تاریخ انتشار :سه شنبه ۲ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۴۴
پالس‌های رد و بدل شده در این دو هفته، در حال تغییر برخی معادلات راهبردی و تاکتیکی در داخل و بیرون از ایران است که باید به‌طور جدی نسبت به آنها حساس بود.
به گزارش حدیدنیوز، مهدی محمدی در یادداشتی با عنوان «تهدیدهای پیشِ‌روی ظریف و روحانی در نیویورک» نوشت:‌



آقای دکتر روحانی فردا در نیویورک خواهد بود و محمدجواد ظریف وزیر خارجه او کسی است که اجازه پیدا کرده پنج‌شنبه، نخستین بار پس از انقلاب، با همتای آمریکایی خود یک تماس مستقیم داشته باشد.



این، خروجی بیش از یک هفته گمانه‌زنی بسیار پرحجم درباره آینده روابط ایران و غرب، تعامل ایران و آمریکا و مذاکرات آتی هسته‌ای است.

در گام اول دو طرف یک سلسله پیغام‌های لفظی رد و بدل کردند. ایران در بالاترین سطح از کد نرمش قهرمانانه استفاده کرد که نشان می‌داد ایجاد برخی رویه‌های جدید در مناسبات با غرب و از جمله آمریکا غیرممکن نیست، رییس جمهور از اراده خود برای بهبود روابط با غرب خبر داد، گفت که در برنامه هسته‌ای شفافیت ایجاد خواهد کرد و قصد دارد در زمان کوتاهی آن را حل و فصل کند، در واشنگتن پست مقاله نوشت و وعده داد که میان بشار اسد و مخالفانش میانجی‌گری خواهد کرد؛ وزیر خارجه‌اش هم سال نو یهودی را تبریک گفت و پس از آنکه پرونده هسته‌ای را تحویل گرفت اعلام کرد که به‌دنبال یک معامله است که در آن هم ایران برنده باشد و هم آمریکا.



گام بعدی در حوزه اقدامات بود. دولت آقای روحانی در همان روزهای نخست راه‌اندازی راکتور اراک را که یکی از مهمترین نگرانی‌های غرب بود به تعویق انداخت، نامه‌نگاری‌هایی با شخص اوباما انجام شد، بیش از ۴ واسطه جدی برای انتقال پیام میان ایران و آمریکا به تهران آمدند، دولت به‌علامت نشان دادن حسن‌نیت دولت در آزادی جمعی از زندانیان ایفای نقش کرد و نهایتاً هم وزیر خارجه دولت پذیرفته است که برای نخستین بار پس از انقلاب با وزیر خارجه آمریکا رودررو گفت‌وگو کند.



از جانب آمریکا اما نه در حوزه اظهار و نه در حوزه اقدام هنوز گام مثبت مهمی برداشته نشده؛ سهل است برخی نشانه‌های بسیار منفی هم دیده می‌شود. مهمترین حرفی که آمریکایی‌ها تاکنون زده‌اند این است که اظهارات مقام‌های ایرانی را مثبت ارزیابی می‌کنند ولی آنچه برایشان اهمیت دارد رفتار و عمل ایران ــ امتیازهای عملی که حاضر است واگذار کند ــ است نه حرفهای آن.



عملاً هم جز اینکه جان کری پذیرفته است با ظریف پشت یک میز بنشیند، بقیه علامت‌ها همه منفی بوده است: نخست آمریکایی‌ها اعلام کردند که همچنان عقیده دارند همانند مورد سوریه باید درباره ایران هم از استراتژی ایجاد تهدید نظامی معتبر به‌عنوان پشتوانه دیپلماسی استفاده کرد، علامت دوم این بود که مجلس سنا اعلام کرد این ماه قانون به صفر رساندن صادرات نفت ایران را که تیر ماه در مجلس نمایندگان تصویب شده بود به رأی خواهد گذاشت و پس از آن هم آمریکایی‌ها مستقیم به اسراییل رفتند تا به نتانیاهو اطمینان بدهند که کاهش اساسی در تحریم‌های ایران رخ نخواهد داد.



به‌عبارت دیگر، با وجود انبوه پالس‌های مثبتی که از سوی ایران ارسال شده عملاً آمریکایی‌ها کاری غیر از اندکی تغییر لحن انجام نداده‌اند و بلکه به‌عکس تهدیدهای بسیار مهمی را روی میز گذاشته‌اند که هیچ مناسبتی با داشتن اراده سیاسی برای حل و فصل مسائل در یک فضای مثبت ندارد.



سرجمع، به نظر می‌رسد فضای کاذبی در حوزه روابط ایران و آمریکا و حل مسائل میان آنها در حال شکل‌گیری است که باید درباره عواقب آن بسیار محتاط بود. تا امروز آنچه اتفاق افتاده فقط ژست گرفتن بوده است، هنوز نوبت عمل نرسیده است. همان‌طور که آمریکا می‌گوید قصد دارد ایران را بیازماید، ایران هم باید مهمترین هدف خود را ایجاد یک فرصت دیپلماتیک برای آزمودن آمریکا قرار بدهد.



توقعی بیش از این در شرایط فعلی غیرمنطقی است و نباید توقع داشت که بی‌اعتمادی عمیق و خصومت متقابل میان ایران و آمریکا که در اصل محصول توطئه‌های بی‌رحمانه، سیستماتیک و بسیار طولانی‌مدت آمریکا علیه انقلاب ایران بوده، با یکی دو هفته خوش‌اخلاقی متقابل از بین برود و یا حتی اندکی کاهش پیدا کند.



بااین‌حال، پالس‌های رد و بدل شده در این دو هفته، در حال تغییر برخی معادلات راهبردی و تاکتیکی در داخل و بیرون از ایران است که باید به‌طور جدی نسبت به آنها حساس بود.



۱ - نخست اینکه مجدداً افکار عمومی و بازار در حال رفتار شرطی است و نه بر مبنای محاسبات واقعی اقتصادی بلکه بر اساس نوعی آینده‌بینی کور عمل می‌کند. از جانب دولت هم هیچ اراده‌ای برای دادن آدرس‌های منطقی به مردم در این حوزه مشاهده نمی‌شود.



القای این موضوع به جامعه که دولت قصد دارد ظرف مدت زمان کوتاهی مسئله هسته‌ای را حل کند، علاوه بر نادیده گرفتن پیچیدگی‌های بسیار حاد مسئله، این خطر جدی را هم دارد که جامعه را ــ درصورت عدم تحقق این وعده ــ در معرض یک رفتار هیجانی بسیار بزرگ و خطرناک قرار بدهد. آقای ظریف ظاهراً تازه به این نکته پی برده و برای همین است که امروز صبح در صفحه فیس‌بوکش نوشته است که انتظار حل زودهنگام مسئله منطقی نیست.



۲ - ارسال پالس مثبت برای آمریکا به‌معنای راه‌رفتن بر لبه تیز شمشیر ایدئولوژیک نظام و انقلاب اسلامی است. این حوزه‌ای نیست که در آن کسانی بتوانند گشاده‌دستانه هرکار می‌خواهند بکنند و تصور کنند که جامعه و نظام آن را پذیرفته و با آن کنار آمده است.



صرفاً به‌عنوان یک عملیات تاکتیکی برای مؤثر کردن دیپلماسی، آزمودن آمریکا اول مسئله است که مجوزی برای تعامل صادر شده است. تبدیل تاکتیک به استراتژی می‌تواند به‌سرعت سر از عواقبی فاجعه‌بار در بیاورد. مبارزه با آمریکا به‌عنوان سردمدار استکبار جهانی شعار غیرقابل تجدید نظر انقلاب اسلامی است و مسلّماً نه دولت و نه هیچ‌کس دیگر مجوزی برای کمرنگ کردن این گزاره پایه ندارد. دولت باید بداند که مجوزی بسیار گران‌قیمت در جیب دارد که هزینه‌کرد نامناسب آن با مؤاخذه‌ای بسیار جدی از جانب مردم و نظام روبه‌رو خواهد شد.



۳ - افراط در ارسال پالس‌های مثبت همچنین دارای این خطر است که سطح توقعات، انتظارات و درخواست‌های طرف مقابل را به‌شدت بالا ببرد. همین حالا که هنوز در عمل هیچ اتفاقی نیفتاده غربی‌ها درخواست کاهش آمادگی فردو را به تعطیلی ارتقا داده و مسئله راکتور اراک را هم که تابه‌حال روی میز نبوده به درخواست‌های قبلی خود اضافه کرده‌اند. علاوه بر این، بحث درباره کنترل ذخیره مواد ۲۰ و ۵ درصد و محدود سازی روند نصب ماشین‌ها در فردو و نطنز هم به‌درخواست تعلیق غنی‌سازی ۲۰ درصد اضافه شده است.



به‌لحاظ مذاکراتی این به آن معناست که آمریکا بر اثر مشاهده پالس‌های مثبت ایران ــ که بخش عمده آن را ناشی از فشار تحریم‌ها تحلیل کرده ــ در حال وسیع‌تر کردن درخواست‌های خود و نزدیک شدن به سر رادیکال طیف یعنی اسرائیل در این حوزه است. تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای باید این نکته را در نظر بگیرد که درخواست‌های غرب از ایران به‌طور تصاعدی در حال رشد است و هیچ ضمانی وجود ندارد که در این فرآیند آمریکایی‌ها علاقه‌ای به احترام به آنچه ایران خطوط قرمز خود می‌داند داشته باشند.



۴ - نکته چهارم این است که این احتمال بسار جدی است که حتی اگر دولت آمریکا نخواهد، لابی اسرائیل ــ سعودی با نفوذ عمیقی که در کنگره آمریکا دارد، تحت تأثیر این ارزیابی که ایران بر اثر فشارها تن به سازش داده، دور جدیدی از تشدید فشار بر ایران را آغاز خواهد کرد. موضوع از این حیث به‌گونه‌ای است که ممکن است حتی دولت آمریکا هم ــ با فرض اینکه مایل به این کار نباشد که در آن تردید هست ــ نتواند اقدام مؤثری برای جلوگیری از آن انجام بدهد. مسالمت‌جویی محض، علاوه بر اینکه این خطر را دارد که درخواست‌ها را افزایش بدهد می‌تواند به تشدید افراطی فشارها هم بینجامد. دولت آقای روحانی نباید به‌جای محاسبات راهبردی آمریکا، لحن و اظهارات آن را هدف بگیرد. رفتار امریکا ــ مانند رفتار ایران ــ تابعی از محاسبات آن است و ایجاد فضای مثبت رسانه‌ای در این حوزه گاه می‌تواند به‌نحو ناامیدکننده‌ای بی‌تأثیر باشد.



۵ - مسئله آخر هم این است که دولت باید در طراحی مذاکراتی خود میان دو پروژه توافق بزرگ استراتژیک که واقعاً شاید به‌سادگی امکان‌پذیر نباشد و توافق کوچک تاکتیکی که برای هر دو طرف زمان می‌خرد و مجال تأمل ببیشتر فراهم می‌کند تفکیک کند. با یک سرمایه گذاری استراتژیک، برد تاکتیکی در واقع ضرر کردن است ضمن اینکه همین برد تاکتیکی هم تضمین‌شده نیست. ظاهراً آنچه اکنون منطقی‌تر است تمرکز روی تفاهم تاکتیکی است که به دو طرف مجال و زمان بدهد تا درباره مسائل اساسی‌تر فکر کنند. حرکت به‌سمت یک معامله بزرگ به‌معنای مواجه شدن یک‌باره با کوهی از درخواست‌های غیرقابل پذیرش است که قطعاً به فرجام نمی‌رسد و ممکن است امکان معامله‌های تاکتیکی را هم با خود از بین ببرد. http://hadidnews.com/vdcdxz0x.yt09o6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما