تاریخ انتشار :شنبه ۱ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۱۱
شب‌گردهای تهرانی یا معتادند و یا به دنبال جمع کردن زباله برای امرارمعاش و یا اینکه جایی برای خوابیدن ندارند اما دیدگاه‌های آنها در مورد مسائل سیاسی کشور قابل تامل است.

به گزارش حدیدنیوز، ساعت ۲۲ شب است. محل گزارش حدفاصل چهارراه پارک وی تا میدان راه آهن تهران؛ موضوع گزارش دیدگاه های سیاسی شب گردهای پایتخت از معتاد و متکدی گرفته تا پلاستیک جمع کن های سطح شهر ... شاید سوال کنید چرا؟ پاسخ کمی خصوصی است ولی باید گفت که گاهی رسانه و حتی خبرنگار از دیدگاه ها و اظهار نظرهای تکراری و کلیشه ای آقایان و خانم های محترم و البته اتوکشیده در مورد مسائل سیاسی روز خسته می شود. این بار آمدیم تا با دیدگاه های سیاسی کف خیابان آشنا شویم، شاید این دیدگاه ها کمی در فضای سیاسی کشور تاثیر گذار باشد.

رئیس جمهور را نمی شناسم!

پسرک هنوز فالهایش تمام نشده و دارد آدامس می جود! روی پله های یک بانک نشسته و چشمهایش هم نیمه باز است. آغاز سوالم کمی هزینه داشت و باید الباقی فال ها را می خریدم. محمد الان رئیس جمهور کشور کیست؟ نمی دانم! یعنی اینکه وقتی ندارم که بشناسم... احمدی نژاد را می شناسی؟ بله ... ولی مادرم خیلی روحانی را دوست دارد. چرا کار می کنی؟ مادرم دوست دارد کار کند ولی من و برادر بزرگم گفتیم نه حق نداری مگر ما مرده ایم. دیگه اجازه صحبت نداد و گفت: برادرم دارد می آید من باید بروم.

گفتم حرف دیگری نداری؟ گفت: تو خبرنگاری؟ گفتم بله.. گفت: فقط بگو اینقدر گرانی شده که خیلی از غذاها یادمان رفته... اصلا مادرم کمتر آشپزی می کند.واقعا حالمان خوب نیست.

احمدی نژاد کاری به معتادها نداشت!

میدان راه آهن، کنار دیوار نزدیک یک درخت، بساط یک معتاد پهن است. سلام ببخشید چند تا سوال داشتم؟ معتاد خیلی محترمانه و باکلاس پاسخ داد: بله بفرمائید در خدمت هستم! لحن‌اش شباهت زیادی به برخی مسئولان داشت ولی فرقش این بود که آنها پاسخ نمی دادند ولی این بنده خدا پاسخ داد! نشستیم و ۵ دقیقه ای گپ و گفت سیاسی داشتیم. دلم نیامد چای اش را بخورم ولی به احترامش چند جرعه ای خوردم. می گفت: دوست دارد در انتخابات ها شرکت کند ولی معتاد است!گفتم ربطی ندارد مگر موقع رای گیری آزمایش اعتیاد می گیرند؟ گفت: نمی دانم ولی می ترسم شرکت کنم! پیش خودم گفتم چقدر خوب می شد که وزارت کشور چند صندوق سیار هم برای معتادان تهرانی و یا کل کشور در نظر می گرفت. هر چه نباشد حداقل بیش از ۱ و نیم میلیون معتاد مشمول رای داریم.

می گفت: زمان احمدی نژاد خوب بود چون زیاد کاری به کار ما نداشتند اما الان بدجور بگیر بگیر است و من از دولت راضی نیستم. گفتم ارتباطی با احمدی نژاد ندارد. معمولا شهرداری جمع می کند. گفت: همه دستشان در یک کاسه است! مرد میانسال که رختخوابش را آرام آرام پهن می کرد گفت: سیاست ما کلا در یک ساک دستی خلاصه می شود. تمام گزینه های ما هم داخل این ساک است. چیزی برای قایم کردن نداریم. حالا برو بگذار بخوابم. شب بخیر...

از رئیس جمهور می خواهم کشور خوبی داشته باشیم

نزدیک مهدیه تهران کنار چرخ دستی پسرکی در حال خوردن خورشت قیمه بود. فکرکنم ته مانده یک غذای رستوران بود. می گفت: نام من میلاد است و ۱۵ سال دارم.نمی دانم الان رئیس جمهور کیست ولی احمدی نژاد را دیده ام.گفتم اخبار را دنبال می کنی؟ گفت: خودت نگاه کن من از ساعت ۵ عصر تا ۱ صبح پلاستیک جمع می کنم. صبح ها هم خواب هستم و بعد باید زباله ها را تحویل دهم. ۶ کلاس هم بیشتر نخوانده ام. تمام مخارج زندگی هم بر دوش من است. حالا آمده ای می گوئید سیاست؛ رئیس جمهور و غیره ... می گفت: خانه ما نزدیک کارخانه سیمان است و ماهانه ۷۰ هزار تومان درآمد دارد. نه از مجلس خبرداشت و نه از استیضاح وزیر علوم... تمام سیاستش پیدا کردن قوطی و بطری آب بود. گفتم: از رئیس جمهور چه می خواهی گفت: کشور خوبی داشته باشیم فقط همین... http://hadidnews.com/vdcgn79w.ak9zq4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما