تاریخ انتشار :دوشنبه ۳۱ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۰۲
انسان باید هم برای دفع ضرر و هم جلب منفعت چه مادّی و چه معنوی دعا کند. در مقابل، از اینکه انسان در زندگی دنیوی خود ‌نعوذبالله! برای جلب ضرر، نسبت به خود و دیگران دعا کند، نهی شده است.
بدتر از مرگ چیست؟
به گزارش حدیدنیوز، انسان در سیر زندگی دنیوی و در سراسر زندگی‏ خود با پرتگاه‏هایی مواجه است. او نسبت به این پرتگاه‏ها احتیاج به پناهگاه دارد، تا از آن مدد بگیرد و سقوط نکند. از این استمداد جستن، به دعا و درخواست از یک نیروی حاکم بر مادّیّت تعبیر می‏شود؛ چون نیروهای مادّی، قابلیّت این را ندارند تا برای انسان نسبت به پرتگاه‌هایی که در زندگی با آن‏ها مواجه می‏شود، اعمّ از پرتگاه‌های معنوی و مادّی‏، پناهگاه باشند. لذا باید به یک نیروی حاکم بر نیروی مادیّت متوسّل شود تا آن نیرو بتواند او را از سقوط نجات دهد. 

در باب دعا داریم که انسان باید هم برای «دفع ضرر» و هم «جلب منفعت»، چه مادّی و چه معنوی، دعا کند. خیلی هم به آن سفارش شده است. در مقابل، از اینکه انسان در زندگی دنیوی خود ‌"نعوذبالله"! برای «جلب ضرر»، چه نسبت به خود و چه نسبت به دیگران دعا کند، نهی شده است. 

در روایتی دیده‏ام که از حضرت سؤال می‏کنند: آقا! بدتر از مرگ چیست؟ الآن به هر کس بگویید بدترین چیز چیست؟ می‏گوید: مردن و مرگ. این سؤال را از حضرت (ع) می‏پرسند که بدتر از مرگ چیست؟ حضرت (ع) می‏گوید: بدتر از مرگ، آن چیزی است که وقتی به سراغت آمد، آرزوی مرگ کنی! چقدر زیبا می‏فرماید! یعنی آن مسئله آن‏قدر تلخ است که مرگ نزد آن، برای تو شیرین‏تر می‏شود. چقدر زیبا! گاهی انسان بر اثر غفلت، برای خودش درخواست ضرر می‏کند. 

دو؛ «سرخوردگی». از دعا غفلت نکرده، اعتقاد هم دارد، ولی ایمانش ضعیف است؛ مثلاً فرض کنید مرتّب از خدا درخواست می‏کند، بعد می‏بیند گره‌اش باز نشد، می‌گوید: ای خدا مرگم بده! من در این مورد، چهارده روایت دیده‌ام؛ بر اثر سرخوردگی از دعایی که مستجاب نشده، می‌گوید: خدا مرگم بده![۱] این سرخوردگی، معمولاً و غالباً انسان را به وادی‌ای می‏کشد که برای خودش درخواست ضرر می‏کند. ولی اینکه انسان، نسبت به خود و نسبت به دیگران تقاضا و درخواست ضرر کند، در معارف ما نهی شده است؛ یعنی دعا نباید علیه کسی باشد حتّی خود انسان! اصطلاحاً به چنین دعایی «نفرین» می‌گویند. 

«رُوِیَ عن رَسوُلِ‏الله(صل‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم) قال: لا تَدعُوا عَلی اَنفُسِکُم اِلّا بِخَیر»؛ وقتی برای خودت دعا می‏کنی، از خدا خیر بخواه نه شرّ! نفع بخواه نه ضرر! رفع ضرر بخواه نه جلب ضرر! «لا تَدعُوا عَلی اَنفُسِکُم اِلّا بِخَیر»؛ این تعبیر، استثنا از نفی است، یعنی بی ‌برو برگرد باید همین باشد، «فَاِنَّ المَلائِکَه یؤَمِّنون عَلی ما یَقوُلوُن»؛[۲] تا دعا می‏کنید، فرشتگان بلافاصله می‏گویند: آمّین! فهمیدی چه‌کار کردی؟ آن‌ها می‏گویند: آمّین! بعد هم تو پشیمان می‏شوی! 

در یک روایت دیگر است از پیغمبراکرم (ص) که درباره درخواست ضرر است هم نسبت به خود و هم دیگران، «رُوِیَ عن رَسوُلِ‏الله(صَل‏الله‏عَلیهِ‏وَ‏آلِهِ‏وَسَلَّم) قال: لا تَدعوا عَلی اَنفُسِکُم وَلا تَدعوا عَلی اَولادِکُم»؛ اولاد خود را نفرین نکنید! «وَلا تَدعُوا عَلی خَدَمِکُم»؛ خدمتگذارانتان را نفرین نکنید! «وَلا تَدعُوا عَلی اَموالِکُم»؛[۳] حتّی اموالتان را هم نفرین نکنید! عجب! آن‏ها جاندار بودند، این‏ها بی‏جان هستند، توجّه کنید! اینکه بگویید: ای کاش این را نداشتم! این من را بیچاره کرد! این فلان شد و از این قبیل حرف‌ها. بروید خودتان را اصلاح کنید، آن‏ها تقصیری ندارند! من یک وقتی راجع به دنیا بحث کرده‏ام؛ ما خیال می‏کنیم دنیا در و دیوار و امثال این‏ها است، نه! دنیا این‏ها نیست، دنیا چیز دیگری است. من نمی‏خواهم بحث را منحرف کنم. 

بعد از آنکه کفّار آن همه پیغمبر اکرم (ص) را آزار دادند، اسلام آوردند. در اوّل بعثت، اصحاب به پیغمبر (ص) پیشنهادی دادند و گفتند: آقا! مگر حضرت نوح (ع) پیغمبر نبود؟ حضرت نوح (ع)، امّت خود را نفرین کرد. قریب هزار سال دید این‏ها نه هدایت می‏خواهند و نه چیز دیگری، به همین‏خاطر آن‏ها را نفرین کرد و بر اثر نفرین او همه هلاک شدند. تو هم قوم خود را نفرین کن، تا خدا هلاک‌شان کند و همه از بین بروند. ببینید حضرت چه جوابی می‌دهد، گفت: «اَللّهُمَّ أهدِ قَومی فَاِنَّهُم لایَعلَموُن»؛ خدایا! قوم من را هدایت کن، این‏ها نمی‏فهمند! «وَانصُرنی عَلَیهِم اَن تُجیبوُنی اِلی طاعَتِک»؛ و من را یاری کن تا بر آن‏ها چیره شوم، به‏گونه‏ای که در راه طاعت و بندگی تو جواب‌گوی من باشند. پیغمبر اصلاً سراغ آن حرف‌ها نرفت که بخواهد کسی را نفرین کند. 

در یک روایتی داریم که وقتی دندان پیغمبر اکرم (ص) را شکستند و ایشان مجروح شد، از صورت ایشان خون می‏ریخت، آمدند به حضرت (ص) گفتند: آقا! مشرکین مکّه را نفرین کن! فرمود: «اِنّی لَم اَبعَثُ لَعانا وَلکِنّی بُعِثتُ داعِیاً وَ رَحمَه اَللّهُمَّ عَهدِ قَومی فَاِنَّهُم لا یَعلَموُن»؛ نگاه کنید! شیوة ایشان جذب است، چون اصل در اسلام همین است، اصل در اسلام، مسئله جذب است نه دفع. دعا کردن به نفع یا دفع ضرر است، نه «‌نعوذبالله» نفرین کردن و جلب ضرر، یا لعن کردن که عبارت است از دفع منفعت. البتّه در لعن نوزده مورد وجود دارد که استثنا شده است؛ آن‏ها اشکالی ندارد. 

پی نوشت ها: 

[۱]. البته این غیر از تعارفاتی است که در بین طایفه نساء وجود دارد، چون به قول ما طلبه‏ها، آن‏ها که در گفتن این عبارت اراده‏ی جدّی ندارند، اراده‏ی آن‏ها استعمالی است
[۲]. کنزالعمّال، ج۲، ص۹۳
[۳]. کنزالعمّال، ج۳، ص۶۱۴.
برگرفته از جلسات ماه مبارک رمضان آیت الله مجتبی تهرانی http://hadidnews.com/vdcb8sb5.rhbf8piuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما