تاریخ انتشار :سه شنبه ۲ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۲۴
در شرایطی که گمانه‌زنی‌ها در خصوص مذاکرات احتمالی ایران و ایالات متحده قوت گرفته‌اند، موضع‌گیری‌های متنوع بین‌المللی در خصوص چنین مذاکراتی را می‌توان به ۳ دسته مختلف تقسیم کرد.
مذاکرات احتمالی ایران و ایالات متحده و طیف‌بندی‌های بین‌المللی
به گزارش حدیدنیوز؛ گمانه‌ها پیرامون گشوده شدن پنجره دیپلماسی در روابط میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده، سبب شکل‌گیری طیف‌بندی‌های متفاوتی در عرصه بین المللی گردیده است. در این میان می‌توان شکل‌گیری موضع متفاوت سه طیف را پیرامون چنین احتمالی از یکدیگر باز شناخت؛ در این میان  برخی از کشورها، از هرگونه بهبود و عادی‌سازی روابط میان ایران و آمریکا به شدت واهمه داشته و می‌کوشند که به انحاء مختلف مانع از حصول هر گونه نتیجه احتمالی در این مذاکرات گردند. مواضع دسته دیگری از کشورها حالتی میانه دارد که البته به سمت طیف اول میل می‌نماید، چرا که این کشورها از یک طرف در سال‌های تحریم و فشار ایالات متحده بر ایران توانسته‌اند منافع سیاسی و اقتصادی مناسبی را کسب نمایند و به عنوان تنها گزینه تهران برای موازنه تهدیدات ایالات متحده در سطح بین‌المللی مطرح باشند و از طرف دیگر آنها به این نکته نیز واقفند که پیچیدگی‌ها و موانع ساختاری موجود، مانع از شکل‌گیری روابط نزدیک میان تهران و واشنگتن خواهد بود لذا کاهش تحریم‌ها و برقراری روابط محدود می‌تواند تا حدی تامین‌کننده منافع آنها  گردد به همین جهت این دسته از کشورها مواضعی میانه را پیرامون احتمال مذاکرات ایران و آمریکا اتخاذ می‌نمایند. دسته سوم کشورهایی هستند که در گذشته همواره شرکای تجاری بزرگ ایران بوده و در طرح ها و پروژه‌های مختلف این کشور به طور فعالانه مشارکت داشته‌اند اما تحریم‌های ایالات متحده موجبات خارج شدن  بازارهای بزرگ ایران را از دستان آنها فراهم آورد، لذا این کشورها مشتاقانه به دنبال بهبود و توسعه روابط میان ایران و ایالات متحده هستند تا بتوانند اقتصادهای غالبا دچار رکود شده خود را رونق بخشند.


* طیف مخالف



در نخستین ساعات پس از پایان رای‌گیری انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری در ایران و انتخاب دکتر روحانی به عنوان رئیس جمهور، سران رژیم صهیونیستی با موضع‌گیری‌های تند علیه رئیس جمهور جدید تلاش داشتند تا چنین القا نمایند که ایران همچنان تهدیدی برای امنیت منطقه بوده و از این طریق مانع از ایجاد تغییرات در سیاست‌های جامعه جهانی علیه ایران گردند. رژیم صهیونیستی به شدت به دنبال مظلوم‌نمایی در عرصه بین‌المللی است و همواره در پی این است که با مطرح نمودن تهدیدی در مقابل خود، حمایت کشورهای بیشتری را به خود جلب نماید، اما تیم جدید سیاست خارجی با وقوف به این نکته کوشیده است تا این اهرم را از دستان سران رژیم صهیونیستی خارج نماید. با افزایش گمانه‌ها پیرامون مذاکرات ایران و ایالات متحده، سران رژیم صهیونیستی مصمم گردیدند که احتمال حصول هر گونه توافق را به حداقل ممکن کاهش دهند، به همین جهت نتانیاهو می‌کوشد تا با مطرح نمودن پیش شرط‌های غیرمنطقی برای مذاکرات احتمالی میان  ایالات متحده و ایران، امکان حصول نتیجه را غیر ممکن سازد.



 
از طرف دیگر رژیم‌های عربی منطقه نیز از بهبود احتمالی روابط میان ایران و ایالات متحده به شدت واهمه دارند. در سال‌های پس از انقلاب اسلامی، رژیم‌های عربی منطقه به ویژه کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، کوشیدند تا با واگذاری غیر رسمی استقلال سیاسی خود به ایالات متحده از این کشور طلب تامین امنیت نمایند. این امر سبب گردید که این کشورها با تکیه به ایالات متحده، در مسائل منطقه‌ای مواضع تقابلی با ایران اسلامی اتخاذ نمایند. مواضع انفعالی این کشورها در برابر سیاست‌های ایالات متحده در طول زمان موجب گردید که توان تاثیرگذاری آنها بر سیاست‌های واشنگتن کاهش یافته و به شدت از آن تاثیر پذیر گردند و در بسیاری از موارد علی‌رغم عدم تطابق با منافع آنها، نظیر حمله ایالات متحده به عراق، چاره‌ای جز همراهی با آن نداشته باشند. سکوت مرگ‌بار کشورهای حاشیه خلیج فارس پیرامون احتمال گشوده شدن بابی در مذاکرات ایران و ایالات متحده، نشان از نا امیدی این کشورها از تاثیرگذاری بر سیاست‌های کاخ سفید است.



منافع رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی ایجاب می‌نماید که ایران هر چه بیشتر محدود شده و تحریم‌های شدیدتری علیه آن اعمال گردد تا به مرور قدرت نسبی و نفوذ منطقه‌ای و بین‌المللی ایران اسلامی کاهش یابد. در واقع طیف مخالف برقراری رابطه میان تهران و واشنگتن معتقدند که ایران درصدد است تا با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک از شدت تحریم‌ها کاسته و با افزایش توان داخلی، سیاست‌های پیشین خود را پیگیری نماید.

* طیف میانه



روسیه و چین را می‌توان دو کشوری دانست که در قبال احتمال آغاز مذاکرات مستقیم میان تهران و واشنگتن مواضعی میانه اتخاذ می‌نمایند. از طرفی سال‌ها تحریم و فشارهای ایالات متحده موجب شد که ایران برای موازنه  غرب در سطح بین‌المللی سیاست نگاه به شرق را که به عنوان تنها گزینه موجود، در پیش گیرد. این امر سبب بهره‌برداری این دو کشور از مسائل میان ایران و غرب در دو سطح گردید. در سطح سیاسی روسیه همواره در تلاش بوده است که از طریق بازی با کارت ایران منافع و امتیازاتی را از غرب دریافت نماید. از همین جهت نباید انتظار داشت که تقویت احتمال آغاز مذاکرات ایران و غرب چندان خوشایند روس‌ها باشد. در سطح اقتصادی کشور چین توانست از تحریم های اعمالی علیه ایران بهره برده و به عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران مطرح شود. تحریم‌ها این فرصت را در اختیار تجار و شرکت‌های چینی نهاد تا بازارها و پروژه‌های گوناگونی را در ایران در اختیار گیرند. از همین رو بهبود روابط تهران و واشنگتن می‌تواند سبب ایجاد محدودیت‌هایی برای طرف چینی گردد.


اما از طرف دیگر روسیه و چین به خوبی می‌دانند موانع و پیچیدگی‌های ساختاری و انگاره‌ای بسیاری بر سر راه بهبود کامل روابط میان ایران و ایالات متحده وجود دارد و دو کشور قادر نخواهند بود که در کوتاه مدت به توافقی همه جانبه دست یابند، لذا لغو محدود تحریم‌ها و عدم برقراری کامل روابط سبب خواهد شد که برخی محدودیت‌هایی که غرب بر سر مبادلات میان ایران و شرق ایجاد نموده، کاسته شود و آنها همچنان به عنوان گزینه‌ای در برابر غرب مطرح باشند.

* طیف موافق



کشورهای اتحادیه اروپا و کشورهای جنوب شرق آسیا را می‌توان کشورهایی دانست که از بهبود روابط میان ایران و ایالات متحده، بیشترین منافع را کسب خواهند نمود لذا این کشورها می‌کوشند تا روند مصالحه میان تهران و واشنگتن را تسهیل نمایند تا از این طریق بتوانند حضور فعال‌تری را در بازارهای اقتصادی ایران داشته باشند و تا حدودی اقتصادهای گرفتار بحران خود را تقویت نمایند. این کشورها به طور سنتی در بلوک غرب تعریف شده و همواره دنباله رو سیاست‌های واشنگتن بوده‌اند، به همین جهت بهبود مناسبات ایران و ایالات متحده می‌تواند برای آنها منافع بسیاری به همراه داشته باشد.



 * جمع‌بندی



در مجموع از مباحث مطرح شده چنین بر می‌آید:


اول اینکه طیف‌ها و صف بندی‌های موجود در عرصه بین‌المللی، لزوم تاکید بر منافع ملت ایران و امت  اسلامی  را موید می‌دارد.


دوم اینکه ایران اسلامی دارای اهمیتی ویژه در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی است که مسائل و موضوعات مرتبط با این کشور سبب شکل‌گیری طیف‌های مختلفی در سطح بین‌المللی می‌گردد.



 سوم اینکه مردم ایران توانسته‌اند در طول سال‌های پس از انقلاب با استواری بر مواضع اصولی خود، راهی به جز مذاکره و تعامل با ملت بزرگ ایران برای طرف مقابل باقی نگذارند.


چهارم اینکه مذاکرات احتمالی دو طرف فرصتی را در برابر طرف آمریکایی قرار می‌دهد تا روابط از موضعی برابر با ملت ایران برقرار نموده و  اشتباهات گذشته خود را در قبال ملت ایران جبران نماید.


پنجم اینکه مذاکره با ایران به سران کاخ سفید این فرصت را می‌دهد تا مستقل بودن خود را در تصمیم‌گیری برای منافع کشور خود اثبات نمایند، چرا که هرگونه کارشکنی و بهانه‌جویی در مذاکرات احتمالی با تهران نشان خواهد داد که منافع ایالات متحده در تل‌آویو تعیین می‌گردد.

ششم اینکه طرف ایرانی باید از هرگونه ذوق‌زدگی هیجانی که سبب به مخاطره افتادن منافع می‌گردد پرهیز نماید و تصور نکند که مسائل میان دو کشور ایران و ایالات متحده با توجه به موانع و پیچیدگی‌های پیش رو، در کوتاه‌مدت قابل حل و فصل می‌باشد. بهبود روابط دو کشور به مدت زمانی طولانی نیاز دارد.


هفتم اینکه برای کاهش هزینه عدم حصول نتیجه، مناسب‌تر این است که مذاکرات احتمالی میان دو طرف از سطوح پایین‌تری آغاز گردد.


هشتم اینکه تاکید بر «منافع متقابل»  و «احترام متقابل» و مذاکره از موضعی برابر می‌تواند تا حدودی کارگشای مسائل طرفین باشد.


و نهایتا اینکه طرف ایرانی می‌بایست به مقامات آمریکایی تفهیم نماید که فرصت دستیابی به توافق با ایران نامحدود نخواهد بود. http://hadidnews.com/vdcc1xqi.2bqei8laa2.html
نام شما
آدرس ايميل شما