تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۸ شهريور ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۴۰
آن‏چه مي‏خوانيد نمونه‏هايي از صدها توطئه آمريكايي و مداخله‏گرانه نظام سلطه در ايران است
نمونه‏هايي از سناريوهاي تحريم عليه جمهوري اسلامي در یک سال گذشته

به گزارش حدیدنیوز رسانه‏ها و مقامات آمريكايي، در عمليات‏هاي رواني خود عليه جمهوری اسلامی و نهادهاي مهم و تاثير گذار در ايران را با اتهاماتي همچون:
نقض حقوق بشر شهروندان، حمايت از تروريسم و گروههاي تروريستي القاعده و حزب الله و حماس، حمايت از سركوب مردم سوريه، اقدامات تروريستي عليه اماكن ديپلماتيك آمريكا و اسرائيل در سرتاسر جهان، و مهمتر از همه داشتن برنامه براي حمله به آمريكا، ايران را مورد تحريم قرار داده اند.
آن‏چه در ادامه مي‏خوانيد نمونه‏هايي كوچك از صدها توطئه آمريكايي و سياست‏هاي مداخله‏گرانه نظام سلطه آمريكا در ايران است كه در طي يك‏سال گذشته در قالب سناريوهاي مختلف بدان اقدام نموده است .
 آشنايي با اين سناريوها و اقدامات سخيف كه در جهت تضعيف نهادهاي تاثير گذار در جمهوري اسلامي از سوي استكبار در حال حاضر در دست انجام است مي‏تواند بسترهاي لازم براي اتحاد و همبستگي و ايجاد وحدت كلمه در ميان كليه نهادها ، سازمان ها و آحاد مردم در مقابله با سياست‏هاي مداخله گرانه آمريكا در نظام مقدس جمهوري اسلامي فراهم نمايد.

ادعاي حمله ايران به آمريكا
جيمز كلاپر، مدير اطلاعات ملي آمريكا: كلاپر طي اظهاراتي در كميته اطلاعاتي سنا در ۱۵ فوريه ۲۰۱۲ گفته بود:توطئه ۲۰۱۱ براي ترور سفير عربستان در آمريكا نشان مي‌دهد كه برخي مقامات ايراني محاسبات خود را هم‌اكنون تغيير داده‌اند و تمايل دارند تا حمله‌اي را در آمريكا در واكنش به اقدامات اين كشور كه ايران را تهديد مي‌كند، انجام ‌دهند. عمليات اطلاعاتي ايران عليه آمريكا از جمله قابليت‌هاي سايبري اخيراً هم از نظر عمق و پيچيدگي به طرز چشمگيري افزايش يافته است.بر اساس ارزيابي ما، سرويس‌هاي اطلاعاتي خارجي سه كشور روسيه، چين و ايران بزرگ‌ترين تهديد در سال‌هاي آتي براي آمريكا خواهند بود.»
كنگره آمريكا: كميته امور خارجي مجلس نمايندگان آمريكا با برگزاري نشستي به بررسي نفوذ ايران در آمريكا لاتين پرداخت و مدعي شد كه ايران با اين كار قصد حمله به آمريكا را دارد. اليانا راس لتينن،‌ رئيس اين كميته با برگزاري نشستي دست به بررسي تهديد ناشي از هم‏كاري تهران و كاراكاس زد و طبق روال معمول ادعاهاي مقامات آمريكايي مدعي شد كه ايران قصد استفاده از آمريكاي لاتين به عنوان پايگاهي براي حمله به آمريكا را دارد.
در گزارش اين كميته آمده است: « دولت ايران با چاوز، ارتگا، كاسترو، و كوره آ متحد شده است كه به اعتقاد اكثريت اين امر مي‌تواند باعث بي‌ثباتي اين نيم‌كره شود. اين اتحادها مي‌تواند يك تهديد فوري به حساب آيد، چرا كه پايگاهي را در منطقه در اختيار ايران قرار مي‌دهد كه مي‌تواند ــ مستقيماً از طريق نيروي سپاه پاسداران، نيروي قدس، يا نيروهاي نيابتي آن مانند حزب‌الله ــ عليه آمريكا و منافع و هم‌پيمانان ما دست به انجام حملات بزند.» .
اين گزارش هم‏چنين حاكي از آن‏ است كه دكتر نورمن بيلي به مقامات آمريكايي پيش‏نهاد داده است تا موضع شديدتر و قوي‌تري را در قبال اين هم‏كاري‌ها اتخاذ كنند و - از آن‏جا كه سياست‌هاي آمريكا هميشه بر پايه اعمال زور و ارعاب بوده - وي خواستار اين شده است تا آمريكا با تحريم نفت ونزوئلا، اين كشور را وادار به تغيير رويكرد خود و قطع هم‏كاري‌هايش با ايران كند. 
نيوت گينگريچ كانديداي مستعفي رياست‌جمهوري و رئيس اسبق مجلس نمايندگان آمريكا ؛
نيويورك تايمز در گزارشي در ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ نوشت كه گينگريچ، در اظهاراتي مدعي شده است كه حمله هسته‌اي ايران به آمريكا «يك خطر جدي» است و مي‌تواند موجب مرگ يا زخمي شدن صدها هزار آمريكايي شود.
وي هم‏چنين در ادعاهاي خود به تجسم‌سازي حمله اتمي به آمريكا و قياس آن با واقعه خودزني ۱۱ سپتامبر پرداخته و گفته است: «سلاح هسته‌اي ايران را در نظر بگيريد».
خطراتي كه آن براي كليولند، يا كلمبوس، يا سين‌سيناتي يا نيويورك دارد را در نظر بگيريد. زماني را كه در واقعه ۱۱ سپتامبر ۳،۱۰۰ آمريكايي كشته شدند و نيز احساسي را كه در آن هنگام داشتيد را به ياد بياوريد. اكنون حمله‌اي را متصور شويد كه بايد به آن دو صفر ديگر بيفزاييد و۳۰۰،۰۰۰ كشته داشته باشيد. ممكن است نيم ميليون نفر نيز زخمي شوند. اين خطر جدي است و يك داستان علمي تخيلي نيست. بدين دليل است كه من عقيده دارم داشتن قوي‌ترين امنيت مليِ ممكن براي ما از اهميت بسياري برخوردار است.»
· تحريم وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی توسط وزارت خزانه داري آمريكا :
ديويد كوهن، معاون وزارت خزانه داري آمريكا در امور تروريسم و اطلاعات مالي در ۲۳ بهمن ۱۳۹۰،گفت: «ما امروز وزارت اطلاعات و امنيت ايران را به دليل نقض اساسي حقوق شهروندان ايراني و صدور اعمال پليد در حمايت از رژيم سوريه در سركوب مردم خويش» مورد تحريم قرار داديم. آقاي كوهن گفت حمايت وزارت اطلاعات ايران از القاعده در عراق، حزب الله و حماس نشان دهنده عمق حمايت ايران از تروريسم به عنوان ابزار سياست دولتي است. براساس اين تحريم مقامهاي وزارت اطلاعات از سفر به ايالات متحده محروم مي‏شوند، دارايي‏هاي وزارت اطلاعات و امنيت ايران در آمريكا مسدود خواهد شد، و شهروندان و شركت‏هاي آمريكايي نمي‏توانند با اين وزارتخانه معامله‏اي انجام دهند.
يك نشست محرمانه اخيراً در سطح فرماندهان عالي نظامي آمريكا در خصوص تهديد حمله احتمالي ايران به آمريكا برگزار شد كه در آن بر شناسايي، كنترل و جلوگيري از ورود ماموران اطلاعاتي ايران به آمريكا تاكيد شد.
البته در اين نشست تاكيد شده است كه به هرحال ماموران اطلاعاتي ايران در پوشش ديپلماتيك، كار خودشان را نجام خواهند داد و تلاش بايد شناسايي اين افراد باشد كه براي آن‏ها سخت عنوان شده است.
تحريم وزارت اطلاعات ايران گام ديگري است از سوي آمريكا در افزايش فشار بر ايران بر سر برنامه هسته‏اي اين كشور است. 
اذعان مقامات آمريكا مبني بر عدم وجود شواهدي از توانايي عمليات ايران درون آمريكا
باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا در مصاحبه‏اي كوتاه با برنامه " مت لوئر " مجري معروف شبكه " ان بي سي " در ۱۷ بهمن گفت كه تامين امنيت ايالات متحده آمريكا و اسرائيل در صدر اولويت‏هاي دولت وي است و در پاسخ به سوالي درباره واكنش‏هاي احتمالي ايران در صورتي كه مورد حمله نظامي قرار بگيرد و اين‏كه آيا حكومت ايران در اين صورت توانايي انجام عمليات درون خاك آمريكا را دارد يا نه ؟ گفت : " هيچ شواهدي از اين‏كه ايران داراي چنين توانايي يا تمايلي است وجود ندارد." 
نقش كميته جاري در تعيين رويكرد و عمل‏كرد آمريكا در قبال جمهوری اسلامی
«كميته خطر جاري» كه اعضاي آن را برجسته‌ترين عناصر سياسي و نظامي آمريكا تشكيل مي‌دهند، در اكتبر ۲۰۰۵ با توجه به استحكام نظام جمهوري اسلامي و شكست ده‌ها استراتژي نظام سلطه در مقابل ملّت ايران در طول سال‌هاي گذشته، جنگ سخت را بي‌فايده دانست و خواستار توجه بيش‏تر دولت ايالات متحده به پروژه نرم‌افزاري براندازي از درون شد.
در گزارش كميته خطر جاري كه مارك پالمر، يكي از اعضاي برجسته اين كميته و چهره بانفوذ دستگاه سياست خارجي آمريكا آن را جمع‌بندي و تدوين كرده، بر براندازي نظام جمهوري اسلامي با تمركز فعاليت‌ها در سه محور دكترين مهار، نبرد رسانه‌اي و سامان‌دهي نافرماني مدني تأكيد شده است.
مارك پالمر در گفت‌و‌گويي با «نيويورك تايمز»، به صراحت با ايده تهاجم نظامي عليه جمهوري اسلامي مخالفت و اعلام كرد:ايران به لحاظ وسعت سرزميني، ميزان جمعت، كيفيت نيروي انساني، امكانات نظامي، منابع طبيعي سرشار و موقعيت جغرافيايي ممتاز در منطقه خاورميانه و هارتلند نظام بين‌الملل به قدرتي كم‌بديل تبديل شده است كه ديگر نمي‌توان با يورش نظامي آن را سرنگون كرد.
كميته خطر جاري يكي از كميته‏هاي ويژه‏اي فعال در كاخ سفيد است كه معمولاً در طول دوره خاصي دشمنان آمريكا را شناسايي و آخرين پيش‏نهادات خود براي برخورد با آن‏ها را مطرح مي‏كند. بعد از فتنه اخير در ايران كميته خطر جاري آمريكا نحوه مواجهه با جمهوري اسلامي را در قالب موضوعات ذيل در اختيار كاخ سفيد قرار داده است كه مهم‏ترين بندهاي مرتبط با موضوع؛ تضعيف پايه هاي امنيتي نظام و حذف سپاه و بسيج و اطلاعات يا ايجاد تغيير در مواضع آنان است.
اين گزارش كه با عنوان « ايران و آمريكا، رهيافت جديد » تنظيم شده است، داراي ۱۵ محور كلي به ترتيب زير است:
۱. اين كشور علاوه بر برنامه هسته‏اي‏اش، با حمايت گروه‏هايي چون حزب‏الله، حماس و جهاد اسلامي و گروه‏هايي در عراق، مانع تحقق منافع آمريكا در منطقه مي‏شود. از سويي ديگر ثروت روبه رشد نفت ايران، توانايي و ظرفيت آن را در داخل كشور و منطقه افزايش مي‏دهد. فرصتي كه در اين ميان وجود دارد، استفاده از ضعف سياست‏هاي اقتصادي و اختلافات دروني ايران است ؛
۲. ايران بايد در صدر برنامه سياست خارجي آمريكا در چهار سال آينده برود. واشنگتن اكنون به رويكرد جديدي نياز دارد، بايد همه نيروها براي اين استراتژي بسيج شوند. بايد درس‏هاي گذشته مورد بازبيني قرار گيرد، درس‏هايي كه از فروپاشي بلوك شرق به يادگار مانده است و هم‏چنين درس‏هايي كه در تغيير حكومت‏ها در كشورهايي مثل شيلي يا اندونزي گرفته شد ؛
۳. دامن زدن به نافرماني مدني در تشكل‏هاي دانشجويي و نهادهاي غيردولتي و صنفي از ابزارهاي مهم فشار بر ايران است ؛‌
۴. بايد براي بازگشايي سفارت ايالات متحده در تهران ابراز تمايل كنيم. هم‏زمان بايد يكي از بلند پايه‏ترين مقامات خود را به عنوان فرد شماره يك، در اين سياست جديد در مقابل ايران انتخاب و معرفي كنيم. اين فرد مي‏تواند يكي از كنسول هاي وزارت خارجه باشد و بايد به طور مرتب حمايت خود را از حقوق بشر و دموكراسي در ايران مورد تاكيد قرار داد. از اين طريق مي‏توانيم ارتباط خود را با مردم ايران تقويت كنيم ؛
۵. بايد شبكه‏هاي متعدد راديو تلويزيوني را براي ايرانيان تدارك ديد و پيام‏هاي خود را با پيشرفته‏ترين تكنولوژي‏هاي روز، به دست مردم ايران برسانيم ؛
۶. اگر قرار است گفت‏وگو و تعامل با ايران صورت گيرد، بايد با مقامات با نفوذ ايراني و آن‏ها كه قدرت واقعي و كافي براي تصميم گيري‏ها دارند، انجام شود. همچون مقامات مورد وثوق و تاييد رهبري ايران. بايد دانست در اين باره ديگران در ايران چنين قدرتي ندارند؛
۷. درباره فعاليت هسته‏اي ايران، بايد با احتياط و دورانديشي و چند جانبه عمل كرد. بايد فشارها را بر ايران بيش‏تر كرد و در صورت استنكاف ايران، پرونده اين كشور را به شوراي امنيت فرستاد. اگرچه اولويت اول، اعمال فشار ديپلماسي از طريق متحدان به گونه‏اي است كه ايران داوطلبانه از فعاليت‏ها و برنامه هسته‏اي خود چشم پوشي كند ؛
۸. حمايت از اپوزيسيون هم مي‏تواند از عوامل موثر بر تغيير رژيم ايران باشد. سفر فعالان جوان خارجي از كشورهاي متحد ايالات متحده به ايران، راه ديگري در اين رويكرد است. اين افراد مي‏توانند به عنوان گردشگر وارد ايران شوند و در صورت نياز به جنبش‏هاي مدني و نافرماني‏ها بپيوندند ؛
۹. بايد فعاليت سازمان‏هاي غيردولتي آمريكايي را در ايران تسهيل كنيم و به صدور ويزا همت گماريم. دعوت فعالان جوان ايراني به خارج، براي شركت در سمينارهاي كوچك هم، اقدام مهمي است. اين كار در صربستان، فيليپين، اندونزي و شيلي و كشورهاي ديگر جواب داده است. اين افراد بايد از سوي مقامات آمريكايي انتخاب شوند، نه نهادهاي ايراني ؛
۱۰. سفارتخانه‏هاي كشورهاي ديگر هم مي‏توانند در تهران براي ما موثر باشند. حضور در جلسات محاكمه، درخواست مشترك براي آزادي زندانيان سياسي، كمك مالي به خانواده‏هاي زندانيان و گروه‏هاي مخالف حكومت و حتي نظارت يا مشاركت در اعتراض‏ها، از جمله اين راه هاي تاثيرگذار است.
كنگره بايد تصويب قانوني به نام «آزادي ايران» را بررسي كند تا از طريق آن حمايت كافي از آن را به عمل آورد ؛
۱۱. تضعيف ستون‏هاي حمايتي حكومت ايران كه همانا سرويس هاي امنيتي و نظامي اين كشور مي‏باشند، بايد در دستور كار قرار گيرند؛
۱۲. سرويس‏هاي امنيتي و قضايي آمريكا و متحدانش بايد در هم‏كاري با سازمان‏هاي حقوق بشر به جمع آوري مدارك و شواهدي در متهم كردن مسوولين ايراني به موارد شبيه ميكونوس اقدام كنند ؛
۱۳. گفت‏وگو با دولت ايران هم بايد در دستور كار باشد. ما بايد تعامل خود را براي ديدار با مقامات ايراني و بحث و گفت‏وگو درباره موضوعات مورد علاقه و نگراني دو طرف نشان دهيم ؛
۱۴.بايد رهبران روحاني ايران را كه در رأس قدرت هستند، وادار كرد از قدرت سياسي به صورت مسالمت آميز كناره بگيرند ؛
۱۵. بايد قدرت بسيج و سپاه را از ميان برد و در وزارت اطلاعات تغييرات اساسي داده يا به طور كلي آن را حذف كرد.
نگاهي به بندهاي ۱۱ . ۱۲ و ۱۵ گزارش گروه خطر كنوني، نشان مي‏دهد كه سناريوي تضعيف، تخريب و اتهام سازي سرويس اطلاعاتي و امنيتي جمهوری اسلامی اعم از وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران به‏ويژه شاخه نيروي قدس، در چند سال اخير با توجه به موارد اتهامي همچون اتهام سفير عربستان سعودي در واشينگتن و مصر، اقدامات تروريستي عليه ديپلمات‏هاي صهيونيستي در گرجستان، تايلند و هند و آذربايجان، و نسبت دادن آن به نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي ایران، برجسته سازي و تكرار شده و مورد سوء استفاده قرار است.
در مورد اتهام حمله ايران به آمريكا نيز همين بس كه برآورد جامعه اطلاعاتي آمريكا در سال ۲۰۱۱ اذعان مي‏دارد كه ايران به دنبال برنامه سلاح هسته‏اي نيست و حتي قصد و نيت انجام چنين كاري را نيز ندارد و فتواي رهبر معظم انقلاب نيز مبني بر حرام بودن توليد سلاح هسته‏اي، ادعاي آمريكايي را سست كرده است.
نفوذ لابي‏هاي صهيونيستي در لايه‏هاي قدرت آمريكا، اعم از كنگره و دولت، كه بسياري از اين مقامات كمك‏هاي انتخاباتي خود را از اين گروه‏هاي معلوم الحال و حتي منافقين و بهائيان گرفته‏اند، به ناچار مجبور به اظهارات سخيف عليه جمهوری اسلامی شده‏اند تا به نوعي جبران كمك‏هاي اين گروه‏هاي لابي‏گر را كرده باشند.

http://hadidnews.com/vdcd.x0k2yt0zka26y.html
نام شما
آدرس ايميل شما