تاریخ انتشار :شنبه ۲ دی ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۱۶

سلام

از ظهر امروز تماسهای زیادی با خیریه همت گرفته شد تا موردی خاص را فراخوان کنیم.

این پرونده برای اولین بار در خبرگزاری فارس منتشر شده است که متن کامل آن را می توانید اینجا بخوانید+ گزارش تصویری

فقط یک جمله از گزارش مربوط به این خانواده را که در خبرگزاری فارس منتشر نشده است را جهت استحضار دوستانم عرض میکنم:

یکی از روزهایی که در چادر زندگی می کردند، مادر متوجه می شود که میخواهند یکی از دخترانش را بدزدند که با سروصدای فراوان مانع از کار دزدان می شود. وقتی پدر به خانواده برمیگردد و ماجرا را می شنود دچار شوک شده و نیمی از بدنش لمس می شود.

از همه دوستانی که این پیام را می بینند خواهش میکنم تا هرچه در توان دارند به کار گیرند.

آخرین حلقه نباشید لطفا

تذکر مهم:

در صورت عبور کمکها از سقف مورد نیاز، در موارد خیر بعدی صرف خواهد شد.

جهت واریز کمک های نقدی خود کلیک کنید

به گزارش حدیدنیوز به نقل از فارس،هر کس حق د‌ارد مسکن و سرپناهی د‌اشته باشد. اما گاهی پستی‌ و بلند‌ی‌های زند‌گی، طعم تلخ خود را به کام کسانی می‌چشاند که د‌رسایه فقر سکنی گزید‌ه‌اند. باورش سخت است اما هنوز هم صاحب‌خانه‌هایی هستند که با کمترین ترحمی حکم تخلیه می‌گیرند و وسایل مستاجر را به کنار خیابان می‌ریزند. این اتفاق بازهم رخ د‌اد و خانواد‌ه‌ کم‌ د‌رآمد‌ی، مجبورشد‌ند به خرابه‌ای د‌ر گوشه‌‌ای از تهران بزرگ پناه ببرند.

بازهم در گوشه‌ای از شهر و در بین هیاهوهای روزانه‌ای که داریم و اجازه نمی‌دهد به کس دیگری به غیر از خود فکر کنیم.خانواده‌ای ۵ نفره سرمای زمستان را در خرابه‌ای سپری می‌کنند و محتاج تمام مایحتاج زندگی هستند؛ روزگاری را سپری می‌کنند که دیگر پدر ۳۵ ساله توان راه رفتن را ندارد چه برسد به کار کردن و درآمد، مادر هم با چشمانی پر از غم و اشک به هر دری می‌زند تا اوضاع زندگی خود را سر و سامانی بدهد.

تنها سرمایه زندگی این زن و شوهر ۳ فرزند دختری است که دو دختر آن‌ها دوقلو هستند و ۱۲ سال سن دارند و یکی از آن‌ها نیز طعم سال اول مدرسه را با آوارگی و سرما چشیده است و ۷ سال سن دارد. 



در خیابان زارعی جنب کوچه مغانی در منطقه ۴ تهران خرابه‌ای در ساختمان‌های نوساز و سر به فلک کشیده وجود دارد خرابه‌ای که در و پنجره‌ای ندارد و هر لحظه ممکن است مانند تمام ساختمان‌های فرسوده‌ای که در تهران ناگهان فرو می‌ریزد و این معضل به یک عادت تبدیل شده است این خرابه نیز خراب تر و یک داستان تلخ برجای بگذارد و آن زمان است که می‌گویند یک خانواده ۵ نفره ...

برای تهیه گزارش همراه با عکاس به سراغ این خانواده رفتیم، پدر در خانه افتاده بود به دلیل فشارهای عصبی که بر آن وارد شده سکته کرده بود و قادر به حرف زدن نبود و سمت راست بدنش لمس شده بود و نمی‌توانست حرکت کند. 



وقتی فهمید ما خبرنگار هستیم با چشمانش التماس می‌کرد احساس کردم دارد جلوی اشک‌هایش را می‌گیرد تا هنوز بگوید امید ما به خداست. نامردی‌های زمانه من را بر زمین زده است.

پاهایش با برخورد به اجاق گازوئیلی که توسط حسن آقا از اهالی محله برای آن‌ها تهیه شده، سوخته و چرک کرده بود و نگاهش همچنان از دردهایش می‌گفت.



مادر خانواده تازه بچه‌هایش را به مدرسه برده بود، سرش پائین بود با آنکه اشک‌هایش اجازه حرف زدن به او نمی داد فقط گفت از ما عکس و فیلم نگیرید و چهره‌های ما را نشان ندید، چراکه در مدرسه دخترانم رامسخره می‌کنند و ماهم قول دادیم چهره آنها مشخص نشود.

در ادامه وقتی کمی آرام تر شد علت وضعیت فعلی و بی خانمانی را پرسیدم، می‌گوید: شوهرم کارگر است در شهرستان کار نبود به تهران بدون هیچ فامیل و پشتوانه‌ای آمدیم، آقامون کارگری می‌کرد و خرج خانه را در می‌آورد تا اینکه خداوند دو تا بچه دوقلو به ما داد بچه‌ها به خاطر اینکه ۶ ماهه به دنیا آمدن بیماری‌هایی داشتند ما هم بیمه نبودیم و موجب شد که تمام زندگی را که تا کنون با هزار مشکل جمع کرده‌ایم را به حراج بگذاریم تا وضعیت سلامتی بچه‌ها بهتر شود.



زندگی را با هزار مشکل سپری می‌کردیم و پس ازچند سال خداوند فرزند دختر دیگری به ما عطا کرد ولی شرایط سخت‌تر شد و برای شوهرم کار نبود خانه‌ای که اجاره کرده بودیم چند ماهی اجاره‌اش به عقب افتاد و همچنان به نان شب احتیاج داشتیم صاحبخانه از ما شکایت کرد و با پسرهایش مرا کتک زدند و از خانه بیرون کردند آن روز شوهرم خانه نبود من هم سوادی ندارم و هرچی جلوم گذاشتند امضا و انگشت زدم و خانه را با تمام وسایلش پلمپ کردند.

وقتی چادر تنها سرپناه می شود

جایی را نداشتیم چند روزی را با چادری که یک خیر به ما داده بود سپری کردیم تا اینکه شوهرم از فشارها و اتفاقاتی که در چند ماهه گذشته بر ما وارد شده بود سکته کرد و یک طرف بدنش لمس شد.

وقتی بیمارستان هم کاری نمی‌کند

با هزار بدبختی به بیمارستان امام حسین (ع) بردیم ولی متاسفانه بیمارستان چون پولی نداشتیم کاری برایش نکردند و مرخصش کردند در شرایطی که اوضاع بدی داشت.



اشک‌هایش انگار تمامی نداشت همچنان اشک می‌ریخت و از روزهای تلخ زندگی می‌گفت. حسن آقا که این خرابه را برای آنها پیدا کرده بود و برای آن‌ها غذا و دیگر مایحتاج را فراهم کرده بود سرش را پائین گرفته و چیزی نمی‌گفت.

مادر اشک‌هایش را از روی گونه‌اش پاک کرد، وقتی نفس دوباره‌ای گرفت پرسیدم علت اینکه بیمارستان با این وضعیت آقا "ح" را مرخص کرد چه بود، گفت: پولی نداشتیم آن‌ها هم گفتند ما نمی‌توانیم کاری کنیم و مرخصش کردند.

وی در ادامه می گوید: تحت پوشش کمیته امداد نیستیم و خدمات خاصی از دولت دریافت نکرده‌ایم، این خرابه نیز آب، برق و گاز ندارد شب‌ها از سرمای شدید آرزوی مرگ می‌کنم. پتو‌هایی که خیرین داده اند را بر روی بچه‌ها و شوهرم می‌اندازم تا آن‌ها گرمتر شوند خودم کمی سرما را تحمل می‌کنم.

بچه‌ها از مدرسه آمدند وقتی ما را دیدند در گوشه‌ای پنهان شدند و صحبتی نکردند مادر با دیدن بچه‌ها باز هم بغضش ترکید و نتوانست دیگر صحبت کند یکی از بچه می‌گفت مامان بگو از ما عکس نگیرند و فقط همین.

خانم "ر" که مشکلات آنها را از طریق حقوقی پیگیری می‌کرد به حدیثی از پیغمبر اسلام اشاره کردو گفت:‌ به من ایمان نیاورده است آن کس که شب سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد. به من ایمان نیاورده است آنکس که شب پوشیده بخوابد و همسایه اش برهنه باشد.

وی می گوید:‌براساس پیگیری‌های حقوقی که انجام شده است صاحبخانه آن‌ها از بی سوادی و سادگی این خانواده سو استفاده کرده است و موجب ایجاد مشکلات برای این خانواده شده است. در حال حاضر پیگیر رفع مشکلات آن‌ها هستیم چرا که صاحبخانه پول رهن آنها را نداده است. 

این خانواده ۵ نفره در خرابه‌ای در حال گذران زندگی هستند امیدواریم مسئولان مربوط در جهت حمایت برآمده و هر چه سریعتر مشکل این خانواده را برطرف کنند. http://hadidnews.com/vdca0in6.49num15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما

nahid
کجا هستن انهایی که فقز کشورهای بیگانه را هرشب در تلوزیون به نمایش میکشند از کشور خودمان هم نشان دهید
مردمی
ایا فقط همینها را توی کشور ثروتمندمان فقیر داریم!!!! زنده باد سوریه و فلسطین و لبنان و....
الهم عجل لولیک الفرج
الهم عجل لولیک الفرج
Nadereh Moradian
با سلام ، ممنون که همچنین اتفاق مهمی را برای اذهان همه گذاشتید ... تنها خواهش من از شما دوست عزیز اینه که آدرس این خونه رو به ایمیل شخصی بفرستید .. بازم ممنون و منتظر هستم
علی اکبر
همش تقصیر این مسئولین نالایق کشوره این بازیکنای مفت خور و گردن کلفت فوتبال هم که میلیاردی حقوق می گیرن حاضرن هر کدوم فقط 10 هزار تومن کمک کنن؟
بنیتا
بیشتر از اون چیزی که فکر میکردم ناراحت کننده بود
اهورا
دیگه نمی تونم جلوی اشکامو بگیرم واقعا کشوری که سرمایه ملی داره کشوری که نفت داره کشوری که ادعا می کنه می تونه از پس مشکلاتش بر بیاید باید مردمش اینجوری زندگی کنن؟اگه راست میگین اول مشکل مردم کشورتونو حل کنید بعد برید دنیا رو آباد کنید . چراغی که به خونه رواست به مسجد حرامه آخه کی می خواین اینو بفهمین؟کی؟
خدا می دونه چند تا خونواده ی دیگه توی همچین شرایطی هستن... خدا می دونه
سیدموسی
با سلام امیدوارم اشخاصی که در کشورمان سرمایه دارند و افراد خیری
که ازاین موضوع اسف بار مطلع میشوند حداقل برای توشه آخرتشان آستین بالا زده واین خانواده مظلوم را از این رنج وانفسا بطریقی نجات دهند چه بسا فرزندان این خانواده آینده درخشانی داشته باشند و روزی امثال ما نیازمند به آنها بشوند . چنانچه مقدور است آدرس ومشخصات بندگان خدا را به آدرس ایمیل بنده بفرستید .
حامد خادم
سلام خواهش میکنم ادرس یا شماره تلفن یا همراهی از این خانواده برام ارسال کنید که کمکی بتونم برسونم همراه من03902857842
روح الله
من اصبح ولم یهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم
سعید
سلام به همه؛واقعا باعث تاسف و شرمندگیه؛خواهش میکنم آدرس و جای این عزیزان رو برای بنده ایمیل کنید؛ و توصیه من به دوستان اینه که کمکهای خودرا حدالامکان از طریق پیک و... ارائه کنند.منتظرم ارسال آدرس هستم خواهشمندم فراموش نشه؛با تشکر/
فرزانه
سلام، ممنون از اطلاع رسانی شما. کمک نقدی متاسفانه ندارم و نمی تونم بکنم ولی کمک غیرنقدی و لباس و پتو و خوراک حتما با کمال میل انجام میدم.
لطفا آدرس را ایمیل بفرمایید
ا.اسماعیلی
با سلام ، ممنون که همچنین اتفاق مهمی را برای اذهان همه گذاشتید ... تنها خواهش من از شما دوست عزیز اینه که آدرس این خونه رو به ایمیل شخصی بفرستید .. بازم ممنون و منتظر هستم