تاریخ انتشار :جمعه ۱۲ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۳۴
تسخیر لانه‌‌ جاسوسی‌ و گروگان‌گیری‌ ۴۴۴ روزه‌ی‌ بیش‌ از ۵۰ نفر از کارکنان‌سفارت‌ آمریکا از سوی‌ دانشجویان‌ پیرو خط‌ امام‌، اقدامی‌ بزرگ‌ و بی‌نظیر، نه‌ فقط‌ درسطح‌ کشور یا منطقه‌، بلکه‌ حرکتی‌ شگرف‌ و غیرقابل‌ پیش‌بینی‌ در سطح‌ جهان‌ بود
چرا نامش را انقلاب دوم نامیدند؟
به گزارش حدیدنیوز-علی خضریان- تسخیر لانه‌‌ جاسوسی‌ و گروگان‌گیری‌ ۴۴۴ روزه‌ی‌ بیش‌ از ۵۰ نفر از کارکنان‌سفارت‌ آمریکا از سوی‌ دانشجویان‌ پیرو خط‌ امام‌، اقدامی‌ بزرگ‌ و بی‌نظیر، نه‌ فقط‌ درسطح‌ کشور یا منطقه‌، بلکه‌ حرکتی‌ شگرف‌ و غیرقابل‌ پیش‌بینی‌ در سطح‌ جهان‌ بود.

این‌حرکت‌، دارای آثار و پیامدهای‌ مثبت داخلی و خارجی بود‌ که ‌نگاهی‌ به‌ آنها نشان‌ می‌دهد که‌ در مجموع‌، این‌ تحولات‌ به‌ سود انقلاب‌ اسلامی‌ و به عنوان نقطه تکاملی آن، موجب‌ حفظ‌، تداوم‌ و تعمیق‌ انقلاب اسلامی گردید و شاید از این رو است که آن را «انقلاب دوم» نامیدند.

حرکت‌ دانشجویان‌ مسلمان‌ پیرو خط‌ امام‌(ره‌) و تسخیر لانه‌ی‌ جاسوسی‌ از سوی‌آنان‌، یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ حرکت‌های‌ ضداستکباری‌ ـ در تاریخ‌ انقلاب‌های‌ مردمی‌ ـ بودکه‌ روح‌ خودباوری‌ و استکبارستیزی‌ را بار دیگر در ملت‌ ایران‌ و دیگر ملت‌های‌ محروم‌، متبلور ساخت‌ و اسطوره‌ی‌ ابرقدرتی‌ آمریکا را برای‌ همیشه‌ در هم‌ شکست‌ و فصل‌جدیدی‌ از تاریخ‌ انقلاب‌ اسلامی‌ را رقم‌ زد و نقطه آغازی بود در جهت صدور این نهضت آزادی بخش.

اما در آن زمان حضرت‌ امام(ره)‌ و نیروهای انقلابی پیرو ایشان که‌ همراه‌ واقعی‌ انقلاب‌ محسوب‌ می‌شدند، عمل‌دانشجویان‌ را به‌ شدت‌ مورد تأیید و تمجید قرار دادند و از آن‌ حمایت‌ کردند.

بی‌شک‌ نقش‌ کلیدی‌ و محوری‌ حضرت‌ امام‌(ره‌) در جریان‌ تسخیر لانه‌‌ جاسوسی ‌آمریکا در تهران‌، اولین‌ مسأله‌ای‌ است‌ که‌ باید در جریان‌ بررسی‌ وضعیت‌ و مواضع ‌نیروهای‌ موجود در جریان‌ تسخیر، مورد بررسی‌ قرار گیرد.

موضع گیری‌های‌ امام‌ در مقابل‌ آمریکا صریح‌ و قاطع‌ بود و در تقابل‌ با دیدگاه‌های‌ دولت‌ موقت‌ قرار می‌گرفت‌ چرا که مقامات‌ این‌ دولت‌ طرفدار مماشات‌ و روابط‌ دیپلماتیک‌حسنه‌ با این‌ کشور بودند.

حضرت‌ امام(ره)‌ در اردیبهشت‌ ۵۸ در مصاحبه ای‌ با روزنامه‌ی‌ «لوموند» فرمودند: "امپریالیسم‌ آمریکا بزرگترین‌ خطر است‌. عمال‌ آمریکا در جریان‌ این‌ روزها، خود را پشت‌ سر سازمان‌ مذهبی‌ دروغین‌ پنهان‌ کرده‌اند..."

وزیر خارجه‌‌ آمریکا ازصدور حکم‌ اعدام‌ برای‌ شاه‌ سابق‌ و برخی‌ دست‌ اندرکاران‌ رژیم‌ سلطنتی‌ شاه‌، اظهار تأسف‌ کرد. از طرف‌ دیگر، سنای‌ آمریکا به‌ اتفاق آراء اعدام‌هایی‌ را که‌ در ایران‌ انجام‌ شده‌ بود، محکوم‌ کرد. این‌ وقایع‌ در اردیبهشت‌ سال‌ ۵۸ رخ‌ داد، یعنی‌هنگامی‌ که‌ هنوز بیش‌ از سه‌ ماه‌ از حکومت‌ جمهوری‌ اسلامی‌ در ایران‌ نگذشته‌بود.

امام(ره)‌، بلافاصله‌، با آمریکا شدیداً مخالفت‌ کردند و اظهار فرمودند: "آمریکا اگر از اعدام‌ هویداها اظهار تأسف‌ نکند، از نوکرهایش‌ پشتیبانی‌ نکرده‌ است‌. ما توقع‌ نداریم‌ ابرقدرت‌ها که‌ دستشان‌ از ایران‌ کوتاه‌ شده‌، از ما تشکر کنند."

از سوی‌ دیگر، دانشجویان‌ پیرو خط‌ امام‌، که‌ از مماشات‌ و عدم‌ موضع گیری‌ انقلابی‌ دولت‌ موقت‌ نگران‌ بودند، تلاش‌ می‌کردند تا با پیروی‌ ازدیدگاه‌های‌ حضرت‌ امام‌(ره‌)، در تحولات‌ جامعه‌ی‌ آن‌ روز ایران‌ نقش‌ کلیدی‌ و اساسی‌را ایفا کنند و آنچه‌ که‌ دانشجویان‌ پیرو خط‌امام‌ را در مورد اشغال‌ یا عدم‌ اشغال‌ لانه‌ی‌ جاسوسی‌ مردد کرده‌ بود، ناآگاهی‌ از موضع‌حضرت‌ امام(ره)‌ بود.

البته یک‌ حرکت‌ هوشمندانه‌ دیگر از جانب‌ امام(ره)‌، باعث‌ شد تا آنان‌ برای‌ انجام‌ این‌ کار مطمئن‌ شوند.

حضرت‌ امام(ره)‌ در تاریخ‌ ۱۰ آبان‌ ۱۳۵۸، پیامی‌ به‌ ملت‌ ایران‌ دادند که‌ سرآغازحرکتی‌ نوین‌ برای‌ دانشجویان‌ مسلمان‌ شد، امام(ره)‌ در بخشی‌ از آن‌ پیام‌ فرمودند: "بر دانش‌آموزان‌، دانشگاهیان‌ و محصلین‌ علوم‌ دینیه‌ است‌ که‌ با قدرت‌ تمام‌، حملات‌ خود را علیه‌ آمریکا و اسرائیل‌ گسترش‌ داده‌ و آمریکا را وادار به‌ استرداد این‌ شاه‌ مخلوع‌ جنایتکار نمایند و این‌ توطئه‌ی‌ بزرگ‌ را بار دیگر، شدیداً محکوم‌کنند... ای جوان هایی که در مقابل توپ و تانک رفتید و خواهرهایی که جوانان خود را از دست داده اید.... حفظ کنید خودتان را، نهضت خودتان را حفظ کنید، ننشینید دیگران برای شماد کار کنند، اینها برای شما کاری نمی کنند."

پیام‌ امام(ره)‌ که‌ با انتشار خبر ملاقات‌ بازرگان‌ ـ رئیس‌ دولت‌ موقت‌ ـ با برژینسکی‌ ـ مشاورامنیت‌ ملی‌ کارتر ـ در اجلاس الجزایر همزمان‌ شده‌ بود، از جانب‌ نیروهای‌ انقلابی‌ به‌ مانند پیامی‌ آشکار برای‌ انجام‌ کاری‌ انقلابی‌ و قاطع‌ تلقی‌ شد.

که البته پس از تسخیر لانه جاسوسی حضرت‌ امام‌(ره‌) اصل‌ حرکت‌ را تأییدکرده‌ و با واسطه‌ شدن‌ مرحوم‌ حاج‌ احمدآقا خمینی‌ به‌ دانشجویان‌ می‌گویند که‌: "خوب‌ جایی‌ را گرفته‌اید، محکم‌ نگهدارید."

امام‌ خمینی‌(ره‌)، به‌ عنوان‌ رهبر انقلاب‌، نخستین‌ کسی‌ بود که‌ از اقدام‌ شجاعانه‌‌ دانشجویان‌ حمایت‌ کرد و عمل‌ آنان‌ را واکنش‌ طبیعی‌ ملت‌ در مقابل‌ جنایات‌ بی‌شمار آمریکا دانست‌.

اما گروه‌های‌لیبرال‌، چپ‌ و سران‌ دولت‌ موقت‌ از این‌ عمل‌ انقلابی‌ انتقاد کردند و آن‌ را نامناسب‌ باشرایط‌ بین‌المللی‌ دانستند و کار به‌ آنجا رسید که مهندس‌ بازرگان‌، فردای‌ آن‌ روز (تسخیر سفارت‌) از نخست‌ وزیری‌ دولت‌ موقت‌ استعفا داد و استعفای‌ ایشان‌، علی‌رغم‌ وساطت‌ عده‌ای‌ سریعاً از سوی‌امام‌(ره)، مورد قبول‌ قرار گرفت‌ و مسؤولیت‌ اداره‌‌ کشور به‌ شورای‌ انقلاب‌ محول‌ شد‌.

گرچه تصرف سفارت آمریکا در روزهای نخست، پدیده ای لحظه ای و موقتی به حساب می آمد و تصور می رفت که حداکثر چند روزی به طول انجامد و به سان پدیده های مشابه یعنی اشغال سفارت کشورهای خارجی در دیگر نقاط جهان دیری نپاید اما علی رغم این خوش بینی اولیه ۴۴۴ روز به طول انجامید، به بحرانی منطقه ای و بین المللی تبدیل شد، بازتاب های آن روابط و مواضع کشورها را در قبال جمهوری اسلامی ایران و آمریکا به شدت تحت تأثیر قرار داد و بعد از سال ۱۳۵۸ تحولات مهمی را در منطقه باعث گردید.

اشغال‌ سفارت‌ آمریکا از حیث‌ داخلی‌ باعث سقوط‌ دولت‌موقت‌ و شفاف‌ شدن‌ مواضع‌ کلیه‌ی‌ گروه‌ها و نیروها و جریان‌های‌ سیاسی‌ گردید که‌ به‌ ظاهر یا در واقع‌ با انقلاب‌ همراه‌ شده‌ بودند.

این رخداد‌، به‌ حاکمیت‌ لیبرال‌ها پایان‌ داد و البته در کنار مسأله‌ی‌ سقوط‌ دولت‌ موقت‌ و بی‌اعتباری‌ جریان‌های‌ لیبرال‌، باید به‌ سقوط‌ارزش‌ گروه‌های‌ چپ‌ نزد مردم‌ و بی‌اعتباری‌ آنها نیز اشاره‌ کرد.

گروه‌های‌ چپ‌ مارکسیست‌ که‌ به‌ دنبال‌ سرکوب‌ گسترده‌ در دوران‌ پهلوی‌، توانسته‌ بودند پس‌ از پیروزی‌انقلاب‌ در فضای‌ سیاسی‌ کشور عرض‌ اندام‌ کنند، بیش‌ از هر چیز به‌ ضدامپریالیست‌ و ضد آمریکایی‌ بودن‌ فخر می‌فروختند و خود را سردمدار حرکت‌های‌ ضدامپریالیستی‌قلمداد می‌کردند. آنان‌ نیروهای‌ مذهبی‌ را به‌ دلیل‌ موانع‌ شرعی‌! ناتوان‌ و فاقد پتانسیل‌لازم‌ برای‌ مبارزه‌ با امپریالیسم‌ می‌دانستند و چنین تحلیلی باعث گردید تا آنان گمان کنند که انقلابیون مسلمان آماده در غلتیدن به دامن بلوک شرق اند. اما تحولات بعدی ایران که این بار ماهیتی ضد سوسیالیستی و ضد مارکسیستی داشت و در قضیه اشغال افغانستان توسط نیروهای ارتش سرخ شوروی سابق و انحلال و دستگیری اعضای حزب توده که در طراحی کودتا علیه نظام جمهوری اسلامی شرکت داشتند به اوج خود رسید، نشان داد که زعم و گمان طرفداران بلوک شرق نیز قریب به صحت نبوده است.

اما این‌ کار دانشجویان‌ با وجود تمامی‌ جنجال‌هایی‌ که‌ از سوی‌ گروه‌های‌ چپ‌گرا برپا شد، اتهام‌ آمریکایی‌ بودن‌ انقلاب‌ اسلامی‌ را پاک‌ کرد؛ چرا که‌ برخی‌ بر این‌ باور بودند که‌ آمریکا به‌ علت‌ جلوگیری‌ از وقوع‌ یک‌ انقلاب‌ سوسیالیستی‌ در ایران‌، توسط‌گروه‌های‌ چپ‌، انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ را هدایت‌ کرده‌ است.

حضرت امام(ره) توانست با مدیریت بحران گروگان گیری، آمریکا را در سطح منطقه ای و بین المللی تحقیر نماید، هیبت ترسناک این کشور را بشکند و به ملت ها و دولت ها جرأت دهد که احساس شخصیت کرده و در سال های بعد بتوانند علیه آمریکا اقدام نمایند.

این دستاورد کوچک و اندکی نیست و شاید نتوان ارزش مادی برای آن در نظر گرفت یا هماوردی مادی برای آن جست.

این مسئله را حتی تمامی مقامات صاحب نظر آمریکایی درگیر در بحران هم اعتراف کرده و معتقد شده اند که گرچه توانسته اند از رهگذر اقدامات بعدی برخی خسارات مالی و جانی را بر ایران وارد کنند اما پرستیژ بین المللی خود را به تدریج و در پی این واقعه در مخاطره دیده اند و این در حالی است که آمریکا با استراتژی «ایجاد ترس توسط هیبت بین المللی خود» سال ها بر جهان حکومت کرده بود و شکستن این هیبت به عنوان نتیجه تسخیر سفارت آمریکا به دست دانشجویان، دستاورد بزرگی برای انقلاب اسلامی ایران محسوب می شد.

بدین ترتیب، فراگفتمان امام خمینی(ره)، تمامی گفتمان های ضد غرب و آمریکا ستیز دهه ۵۰ را در خود حل کرد.

اکنون در حدود سه دهه از این واقعه می گذرد اما این حادثه همچنان تأثیرات خود را خصوصاً بر روابط ایران و آمریکا و اقدامات آمریکا در قبال ایران داراست و تصویر آن همچنان در بایگانی ذهن افکار عمومی غرب باقی مانده است.

طی سال های اخیر و خصوصاً از سال۱۳۷۷ تا حال حاضر، طیف چپ گرای تصرف کنندگان سفارت که اتفاقاً از ایدئولوگ های دولت و مجلس دوم خردادی نیز بودند، بر خلاف نظر و نگاه عامه مردم که این روز را افتخاری در تاریخ انقلاب اسلامی می داند، تصرف سفارت را اشتباه خوانده و ندامت خود را از این اقدام به زبان های مختلف اعلام کردند و تلاش نمودند با نزدیکی هرچه بیشتر فکری و عملی به غرب و پذیرش و وارد کردن ارزش های غربی به داخل جامعه ایرانی، از اقدامات قبلی خود فاصله بگیرند. در این مسیر توجیه «مطلوبیت تغییر بر مبنای زمان و مکان» به تدریج عمومیت یافت و جالب این که موضع ثانوی این طیف که پس از دو دهه اعلام می شد، به طور خودآگاه یا ناخودآگاه یادآور موضع قدیمی و همیشگی لیبرال ها بود که در سال ۱۳۵۸ و بعد از آن اقدام دانشجویان را تقبیح کرده بودند.

در این میان واقع بینانه ترین گام را رهبر فقید انقلاب اسلامی برداشتند. ایشان پس از تأملی در موضوع، اقدام دانشجویان را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول و انقلاب دوم نامیدند و بر حمایت خود از تسخیر سفارت اصرار ورزیدند، در ادامه نیز این بحران را تا پایان اداره کرده و در موقع مقتضی توسط مجلس تازه تأسیس شورای اسلامی بدان پایان دادند.

برخی سیاسیون قدیمی و وابسته به طیف های لیبرال یا لیبرال مذهبی با ختم بحران اصرار کردند که این بحران اگر چه در ابتدا آمریکا را بهت زده کرد و آن کشور را در موضع ضعف قرار داد اما در نهایت به زیان کشور ما پایان یافت و تقریباً می توان گفت که در سال های اخیر چنان بر این موضع اصرار شده که به تدریج به باوری عام در میان آنها تبدیل گردیده است.

این در حالی است که واقعیت به صورتی دیگر بود. انقلاب اسلامی ایران اهدافی داشت که می بایست به آنها دست یابد. یکی از اهداف مهم انقلاب اسلامی ایران استکبار ستیزی بود و مبارزه با ابرقدرتی زورگو و عصیان گر مانند آمریکا و تلاش برای تحقیر و تخریب هیبت چنین قدرت هایی در سطح منطقه و جهان، از مصادیق این استکبار ستیزی بود وگروگان گیری این فرصت طلایی را در اختیار جمهوری اسلامی قرار داد تا یکی از برنامه های خود را عملی سازد هر چند به طور طبیعی هر فرصتی هزینه هایی هم دارد.
http://hadidnews.com/vdcd.90j2yt0nna26y.html
نام شما
آدرس ايميل شما