تاریخ انتشار :پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۶:۵۷
استفان گاکسترب تحلیل گر انگلیسی معتقد است، دفاعیات اخیر کامرون از ایران و سفرش به خلیج فارس در واقع احساس عقب افتادگی از آمریکا است که در غالب تعامل دیپلماسی بروز کرده و یک جنگ نا محسوس و نامتعارف بین بریتانیا و ایالا متحده رخ داده است.
به گزارش حدیدنیوز به نقل از  محدوده، انگلیس با درخواست آمریکا برای استفاده از پایگاههای نظامی این کشور در منطقه به منظور نظارت بر نیروهای خود در منطقه خاورمیانه مخالفت کرده است.



همزمان با اعلام این خبر از سوی گاردین، سخنگوی وزیر امور خارجه انگلیس نیز با تایید این استراتژی دولتش تاکید کرد که در این زمان انگلیس با حمله نظامی به ایران مخالف بوده و معتقد است که تحریم ها بر روی تهران تاثیر گذاشته اند و باید به دیپلماسی زمان داد.



دلایل مخالفت صریح انگلیس با استفاده امریکا از پایگاه های نظامی این کشور در قبرس، احتمال تنها ماندن اسرائیل و امریکا در سطح جهانی برای جمع آوری اجماع نظامی علیه تهران و آینده روابط ایران – انگلیس در سایه تنش های دیپلماتیک اخیر را با دکتر مجید تفرشی، پژوهشگر و کارشناس مسائل انگلیس در میان گذاشتیم:



انگلیس اخیرا مخالفت خود را با در اختیار امریکا قرار دادن پایگاه های نظامی خود در منطقه برای حمله به ایران اعلام کرده است. دلیل این رویکرد صریح لندن در قبال احتمال حمله به ایران به بهانه فعالیت های هسته ای این کشور چیست؟



اساسا میان امریکا، اسرائیل،بریتانیا و اتحادیه اروپا از نظر ضرورت اعمال فشار به ایران هیچ اختلاف نظر بنیادینی وجود ندارد، بدین معنا که آنها بر این امر اتفاق نظر دارند که برای محدود کردن و یا حتی تعطیل کردن فعالیت های هسته ای ایران باید دست به هر اقدامی زد. اما امروز بحث بر سر این مساله است که میان سیاستمداران و حاکمان بریتانیا با جناح های تندرو نئوکان در امریکا و جناح های حامی و حاکم بر اسراییل، درباره شیوه این اعمال فشار اختلاف نظر جدی وجود دارد. دولت بریتانیا معتقد است که تحریم ها، محاصره اقتصادی و سیاسی موثر بوده و می تواند ایران را مجبور به تمکین در پای میز مذاکره کند. در حالیکه نئوکان های امریکایی و حکومت اسرائیل بر این باورند که نهایتا باید علیه ایران دست به اقدامی نظامی زد یا حمله همه جانبه و یا بمباران مراکز هسته ای ایران.


اما بریتانیا به خصوص با توجه به تجربه هایی که در عراق و افغانستان داشته و همچنین با شرایط فعلی که در این کشور وجود دارد، به صلاح نمی داند که وارد حمله نظامی به ایران شود. از نظر لندن، شرایط اقتصادی و بین المللی مهیای دست زدن به چنین اقدامی نیست.


از سوی دیگر، جمع بندی دولت باراک اوباما و دیوید کامرون این است که حمله نظامی احتمالی به ایران، در نهایت به سود منافع غرب نیست و جمهوری اسلامی ایران و دولت حاکم فعلی آن، در دراز مدت از این جنگ بهره خواهند برد و چنین تعرض نظامی تاثیر استراتژیکی نیز بر فعالیت های هسته ای ایران نخواهد گذاشت و حتی ممکن است مردم ایران را در حفظ جمهوری اسلامی متحدتر کند. با این تحلیل دولت بریتانیا در چنین روزهایی مخالف حمله نظامی به ایران است. لندن معتقد است که اعمال محدودیت ها تحریم های اقتصادی و سیاسی علیه ایران کارآمد بوده و در دراز مدت موثرتر از یک حمله نظامی کارآیی خواهد داشت.



آیا می توان مشت را نمونه خروار گرفته و از این موضع گیری اینگونه استنباط کرد که لندن نه تنها پایگاه های خود را در اختیار واشنگتن قرار نمی دهد که در سطح کلان با هرگونه گزینه نظامی علیه تهران مخالف است؟



از دوران حکومت جرج بوش پسر در امریکا و تونی بلر در بریتانیا هیچ دولتی تا به امروز به شکل آشکارا اعلام نکرده که با هرگونه اقدام نظامی علیه ایران صد در صد مخالف است و اگر چنین نیتی هم وجود داشته باشد، هرگز اعلام نخواهند کرد.


در بحث های علم سیاست گفته می شود: سیاست هنر امکانات است، بنابراین گزینه نظامی نیز یکی از امکانات است، اما اینکه تا چه اندازه می توان به شکل عینی به آن رجوع کرد، بعید به نظر می رسد که در حال حاضر به طور جدی به آن فکر کنند.


ناگفته نماند که سه حادثه مهم در پیش رو داریم که تعیین کننده مشی غرب در مقابل برنامه هسته ای ایران است:


۱. انتخابات ریاست جمهوری امریکا که برگزار شد
۲. انتخابات سراسری اسراییل که در ژانویه برگزار خواهد شد
۳. انتخابات ریاست جمهوری ایران که در ماه ژوئن برگزار خواهد شد


بنابراین سه انتخاباتی که در طول ۸ ماه آینده برگزار خواهد شد، مساله پرونده هسته ای ایران و بافت کلی جناح های تاثیرگذرا طی چند سال آینده و طرف های مناقشه یا مذاکره در این موضوع را تا اندازه ای مشخص خواهد کرد.



انگلیس در جریان جنگ افغانستان و پس از آن عراق همواره از منظر نظامی دوشادوش امریکا در منطقه ایستاده است . چرا در قبال ایران شاهد این اختلاف در موضع گیری هستیم؟



افکارعمومی بریتانیا مخالف حضور این کشور در جنگ دیگری هستند و همین فشار افکار عمومی این کشور بوده است که سبب شده تا نیروهای بریتانیایی تقریبا به طور کامل از عراق خارج شده اند. همین فشارها در مرحله بعد مسبب خروج نیروهای انگلیسی از افغانستان خواهند شد. بنابراین تحمل وارد شدن به جنگ دیگری برای بریتانیا بسیار بعید به نظر می رسد.


مساله دیگر که در رسانه های امریکایی و بریتانیایی منعکس شده این است که بریتانیا امریکا و اتحادیه اروپا در مورد افغانستان و عراق هزینه کرده و تلفات داده اند، اما نتیجه آن چنین شد که دولت هایی که امروزه در این کشورها بر سرکارند تا حد زیادی تحت تاثیر ایران هستند. به عبارت دیگر ایران برنده نهایی این جنگ ها به ویژه در عراق بوده است.


در نتیجه زمانی که در همسایگی ایران جنگی اتفاق افتاده و ایران هیچ گونه هزینه ای در آن نکرده، برنده بوده است، اگر چنین جنگی در ایران رخ دهد، به طور قطع ایران استفاده بیشتری کرده و به اهداف سیاسی خود خواهد رسید. بنابراین به نظر می رسد که در جامعه بین المللی کمتر جناحی و یا حتی اعضای ناتو برای تصمیم حمله به ایران هورا نخواهد کشید و از آن حمات نخواهد کرد.



روابط تهران - لندن در یک سال اخیر به سردی گرائیده است آیا این حرکت را می توان چراغ سبزی به تهران برای آشتی دیپلماتیک خواند یا خیر؟



پس از پیروزی انقلاب اسلامی، چندین بار قطع روابط میان تهران و لندن وجود داشته که مهم ترین آن در آستانه جنگ بوده است. در آن دوران سفارت بریتانیا در تهران تعطیل شد که پس از مدت کوتاهی یعنی در اوایل سال ۱۹۸۰ سوئد حافظ منافع بریتانیا در ایران شد.


با توجه به مطالعاتی که در اسناد مختلف رسمی بریتانیایی در این مورد داشته ام، باید گفت که این روند دوباره در حال تکرار است، بدین معنا که یک دوره قطع یک طرفه روابط از سوی بریتانیا با ایران وجود داشته که پس از مدتی هیچ گونه ابراز تمایلی به برقراری ارتباط از سوی لندن نیز وجود نداشته است. اما پس از یک دوره نزاع آشکار و نهان دیپلماتیک میان دو طرف ابراز علاقه به برقراری ارتباط از سوی بریتانیا برای بهبود روابط مطرح می شود و نهایتا پس از مدتی تعلل از سوی ایران این ارتباط دیپلماتیک مجددا برقرار می شود.


در نتیجه به باور من به تدریج این دوره بی تفاوتی در حال سپری شدن است و دیر یا زود در ماه های آینده و حداکثر پس از انتخابات جمهوری اسلامی ایران و با تغییر شاکله دولت ایران، تحولی در روابط ایران و بریتانیا پیش خواهد آمد. البته برخلاف دوره گذشته باید گفت که بریتانیا این بار برای کاهش روابط خود دلایل قابل اعتنایی داشت که همان حمله ای بود که سال گذشته به سفارت بریتانیا در تهران شد. این اقدام که گفته شده توسط "برخی عوامل خودسر" انجام شد، هیچ گونه توجیه منطقی نداشت و کاملا به ضرر منافع ملی ایران بود. بعدها نیز مقامات رسمی ایران اظهار تاسف خود را در این مورد بیان کردند.


از طرفی دیگر،‌ دیوید کامرون، نخست وزیر انگلیس که پس از فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه تور بازدید از کشورهای عربی با دستور کار تقویت روابط با شیخ نشین های حوزه خلیج فارس را در دستور کار دارد، در ملاقات با مقامات امارات مدعی شد ، ایران می تواند چرخه هسته ای در منطقه به راه بیندازد. وی همچنین این نوع برنامه های هسته ای ایران را یک تهدید برای جهان توصیف کرد.



نخست وزیر انگلیس مدعی شد به گمان وی ایران در تلاش برای ساخت سلاح هسته ای است که می تواند به ناامنی و خطرناک تر شدن خاورمیانه منجر شود. روزنامه تلگراف به نقل از وی گزارش داد، باید هر اقدامی را که می توانیم انجام دهیم تا از این اتفاق جلوگیری کنیم.



این در حالی است که هم اکنون کامرون به دلیل تلاش آشکار برای فروش حدود ۱۰۰ فروند جنگنده تایفون به ارزش ۶ میلیارد پوند به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در معرض شدید ترین انتقاد ها قرار دارد. وی پیش از سفر به منطقه اعلام کرده بود قصد دارد با نهایی کردن این قرارداد های، همکاری استراتژیک دراز مدتی بین انگلیس و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس برقرار کند. پیش از این برخی مقامات عرب از اینکه انگلیس پس از خروج نیرو های خود از افغانستان در سال ۲۰۱۴، نیرو هایش را از پایگاه های هوایی نزدیک امارات نیز خارج کند، ابراز نگرانی کرده بودند.



از سوی دیگر بنا بر ادعای کامرون، اعراب نگران برنامه های هسته ای ایران هستند هر چند که گزارش ها حاکی از آن است نخست وزیر اسرائیل قبلا در مورد اقدام نظامی علیه تاسیسات هسته ای ایران به مقامات تل آویو هشدار داده بود. همچنین مقامات لندن اخیرا اعلام کرده بودند که پایگاه های نظامی خود را برای اقدام نظامی علیه ایران در اختیار آمریکا قرار نخواهند داد.



با این وجود وی در جریان یک جلسه پرسش و پاسخ ۳۰ دقیقه ای با دانشجویان در ابوظبی مدعی شد ایران از دو جهت یک تهدید ایجاد می کند. نخست تلاش برای ساخت بمب هسته ای که با توجه به اظهارات ایران در خصوص دیگر کشورهای منطقه به خودی خود یک تهدید است ، به خصوص تهدید هایی که ایران در مورد اسرائیل مطرح کرده و خواستار محو اسرائیل از روی نقشه است.

دومین دلیل نگران کننده بنا بر ادعای نخست وزیر انگلیس، به راه افتادن چرخه هسته ای در منطقه به دنبال هسته ای شدن ایران است. وی در ادامه مدعی شد، بنا بر همین دلایل، کشورهای همفکر باید هر آنچه را که می توانند برای ترغیب تهران به تغییر رویه خود انجام دهند. کامرون به عنوان مثالی در این زمینه به ایجاد محدودیت در روابط تجاری دوبی با ایران اشاره کرد که زمانی قطب تجارت برای جمهوری اسلامی به شمار می رفت.



نخست وزیر انگلیس در بخش دیگری از اظهاراتش با اشاره به اینکه تمایل تهران برای دارا بودن انرژی صلح آمیز هسته ای کاملا قابل قبول است ، ادامه داد، پیامی که ما باید برای تهران ارسال کنیم این است که یک راه صلح آمیز وجود دارد که شما می توانید از طریق آن تردید ها در مورد ماهیت برنامه های هسته های خود را رفع کرده و بپذیرید که می توانید برنامه هست های صلح آمیز داشته باشید اما برنامه تسلیحاتی خیر. به این ترتیب می توان گفت و گو هایی به شکل صحیح داشت.



کامرون در حالی در امارات این اظهارات را مطرح کرد که یوکیا آمانو، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین از همکاری نکردن تهران با بازرسان بین المللی انتقاد کرده بود. از سوی دیگر فرانسوا اولاند نیز در سفر اخیر خود به عربستان اعلام کرده بود تا زمانی که تهران برای رفع نگرانی های در خصوص برنامه های هسته ای اش همکاری نکند، پاریس از تحریم های بیشتر علیه ایران حمایت خواهد کرد.


یک تحلیل گر انگلیسی در این رابطه می گوید، انگلیس تعامل چند وجهی را در دستور کار خود قرار داده که در عین حال که خیلی پیش پا افتاده به نظر می رسد بسیار تاثیر گذار و قدرتمند است.


استفان کاگسترب، در این باره می گوید، دولت بریتانیا در حال حاضر در جنگ منطقه ای از آمریکا عقب افتاده و در واقع دفاع از ایران و حتی سفر دیوید کامرون به خلیج فارس و بالاخص کشورهایی مثل بحرین در واقع یک جنگ نامتعارف دیپلماتیک بین انگلیس و ایالات متحده است. http://hadidnews.com/vdcb.fb9urhbaaiupr.html
نام شما
آدرس ايميل شما