تاریخ انتشار :دوشنبه ۸ دی ۱۴۰۴ ساعت ۱۸:۱۴
«کاملا مشخصه حالا که جنگ نظامی هم جواب نداد، دست هایی درکاره تا صبر مردم سر بیاد و بیاردشون جلو نظام.» این را کاربری نوشته که قسط زیاد دارد.
دست‌های ضد‌انقلاب، آماده شلیک ناامیدی
پی گرانی به تن همه چیز و همه‌کس خورده است. دوستم همین دیروز برایم نوشته بود: «چند روز بود که می‌خواستم چند قلم خرید کنم. بارون هم که میومد گفتم برم قدم بزنم اینارم بخرم. وقتی فروشنده کارت کشید، به همه شبایی فکر کردم که دورکاری می‌کنم و تو یه لحظه پولش دود شد».مادر همسایه دیابت دارد. می‌دانم که حالا داروهایش گران‌تر شده. هرچند پیرزن پول بازنشستگی شوهرش را خرج داروی خودش نمی‌کند و بیشتر مایحتاج دخترهایش را می‌خرد که رفته‌اند خانه بخت اما گرانی پیشانی شوهرشان را چین انداخته است.

همه ما یک ملتیم زیر یک آسمان

همه ما مردم دردمان می‌آید وقتی نداریم که بخریم. که بپوشیم، که یک سفر مشهد آن‌قدر گران تمام می‌شود که حسرت‌به‌دل امام رضا می‌مانیم. همه ما سوار یک کشتی شده‌ایم و وقتی آب توی عرشه کشتی می‌ریزد کفش همه خیس می‌شود. چادری و دانشجو و طلبه و کارمند هم ندارد. همین دیروز وقتی از قرارداد اجاره‌نامه دوست دوران دانشگاهم پرسیدم سرم سوت کشید. ولی می‌دانستم قلب خودش مویرگ پاره کرده زیر بار این‌همه فشار با حقوقی که دارد. با این‌همه این مردم، عقل و چشمشان همین دو روز را نمی‌بیند.مخاطبی که سروصدای امروز بازار را شنیده نوشته است: «منم معترضم. اما ما بلد نیستیم اعتراض کنیم؟! اینا چرا نمیان مطالبات به حقشون رو بخوان؟ چرا میرن سراغ چیزای دیگه؟ چون یه عده دیگه پشت مردم قایم‌شدن.»

وز وز ضدانقلاب شروع شده

می‌گوید رجوی باز مدعی شده است ما را دوست دارد و می‌فهمد که در خانه ما و سر سفره ما چه خبر است و دعوتمان کرده به فکر کشور باشیم. مثل این است که در خانه‌ای دعوا شود و همسایه‌های داغ‌تر از کاسه آش بگویند بیایید بیرون همدیگر را لت‌وپار کنید تا مشکلتان حل شود. اما این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست.

اگر جنگ ۱۲ روزه را ندیده بودیم باز می‌شد به زمزمه این جماعت نیم‌نگاهی انداخت اما حالا؛ کاربری که از تأثیر عملکرد ما روی کشور گفته هم امروز حتماً برای خرید توی فروشگاه، چند قلم را برگردانده و مجبور شده تا آخر ماه به بچه‌ها ده بار نه بگوید اما بازگفته است: «تا ما نشستیم و هی بیشتر خودمون رو محکوم می‌کنیم، اوضاع روزبه‌روز بدتر میشه. دشمن هم روزبه‌روز به اهدافش نزدیک‌تر میشه. من میگم مردم باید متوجه باشن تصمیماتشون واقعا عواقب داره. ما باید مسئولیت تصمیمات خودمون رو بپذیریم. من واقعا از پیامی که آقا به مناسبت هفته بسیج به مردم فرمودند، این برداشت رو نمی‌کنم که باید با این اعتراضات همراه بشم.»

گرانی به همه فشار آورده اما...

یک نفر هم وقتی نوشته است: «چقدر حیفه ملتی که تو جنگ ۱۲ روزه اقتدار این نظام رو دید این‌طوری ناشکری می‌کنه» از همین مردم است. شاید حتی گوشت در خانه او به‌زور پیدا می‌شود. شاید ناهار و شامشان را یکی می‌کنند که کم‌خرج تر باشند و برای خرید لباس فصل، هی دست‌دست می‌کنند بلکه لباس قدیمی بچه‌ها جواب بدهد اما وقتی همان دشمنی که موشکش را روی زن و بچه ایرانی ریخت تا این مردم و عزتشان را خفه کند، حالا هم نشسته تا ما با بهانه گرانی به جان هم بیفتیم و قافله را ببازیم.

گرانی هم رفتنی است...

گرانی هست اما عزت مردم ایران گران‌تر است! عزت و اتحاد چیزی نیست که یک‌روزه آمده باشد. مثل گرانی نیست که بالا و پایین می‌رود و هر دم هوسی دارد. اتحاد را همین مردم با خونشان ساخته‌اند. برای مردمی که از پس آمریکا و سگ هارش برآمده‌اند تحمل گرانی عین شوخی است. هرچند با خون‌جگر و سر شرمنده پیش زن و بچه، اما ما آدم وادادن جلوی اهداف دشمن نیستیم.

قیمت‌ها لحظه‌ای شده اما ...

مخاطبی هم از بی‌تدبیری در وضعیت معیشت گفته. مثل همه ما، اما او هم دست‌های کثیف پشت پرده را می‌بیند: «برای من که همیشه سعی می‌کردم خودم رو درگیر قیمت‌ها نکنم و با قناعت شرایط یکنواخت و خوبی داشتیم مدتیه کاملاً گرانی‌ها ملموس شده. کاملاً مشخصه حالا که جنگ نظامی هم جواب نداد، دست‌هایی درکاره تا صبر مردم سر بیاد و بیاردشون جلو نظام.» شنیدن از کسی که خودش ماجرا را دیده هم خالی‌ازلطف نیست: «الان دم خونه ما هم که کاملاً محیط مسکونیه با موتور در حال حرکت شعاردادن.وقتی شعاری میدن اصلا رنگ و بوی فشار اقتصادی نداره. فقط همونیه که می‌خواستن تو جنگ ۱۲ روزه بهش برسن. من این رو اعتراض به حق مردمی نمی‌بینم، بر عکس ادامه نقشه جنگ می‌بینم.»

جنگ با ماشه دعوت به اعتراض

وقتی جنگ با شلیک گلوله و موشک است، آدم می‌فهمد که چطور باید سینه سپر کند. چطور باید اشک و بغضش را پس بزند و قوی باشد. اما وقتی جنگ می‌آید توی خانه شما و سعی می‌کند با مدیریت افکار شما، کاری کند که در یک‌لحظه علیه خودتان اقدام کنید، کار سخت می‌شود. همه اینها هست اما نه برای ملت ایران...

ملت سربلند دوران‌ها...

این ملت، بااین‌همه شهید، با این‌همه ماجرایی که از سر گذرانده، دوست و دشمنش را می‌شناسد. خوب می‌داند اگر اتفاقی هم بیفتد و تلخی شرایط کام مردم را آزار دهد، صبر باید کرد و به راهکاری دیگر باید اندیشید. خوب می‌داند که گرگ‌های آن‌سوی مرزها منتظر فرصت حمله و نفوذند. پس هشیار است. دلم برای رجوی‌ها و کله‌گنده های پشت سرش می‌سوزد. اینها با اشتباه محاسباتی پی‌درپی دارند عمق قبر خودشان را زیاد می‌کنند.
  http://hadidnews.com/vdcgwn9t.ak9wx4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما