تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۲۳
تحلیل سودآوری صنایع مختلف در بازار سرمایه

گروه بورسی برتر را چگونه انتخاب کنیم؟

سرمایه گذاران در بازار سهام غالبا با این پرسش مواجه می شوند که در چه صنایعی بیشتر خرید و فروش کنند.
گروه بورسی برتر را چگونه انتخاب کنیم؟
ابتدا سبد سایر شرکت ها و افراد فعال در بازار سرمایه را که نیاز به وقت کمتری برای بررسی دارد مرور شود و سپس با شناخت نسبی از سهم صنایع برتر در سبدهای سرمایه گذاری به یک تصور کلی از سبد سرمایه گذاری خود با توجه به حجم سرمایه گذاری رسید.


به گزارش حدیدنیوز؛ سرمایه گذاران در بازار سهام غالبا با این پرسش مواجه می شوند که در چه صنایعی بیشتر خرید و فروش کنند یا سهم هر کدام از صنایع در سبد سرمایه گذاری آنها چه میزان باشد، نگاهی به سبد سرمایه گذاری شرکت ها و افراد سرمایه گذار در بورس نشانگر طیف متنوعی برای انتخاب صنایع است. این تنوع درسبد ها را به دو نگاه کوتاه مدت و بلندمدت در تصمیم گیری ها و تحلیل های متفاوت درخصوص مزایا و معایب هر صنعت می توان جست وجو کرد. به عنوان مثال، عدم حضور صنعت خودرو در سبد سرمایه گذاری فرد یا شرکت علاوه بر افق زمانی تصمیم گیری به تحلیل شرایط درون صنعت خودرو درخصوص شرایط کاهش تولید، مشکلات مالی، افزایش قیمت و کاهش قدرت خرید مصرف کنندگان در شرایط رکود تورمی و از سوی دیگر حضور صنعت خودرو در سبد ممکن است به امیدواری سرمایه گذار به رفع تحریم ها و کاهش مسائل مالی و همچنین افزایش قدرت وام دهی موسسات مالی به خرید خودرو ارتباط پیدا کند. همین موضوع درخصوص صنایع دیگر از قبیل صنایع مرتبط با مسائل تحریم مانند پتروشیمی و مالی نیز وجود دارد.



حال پرسش اینجاست که با چه ملاک هایی صنایع و سهم آنها را در سبدهای سرمایه گذاری تعیین کنیم؟ پاسخ این سوال در مرحله اول به افق زمانی سرمایه گذار در کوتاه مدت و بلندمدت بازمی گردد و در مرحله دوم به تحلیل از شرایط سودآوری صنعت در افق زمانی موردنظر و در کنار آن ریسک های احتمالی وابسته به چنین سودآوری مرتبط است.



انتخاب صنعت در نگاه کوتاه مدت یا بلندمدت

در شرایط کوتاه مدت امکان تصمیم گیری درخصوص هر صنعتی با تحلیل شرایط درون صنعت و فرض متغیرهای کلان از قبیل نرخ ارز حدود ۳۰۰۰ تومان، تورم حدود ۴۰درصد و سود بانکی ۲۰درصدی و رشد اقتصادی منفی، اما تقریبا ثابت نسبت به قبل و روند مثبت و تنش زدایی مذاکرات هسته ای و غیره وجود دارد. به عبارت دیگر، تصمیم درباره خوب یا بد بودن صنعت به شرایط درون صنعت از قبیل بازار تقاضا برای محصولات و خدمات صنعت در گام نخست و سپس به میزان و هزینه تولید صنعت و درنهایت سودآوری کلی صنعت بستگی دارد. تحلیل ریسک صنعت هم به عوامل موثر تجاری در تعیین قیمت محصولات و خدمات صنعت در کوتاه مدت یا قیمت مواد اولیه و مواردی از این قبیل بازمی گردد.



به عنوان مثال، صنعت سیمان یا فولاد در شرایط کوتاه مدت ممکن است با مازاد تقاضا مواجه باشد یا قیمت گذاری این محصولات با همان سازوکار قبلی ادامه یافته و تغییری نیابد یا دسترسی به بازار صادراتی هم در وضعیت فعلی باقی مانده و هزینه تولید هم افزایش یا کاهش قابل ملاحظه ای نداشته باشد، این ارزیابی ها در تصمیم کوتاه مدت ورود یا عدم ورود به صنعت سیمان یا فولاد عمدتا مطرح شده و به کار گرفته می شود. اما در تصمیمات عواملی از قبیل بلندمدت احتمال افزایش یا کاهش نرخ ارز، نرخ تورم، رشد اقتصادی، نرخ سود بانکی، روند مذاکرات هسته ای و همچنین روند کلی صنعت در مقیاس بین المللی از جنبه های تقاضا و تولید، تاثیرپذیری صنعت از نوسانات نرخ ارز، تورم و سهم صنعت در روند رشد یا رکود اقتصادی، سطح فناوری صنعت در مقیاس بین المللی و روند مالکیت صنعت به لحاظ خصوصی یا دولتی بودن، نقش تغییرات تعرفه های گمرکی در رقابت پذیری بین المللی صنایع داخل با خارج در تعیین مثبت یا منفی بودن صنعت مطرح هستند و تحلیل بلندمدت را پیچیده و سخت می کند. این پیچیدگی ها در عمل موجب شده تا افق ها در تحلیل صنعت عمدتا به سمت کوتاه و میان مدت سوق داده شده و با توجه به روش نبودن سیاست های اقتصادی کلان در بلندمدت، افراد و شرکت های سرمایه گذار نتوانند تحلیل بلندمدت روشنی از صنایع ارائه کنند.



تحلیل سودآوری و ریسک صنعت

با عنایت به مطالب عنوان شده، تحلیل صنایع با دقت قابل اعتماد در کشور بیشتر به کوتاه و میان مدت بازمی گردد. در چنین افق زمانی، عوامل سودآوری صنعت به عنصر های اصلی متوسط فروش و هزینه صنعت گره می خورد. این دو عامل نیز هر کدام به اجزای دیگری ارتباط پیدا می کنند، به عنوان مثال، فروش خود حاصلضرب میزان تولید در قیمت محصولات و خدمات است و میزان تولید به لحاظ فنی از صنعتی به صنعت دیگر متفاوت است، اما آنچه در کل صنایع در وضع موجود اقتصادی مشترک است این نکته است که انتظار رشد چشمگیر در بهره وری و میزان سرمایه گذاری در صنایع در کوتاه مدت وجود ندارد، لذا نظام قیمت گذاری و نحوه تعامل بازار با تصمیمات دولتی در تعیین افزایش یا کاهش فروش و درنتیجه سودآوری یا زیان دهی صنعت نقش عمده را ایفا می کند. روند تعیین قیمت مواد غذایی، خودرو، فولاد، سیمان، انرژی، پتروشیمی و غیره در سال های اخیر همگی بر این نکته تاکید دارد که تحلیل صنعت با چگونگی قیمت گذاری گره خورده است.



لذا برای یک قاعده سرانگشتی در صنایعی که وضعیت میزان تولید نسبتا باثبات است و ریسک نوسانات قابل توجه را در چشم انداز خود ندارد باید به دنبال این سوال بود که تصمیمات دولتی در قیمت آن محصول به چه سمت وسویی تمایل دارد. اما مساله شناخت فنی از تولید هم مهم است و همین امر موجب پدید آمدن شرکت ها یا صندوق های سرمایه گذاری تخصصی صنایع شده است. درواقع، تنوع صنایع و مسائل فنی آن امکان تسلط بر تمامی فرآیندهای تولیدی آنها را برای همگان بسیار مشکل می کند. شناخت صنعت دارویی از یکسو و صنایع پتروشیمی و سیمان از سویی دیگر چندان سنخیتی با هم ندارند و برای یک فرد اعم از سرمایه گذار یا تحلیلگر دستیابی به چنین شناخت جامعی از تمامی صنایع تقریبا شدنی نیست.



به عبارت ساده تر، اگر فردی یا شرکتی بخواهد با شناخت کامل و دقیق حتی اگر ریسکی هم وجود نداشته باشد اقدام به انتخاب صنایع بورسی کند، نیازمند یک تیم کارشناسی در صنایع مختلف است، اما وقتی که ریسک و گاهی اوقات عدم قطعیت نسبت به شرایط آینده صنایع هم وارد تحلیل ها می شود، مسائل باز پیچیده تر می شود. تجربه نشان داده که افراد سرمایه گذار یا مدیران صندوق ها و شرکت های سرمایه گذاری معمولا در تصمیم گیری ها اقدام به ساده سازی کرده و حتی اگر تیم کارشناسی حرفه ای در اختیار داشته باشند، تصمیمات نهایی را از بین چند گزینه محدود انجام می دهند.



دلیل این فرآیند به این موضوع برمی گردد که ذهن انسان توانایی هایی چندان گسترده ای در تحلیل همزمان مسائل آن هم در شرایط ریسکی را ندارد و علم تصمیم گیری با رایانه های پیشرفته هم آن قدر پیشرفت نکرده است که در چنین محاسباتی به کمک انسان ها آید. سبدهای سرمایه گذاری افراد و شرکت ها عمدتا نشانگر تسلط چند صنعت عمده پتروشیمی و شیمیایی، پالایشگاهی، فلزات اساسی، معادن فلزی، کانی های غیر فلزی و بانک و بیمه است و سایر صنایع از قبیل خودرو، دارویی، غذایی و غیره در شرایط موجود دارای سهم های کوچکتری در س?د های سرمایه گذاری هستند. ضمن این که بسیاری از صنایع بورس هم به لحاظ حجم سرمایه چندان بزرگ نیستند. درنتیجه برخلاف آنچه در ابتدا بسیار سخت و پیچیده به نظر می رسید درنهایت به تصمیم آسان تر درخصوص انتخاب چند صنعت محدود می شود.



انتخاب از بین صنایع منتخب

بنابر آنچه گفته شد در فرآیند تصمیم گیری افراد و شرکت ها برای انتخاب صنایع، از قبل صنایع منتخبی در بازار به عنوان انتخاب های برتر مطرح هستند که افراد یا شرکت ها از بین آنها چند صنعت را به عنوان گزینه های اصلی سرمایه گذاری انتخاب می کنند. البته شرکت های سرمایه گذاری تخصصی یا افراد شاغل در برخی صنایع خاص مانند سیمان، پتروشیمی، فولاد و غیره به دلیل ماهیت حرفه ای خود از تنوع کمتری هم نسبت به سایر افراد و شرکت ها برخوردارند. روشن است که انتخاب ها بیشتر سمت وسوی انتخاب های قبل را دنبال می کند و کمتر کسی مستقل از تصمیمات سایر افراد به تحلیل تمامی صنایع و پتانسیل های آنها می پردازد، ضمن این که اگر کسی هم بخواهد چنین کاری را انجام دهد با دشواری های زیادی به لحاظ فنی و مالی روبه رو خواهد شد.



در خاتمه توصیه ای که می توان در تصمیم انتخاب صنایع عنوان کرد این است که ابتدا سبد سایر شرکت ها و افراد فعال در بازار سرمایه را که نیاز به وقت کمتری برای بررسی دارد مرور شود و سپس با شناخت نسبی از سهم صنایع برتر در سبدهای سرمایه گذاری به یک تصور کلی از سبد سرمایه گذاری خود با توجه به حجم سرمایه گذاری رسید و در عین حال همواره به این نکته واقف بود که انتخاب های از پیش تعیین شده سایرین، الزاما «بهترین ها» نیستند، اما معمولا شرایط میانگین را نشان می دهند و برای سودآوری های بالا ریسک پذیری در انتخاب سایر صنایع هم که کمتر مورد توجه اند می تواند مدنظر قرار گیرد. همچنان که در سال های مالی قبل شاهد بودیم که صنایع نه چندان مطرح از قبیل زراعت، حمل ونقل و کاغذ سودآوری های چندبرابری نسبت به صنایع مطرح شیمیایی و پتروشیمی یا فلزات اساسی به بار آورده است. http://hadidnews.com/vdcgyq9x.ak97u4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما