تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۵۳
نماوا و ارائه‌ی محصول تازه‌ی خالق بریکینگ بد؛ پلاریباس
حدید نیوز؛ جواد نقدی، منتقد سینما نوشت: سریال پلاریباس به نویسندگی و کارگردانی وینس گیلیگان در ژانردرام روان‌شناختی، علمی‌تخیلی و فلسفی که در لیست کنداکتور خارجی پلتفرم نماوا قرار گرفته و هم زمان با پخش جهانی در حال نمایش میباشد، اثری پسا آخر الزمانی با محوریت  تضاد میان آزادی فردی و کنترل جمعی میباشد که از حیث فرم ومحتوا دارای ویژگیهای خاص ونقاط فراوان  بی‌شمار میباشد. 

دانشمندان سیگنالی از فضا دریافت میکنند که یک توالی RNA میباشد و پس از بازتولید در آزمایشگاه منشا ویرس عجیبی  میگردد که مردم را به ذهن جمعی تبدیل میکند و افراد جامعه بطور گسترده در یک حالت خوشبختی دائمی  واجباری همسو با هم و بدون تضاد عمل میکنند اما یک نویسنده ی زن به نام کارول به طرز عجیبی از ویروس مصون میماند  وبا احساسات کامل انسانی از قبیل غم، تنهایی، دلسردی و... در جامعه ای به ظاهر آرمانی تنها میماند. و رفته رفته این ذهن جمعی جامعه برای کارول تبدیل به کابوسی میشود وبا انبوهی از سوالات بی‌جواب که چرا او متفاوت است؟ و چرا نمیتواند به همه بودن بپیوندد و اینجاست که راه ورودش به درامی انسانی شکل میگیرد. 

وینس گیلیگان، خالق اثر درخشان بریکینگ بد این‌بار از جهان جرم و اعتیاد فاصله گرفته و به سراغ اعتیاد به رضایت می‌رود و با خلق سریال پلاریباس جهان تازه‌ای می‌سازد که در آن همه خوشحال‌اند، اما هیچ‌کس واقعاً زنده نیست. جامعه‌ای که خوشبختی را به ویروس تبدیل کرده و غم را جرم می‌داند و در این میان یک زن به واسطه ی مصونیتش، به تهدیدی علیه نظامِ لبخندها بدل می گردد. 

ری سی‌هورن در نقش کارول با اجرای درخشان و کنترل شده وبا تلفیقی از سکوت و مقاومت، تصویری از انسانی را ارائه میدهد که می‌فهمد شادی بدون انتخاب، چیزی جز اسارت نیست. او با رنجِ خود، علیه نظمی ظاهراً مقدس می‌شورد. او رنج را نه در فریاد، بلکه در نگاه‌های بی‌پناهش بازی می‌کند. چهره‌اش در میان لبخندهای تصنعی دیگران، یادآور این حقیقت است که غم، بخشی از انسان بودن است و حذف آن، حذف انسانیت است.از طرف دیگر تمام بازیگران  نقشهای اصلی وفرعی که عمدتا افرادی در نوسان میان تردید و تسلیم هستند، جهان چندصدایی سریال را کامل می‌کنند که نه تنها هیچ‌کدام تیپ نیستند، بلکه هرکدام وجهی از جامعه‌ی کنترل‌شده را بازمی‌نمایانند. 

متن سریال به جای پیرنگ‌های پرحادثه، بر آگاهی درونی کارول تمرکز دارد. روایت غیرخطی، آرام و پرتعلیق که در لایه‌ هایی از هراس و تهی‌بودن جریان می‌یابد و  همچون بیدار شدن از خوابی طولانی‌ست. متن عمداً با زبانی مصنوعی شروع می‌شود و در ادامه، همان‌طور که کارول آگاه‌تر می‌شود، زبانی انسانی‌تر پیدا می‌کند. به تعبیری خودِ فیلمنامه  نیز رشد می‌کند. از مکانیکی به انسانی و از سکون به آگاهی ، درست مانند قهرمانش. 

گیلیگان در پلاریباس با زبان تصویر، مفهوم فلسفی‌اش را فریاد میزند و با الهام از  اندیشه‌های نیچه، سارتر، فوکو و اگزیستانسیالیسم جهانی را نشان می‌دهد که بیش از حد زیباست. رنگ‌ها اشباع و نورها تخت‌اند. لبخندها در نور سفید نئون برق می‌زنند. اما هرچه داستان پیش می‌رود، رنگ‌ها خاموش‌تر می‌شوند، نورها زاویه می‌گیرند و قاب‌ها از تقارن می‌افتند. این تغییر بصری همان مسیر آگاهی کارول است که وینس گیلیگان با هوشمندی آن را خلق نموده و به موازات استفاده از رنگ های آبی و زردِ مصنوعی به نشانه‌ی نظم بیمارگونه‌ی جامعه و بی‌سایه‌گی به‌مثابه حذف انسانیت، موسیقی آرام و تکرارشونده ای را قرار داده  که با سکوت جایگزین می‌شود.  سکوتی که از هر فریادی ترسناک‌تر است. 

پلاریباس اثری‌ تلویزیونی ولی کمیاب است  که درباره‌ی حق انسان برای اندوه، و درباره‌ی شجاعتی که در گفتن نه به خوشبختیِ تحمیلی سخن میراند و به  زیبایی نشان میدهد  که  رنج و نارضایتی، بخشی جدایی‌ناپذیر از انسان بودن هستند وخودآگاهی و فردیت ارزشمندترین دارایی انسان‌اند، حتی اگر به قیمت تنهایی و درد باشند و نهایتا در جهانی که همه لبخند می‌زنند، قهرمان واقعی کسی است که هنوز می‌تواند گریه کند. 

کیفیت تصویری قابل اعتنای نسخه ای از سریال که در پلتفرم نماوا قرار گرفته و در عین حال برگردان دقیق دیالوگها به فارسی که حاصل نظارت انسانی -و نه ترجمه‌ی ماشینی است- باعث می‌شود مخاطبی که در نماوا سریال پلاریباس را می بیند به راحتی با سریال ارتباط گیرد و از آن لذت ببرد...
http://hadidnews.com/vdcf1cdj.w6d0magiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما