تاریخ انتشار :دوشنبه ۱ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۲۶
زندگی به سبک شهدا

عاقبت بخیری یک سارق

نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم؛ صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود.
عاقبت بخیری یک سارق
به گزارش حدیدنیوز، سایت فرهنگ نیوز به مناسبت هفته دفاع مقدس بخشی از خاطرات ذکر شده شهید ابراهیم هادی را که در کتاب «سلام بر ابراهیم» چاپ شده است را منتشر کرد.



در بخشی از این کتاب آمده است: نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه امد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد.



شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود. بگیرش، دزد، دزد! بعد هم سریع دوید دم در.



یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد.



تکه های اهن روی زمین دست دزد را برید. خون جاری شد. چهره دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید.



ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد:سریع سوار شو! رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند.



بعد با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست. چرا دزدی می کنی!؟ اخه پول حرام که...



دزد گریه می کرد. بعد به حرف امد: همه  اینها را می دانم. بیکارم. زن و بچه دارم. از شهرستان امده ام. مجبور شدم.







ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها،با او صحبت کرد. خوشحال برگشت وگفت خدا را شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. از فردا برو سر کار.



این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش . مال حرام زندگی را به اتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد. http://hadidnews.com/vdce7o8w.jh8noi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما