تاریخ انتشار :جمعه ۳ شهريور ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۳۲
آیا اصولگرایان با کاندیدای واحد به انتخابات می آیند؟

چهارضلعی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم

شاید چنین اتفاقی بنا به اختلاف سلایق درونی اصولگرایان، در انتخابات سال 92 هم رخ دهد.
چهارضلعی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم
بعد از پایان دوره هشت ساله اصلاحات، انتخابات ریاست جمهوری سال 84 با ورود سه چهره اصولگرا، دو نامزد اصلاح طلب، یک چهره مستقل و بالاخره یک نامزد از طرف حزب کارگزاران که جدای از اصلاح طلبان وارد این عرصه شده بود، با تعدد نامزدها مواجه شد. شاید چنین اتفاقی بنا به اختلاف سلایق درونی اصولگرایان، در انتخابات سال 92 هم رخ دهد.
 اصولگرایان مغرور از پیروزی‌های متعدد در انتخابات مجلس هفتم، ریاست جمهوری نهم، شوراهای شهر سوم و مجلس هشتم، در همان پارلمان هشتم نشانه‌هایی از انشقاق را به نمایش گذاشتند و آن زمانی بود که فراکسیون انقلاب اسلامی متشکل از نمایندگان حامی دولت (رایحه خوشی‌های سابق) راه خود را از فراکسیون اکثریت جدا کرد، به موازات آن محمدرضا باهنر دبیر کل یکی از احزاب زیر مجموعه جبهه پیروان خط امام و رهبری (جامعه اسلامی مهندسین) هم، فراکسیون توسعه و عدالت را تشکیل داد تا به این ترتیب دو ضلع اصولگرایی عملا راهی مجزا از ضلع سومش که تحول خواهان هستند برای خود متصور شوند. ظاهر وحدت اما با نام فراکسیون بزرگ اصولگرایان در مجلس هشتم کج دار و مریز حفظ شد تا در انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز پس از حرف وحدیث هایی طولانی درباره عبور از احمدی نژاد، اصولگرایان چاره را جز اجماعی اجباری بر روی او نبینند. زخمی که این جناح از سهم خواهی خوردند، در انتخابات نهم سر باز کرد تا روایت آن روزها را آیت الله محمدرضا مهدوی کنی دبیر کل جامعه روحانیت مبارز به گلایه نقل کند که خواستیم اصولگرایان را یکی کنیم شدند سیزده تا! و اشاره او به جدا شدن قطعی پایداری‌ها (فراکسیون انقلابی‌های مجلس هشتم) از طیف اصولگرایان سنتی و تحول خواه بود و فهرست های 13 گانه انتخابات مجلس نهم.
حالا اما در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم آن بار کج بر زمین ریخته؛ نه کسی هست که اجماعی اجباری بر روی او صورت گیرد و نه کسی خود را ملزم به آن اجبار می داند.
 
شق‌القمر متکی !
موتلفه‌ای‌ها –دیگر حزب زیرمجموعه جبهه پیروان خط امام و رهبری- دلبسته به وحدت ظاهری اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم و دلزده از باختی که در رقابت درون گروهی اصولگرایان برآنان تحمیل شده بود، از همان اولین روزهای پس از تشکیل مجلس نهم تکلیفشان را با خودشان و بقیه روشن کردند. شعار جوانگرایی درونی داخل حزبشان اگر رنگ نگرفت، ورودشان به انتخابات مجلس نهم با یک نامزد مستقل روز به روز قوت می گیرد و در این گیر و دار چه کسی بهتر از منوچهر متکی که بنا به اختلاف نظرهایش با دولت دهم و مظلومیتی که در نحوه برکناری اش از دستگاه دیپلماسی بر او رفت، خرده محبوبیتی هم دست وپا کرده است. وزیر امور خارجه دولت نهم و دهم از وقتی که در میانه ماموریتش به سنگال خبر برکناری اش را از مقامات این کشور شنید یکی از گزینه های انتخابات ریاست جمهوری بعدی بود و هست. او اگرچه در سال 84 در راس ستاد انتخاباتی علی لاریجانی، نتوانست برای این رئیس سابق صدا وسیما شق‌القمر کند و لاریجانی در آن مقطع با یک میلیون و 740 هزار رای در بین 7 نامزد آن انتخابات فقط بالاتر از محسن مهرعلیزاده نشست، اما همان تجربه در کنار تجربه‌های 6 ساله اش در دستگاه دیپلماسی و تجربه‌های دوران سفارتش، حزب موتلفه را قانع کرده است که اگر دنبال نامزد مستقلی برای خود هستند منوچهر متکی به حسن غفوری فردی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 80 آرای ماخوذه اش از کل آرای باطله کمتر بود ارجح است!
 
رئیس جمهورها
  
نامزدی با کفش های خاک خورده
پایداری‌هایی هم که راهشان را از طیف های دیگر اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم جدا کردند، یقین نامزدی مجزا می‌خواهند؛ مشخص نیست این حامیان دولت و منتقدان جریان متنفذ بر دولت، در انتخابات آینده با نظرات احمدی نژاد همگام خواهند شد یا آنکه همان جریان متنفذ داخل پاستور، محمود احمدی نژاد را قانع خواهد کرد که ساز خود را کوک کند. ظاهر قضیه هم بر شق دوم موضوع صحه گذار است. چه آنکه تاکنون در همین فضای تحلیل و گمانه، کم نام از گزینه های دور و بر احمدی نژاد از حمیدرضاحاجی بابایی وزیر آموزش و پرورش گرفته تا مجتبی ثمره هاشمی یار غار محمود احمدی نژاد، دوست دوران دانشگاه و مهمترین دستیارش برده نشده است. قوی‌تر از آن‌ها اما در پاستور از علی نیکزاد وزیر راه و شهرسازی نام می برند که از استانداری اردبیل به وزارت رسیده و این روزها همراه رئیس جمهور از این استان به آن استان با افتتاح پروژه‌های مسکن مهر و نشان دادن کفش‌های خاک خورده‌اش به اصحاب رسانه همان راهی را می‌رود که احمدی نژاد از استانداری اردبیل تا شهرداری تهران و سپس ریاست جمهوری رفت.
موضوع عبور از احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری دهم اگر لغلغه زبان اصولگرایان بود، این بار شاید با عبور احمدی نژاد از اصولگرایان رنگی و لعابی دیگر بگیرد، چه آنکه این تز پیش‌ترها از سوی علی اکبر جوانفکر مشاور رسانه‌ای احمدی نژاد در یک برنامه تلویزیونی و در حضور حمید رسایی عضو شاخص جبهه پایداری مطرح شده و گفته بود «مردم از همه جریان‌ها عبور کرده‌اند. از همه جریان‌ها حتی از جریان اصولگرایی هم عبور کرده‌اند. شما این را می‌دانید همه مردم هم می‌دانند مردم به آقای احمدی نژاد رای دادند».
 
اما و اگرهای لنکرانی
این چنین هم هست که دولتی‌ها به دنبال گزینه‌ای هستند که به اعتقاد خودشان مردم به او رای دهند نه به جریان او. پایداری‌ها هم با علم به این دیدگاه جریان حاضر در پاستور؛ در سایه نصحیت‌های آیت الله محمدتقی مصباح یزدی پدر معنوی جبهه‌شان باید دنبال گزینه‌ای دیگر باشند و محتمل این شخص کامران باقری لنکرانی وزیر بهداشت دولت نهم است که بازماندنش از دولت دهم به شوخی معروف احمدی نژاد با او گره خورد. پیش از او گزینه محتمل‌تر برای این جبهه، سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان بود که سایت‌های هواداران جلیلی هم راه اندازی شده بود و مستند مقاومت در مدار 55 درجه که از مذاکرات مسکو ساخته شد گمانه‌ای چنین را تقویت کرد. اما حضور جلیلی به نظر می رسد منتفی باشد و باقری لنکرانی با اما و اگرها و کمی تردید و آینده نگری در این سیکل باقی مانده است.
این میان اصولگرایان تحول خواه از جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به دبیر کلی حسین فدایی که از حضور در مجلس نهم بازمانده تا جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی به دبیرکلی علیرضا زاکانی، تا اینجای کار حرفی از ریاست جمهوری و ورودشان به انتخابات نزده اند اما همان‌ها که نشاندن غلامعلی حداد عادل بر کرسی ریاست مجلس را نشانه رفته بودند و نتوانستند، شاید این بار پای حداد عادل این رئیس مجلس هفتم را با تمام رویکرد فرهنگی اش به امور مملکت به ریاست جمهوری یازدهم هم باز کنند. کسی چه می داند شاید اقبال مردم به حداد عادل از اقبال وکلای مردم به او بیشتر باشد.
 
ضلع چهارم
این رقابت ضلع دیگری هم دارد: اصلاح طلبان. در محافل این جناح از اسحاق جهانگیری وزیر صنایع و معادن دولت اصلاحات به عنوان پتانسیل ریاست جمهوری آینده نام برده می‌شود. او که سر و سری با کارگزاران سازندگی هاشمی رفسنجانی دارد و عضو بنیاد باران خاتمی هم هست ظاهرا فعالیت‌های انتخاباتی اش را هم شروع کرده است اما در کنار جهانگیری از محمدرضا عارف معاون اول سید محمد خاتمی در دوره دوم دولت صلاحات هم نامی برده می‌شود. این نام بردن ها البته مسبوق به سابقه است.کلا عارف گزینه‌ای است که هر بار و در هر دوره از انتخابات نامی از او برده می‌شود اما تاکنون او فقط در انتخابات مجلس هشتم وارد شده و پیش از آغاز انتخابات هم انصراف داده است. صادق خرازی سفیر پرسر وصدای ایران در پاریس در دوران اصلاحات نمی‌تواند گزینه جدی این جریان باشد اگر چه نام از او هم برده شده است. او این روزها با بیماری اش دست و پنجه نرم می کند و بعید است وارد چنین کارزاری سخت شود.
و از بین تمام این گزینه ها، دو نامزد دیگر هم هستند که هر دو حداقل یک بار این شیشه را به سنگ خود آزموده اند. یکی محمد باقر قالیباف که در سال 84 از کسوت فرماندهی نیروی انتظامی بیرون آمد و در بیلبوردهای بزرگ شهر در هیبت یک خلبان درآمد و دیگری محسن رضایی که اصرار هم دارد که خود را صندوقچه اسرار دفاع مقدس معرفی کند.
در بین این دو چهره نظامی یک فرمانده سابق سپاه و یکی فرمانده سابق نیروی انتظامی و شهردار فعلی تهران، محسن رضایی با یادداشتی که اخیرا با عنوان «رمزگشایی از ورود دوباره به عرصه سیاست» منتشر و دلایل کناره گیری اش از سپاه را اعلام کرد ورود خود را به عرصه رقابت های ریاست جمهوری اعلام کرده است. به این نام‌ها علی اکبرولایتی مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بین الملل را هم اضافه کنید که این روزها در گیر و دار برگزاری همایش‌های بین‌المللی بیداری اسلامی است و در سال هایی که از سیاست اجرایی کناره گرفته چهره ای فرهنگی از خود به نمایش گذارده است.
http://hadidnews.com/vdcc.xqia2bq0pla82.html
نام شما
آدرس ايميل شما

هانی
اصلاحاتیون در وضعیت فعلی در انتخابات شرکت نخواهند کرد البته با استمرار وضعیت فعلی مملکت مگر آنکه مغز خر خورده باشند که شرکت کنند به نظرم عاقل تر و باهوش تر از این صحبت ها هستند