تاریخ انتشار :شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۴۳
داریوش فائزی، بازیگر، عروسک‌گردان، کارگردان تئاتر، نمایشنامه‌نویس و نریتور متولد نیمه تیر ۱۳۵۴ در تهران است که در رشته‌های عمران (کارشناسی) و مدیریت توسعه (کارشناسی ارشد و دکترا) تحصیل کرده است.
چالش‌های دراماتیک یک نقش را ماندگار می‌کند
به گزارش حدید نیوز؛ داریوش فائزی، بازیگر، عروسک‌گردان، کارگردان تئاتر، نمایشنامه‌نویس و نریتور متولد نیمه تیر ۱۳۵۴ در تهران است که در رشته‌های عمران (کارشناسی) و مدیریت توسعه (کارشناسی ارشد و دکترا) تحصیل کرده است. در ادامه گفتگوی ما را با این هنرمند می‌خوانید.

در ادامه گفتگوی ما را با این هنرمند می‌خوانید.

+ آقای فائزی، درباره ورودتان به حرفه بازیگری توضیح دهید.
- من در حقیقت اول مجذوب هنر تئاتر شدم و برایم مهم نبود چه نقشی داشته باشم؛ پشت صحنه یا روی صحنه! فقط می‌خواستم در فضای تئاتر نفس بکشم. در سال‌هایی که دوره‌های بازیگری را شروع کردم، تب بازیگری مثل الان نبود و در آن سال‌ها (۱۳۷۳) رشته‌های تحصیلی هنر مانند بازیگری، نمایش و تئاتر مخاطب نداشت. من به واسطه خانواده و دوستان تئاتر می‌دیدم و همیشه دلم می‌خواست طرف مقابل باشم نه در میان تماشاگران.

+درباره سینما چطور؟ میان سینما و تئاتر کدام را بر دیگری ترجیح می‌دهید؟
-اولین کار سینمایی من «گفتگو با سایه» ساخته خسرو سینایی بود. او من را از فایل خانه تئاتر که آن سال‌ها تازه درست شده بود، پیدا کرد. به نظرم سینما و تئاتر زندگی کردن در رویا است. رویاهایی که شاید ما در بازی‌های کودکی دوباره زندگی می‌کنیم؛ نقش‌های مختلف می‌گیریم و آن نقش‌ها را تجربه می‌کنیم.

سینما و تئاتر، هر کدام دنیای جذاب خودشان را دارند اما خانواده اصلی من تئاتراست؛ در تئاتر همه را می‌شناسم و به آن حس تعلق دارم.
+ اقتضائات بازیگری در تئاتر و سینما به دلیل نوع فرم و ارتباط با مخاطب تفاوت‌هایی دارد.
- بله! تجربه زیستن یک شخصیت دیگر از ابتدا تا انتها چالش است. چالشی که ذهن، دست و پا، عضالت و تارهای صوتی بازیگر را درگیر می‌کند. درک کاراکتر و حلول آن در ذهن و جسم هنرمند، یک چالش دیگر است. سینما یک نوع تجربه و برخورد با نقش را می‌طلبد و تئاتر نوع دیگری که هر دو جذاب است.

+ البته توسعه کاراکتر و عمق بخشیدن به آن، مخصوصا در شخصیت‌های برجسته‌ای چون صادق هدایت به نظر پیچیدگی‌هایی دارد که شاید ایفای نقش دیگری بودن را دشوار می‌کند.
- مطالعه، تحقیق و گفتگو با کسانی که تجربه زیستی و یا معاشرت با شخصیت‌ها را داشتند بسیار مهم است. این روزها با وجود شبکه‌های اجتماعی، موتورهای جستجو و دانشنامه‌های آنلاین، این کار بسیار راحت شده است. می‌توان با جستجو در اینترنت اطلاعات بسیاری پیدا کرد و با گرته‌برداری درست، یک نقش را پرورش داد.

+در کنار شخصیت‌های اصلی و برجسته، کاراکترهای فرعی هم بوده‌اند که به یاد ماندنی شده‌اند.
-به نظر من اصلا مهم نیست که کاراکتر فقط در یک سکانس باشد و یا جزو بازیگرهای اصلی است. مهم چالش‌های دراماتیکی است که نقش دارد. همین چالش‌هاست که نقش را هم برای بازیگر و هم برای مخاطب، جذاب و به یاد ماندنی می‌کند.

+داشتن انگیزه مهم‌ترین نکته برای هر ادامه هر مسیر است. ممکن است یک گروه دوره‌هایی در پروسه تولید با وقفه مواجه شود که انگیزه خلاقه اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.
-بله! کتاب، فیلم و سریال در این شرایط خیلی کمک کننده است که تخیل و کنش‌های هنری را فعال و زنده نگه می‌دارند.

+حتما در مسیر شما افراد تاثیرگذاری هم بوده‌اند...
-فکر می‌کنم آدم خوش شانسی بودم چون در زمانی که تئاتر را شروع کردم، یک نیروی جوان و پر انرژی در تئاتر در حال ایجاد تغییر، تحول و تجربه‌های نو بود. من با خیلی از بزرگان و هنرمندان تئاتر مانند استاد حمید سمندریان عزیز، دکتر علی رفیعی، رویا تیموریان، مسعود رایگان، شبنم مقدمی، پانته‌آ بهرام، علیرضا کوشک جلالی و ... کار کرده‌ام که تجربه‌هایی جذاب بود و هر کدام در مسیر هنری من تاثیر خود را داشته‌اند.

هر کارگردان و هر گروه تئاتر، یک دنیای کشف نکرده است که طی هر همکاری، دری از این دنیا به روی ما گشوده می‌شود. جنس همکاری در سینما و تئاتر، به هم شبیه است چرا که باید برای ایفای هر نقش تمرین کرد، نظرات کارگردان را گرفت و نقش را دوباره و چندباره صیقل و پرورش داد.

+ درباره نقش‌هایی که ایفا کرده‌اید، کدام‌شان را خاص‌تر می‌دانید؟
-کاراکتر «اسحاق» در نمایش «برخورد نزدیک از نوع آخر» که نقش یک کارگر شهرداری بود که به عنوان شاهد در دادگاه حاضر می‌شد ولی نه خوب می‌شنید و نه خوب می‌دید؛ در نتیجه همه چیز را اشتباه روایت می‌کرد و همین هم این نقش را جذاب کرده بود.
http://hadidnews.com/vdcbgabf.rhbwzpiuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما