اندیشهی مرگ، اگرچه در ظاهر یادآور پایان است، اما در حقیقت آغاز نوعی بیداری است؛ بیداری از غفلت دنیا و بازگشت به معنای زندگی. یاد مرگ نه تنها زوال و فنا را به یاد نمیآورد، بلکه انسان را به سوی رشد، تقوا و انسانیت فرا میخواند.
فکر کردن به مرگ برای کسی که به زندگی بعد از آن ایمان دارد، نه تنها ترسناک نیست، بلکه یک انگیزهی نیرومند برای بهتر زیستن است. این اندیشه، به انسان یادآوری میکند که دنیا خانهی ماندن نیست و فرصت عمر، کوتاهتر از آن است که صرف امور بیارزش شود. باور به مرگ، انسان را از غفلت بیرون میکشد و او را به سوی عمل صالح و استفادهی درست از لحظهها سوق میدهد.
وقتی انسان به مرگ میاندیشد، ارزش لحظهها را درک میکند و دلبستگیاش به امور زودگذر دنیا کاهش مییابد. چنین انسانی تلاش میکند اعمال و رفتار خود را در مسیر رضای الهی قرار دهد تا در زندگی پس از مرگ سرافراز باشد. در نتیجه، رنجها و سختیهای دنیا را نیز آسانتر تحمل میکند و در برابر مشکلات، صبورتر و امیدوارتر میشود.
در نگاه دینی، یاد مرگ نوعی بیدارباش روحی است که انسان را از روزمرگی و بیهدفی نجات میدهد. فرد مؤمن میداند که برای هر گفتار و رفتارش مسئول است و روزی باید پاسخ دهد؛ بنابراین در تصمیمها و انتخابهایش دقت بیشتری دارد. چنین نگاهی، او را به زندگی هدفمند، اخلاقمدار و منظم سوق میدهد و از اسراف در وقت و توان بازمیدارد.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در سخنی عمیق، یاد مرگ را از بهترین پندها میداند و میفرماید: «من شما را توصیه میکنم که مرگ را یاد کنید و کمتر از آن غافل شوید. چطور از مرگی غافل میشوید که خود هیچگاه شما را فراموش نمیکند؟» وَ أُوصِیكُمْ بِذِكْرِ الْمَوْتِ وَ إِقْلَالِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ، وَ كَیْفَ غَفْلَتُكُمْ عَمَّا لَیْسَ یُغْفِلُكُمْ وَ طَمَعُكُمْ فِیمَنْ لَیْسَ یُمْهِلُكُمْ. امام علیهالسلام با این کلام، غفلت از مرگ را عامل فریب خوردن انسان از دنیا معرفی میکند؛ دنیایی که با تمام جلوههایش، هرگز ماندگار نیست.
ایشان در ادامه با یادآوری حال مردگان، مردم را به تفکر و عبرتگیری دعوت میکند: «بهترین نصیحتدهندگان برای شما همان مردگانی هستند که خود دیدید؛ آنها را بر دوش بردند و در قبر نهادند، بیآنکه بتوانند از دنیا چیزی با خود ببرند.» این بیان، تصویری تکاندهنده از حقیقت زندگی ارائه میدهد و انسان را به بازنگری در ارزشهایش فرا میخواند.
امام علی علیهالسلام میفرماید، کسانی که با دنیا خو گرفتند، در نهایت مغلوب آن شدند؛ چراکه به دنیا اعتماد کردند و دنیا آنان را فریب داد. آنان با آنچه از دست دادند سرگرم شدند و از آنچه در پیش داشتند، غافل ماندند. یاد مرگ، راهی است برای رهایی از این فریب و بازگشت به حقیقت؛ حقیقتی که انسان را از غفلت میرهاند و او را به سوی زندگی پاک، بامعنی و الهی هدایت میکند.
بنابراین اندیشهی مرگ، اگرچه در ظاهر یادآور پایان است، اما در حقیقت آغاز نوعی بیداری است؛ بیداری از غفلت دنیا و بازگشت به معنای زندگی. کسی که مرگ را به یاد دارد، میفهمد که فرصت حضورش در این دنیا برای ساختن است، نه صرفاً زیستن.
چنین انسانی به جای آنکه از مرگ بترسد، از بیثمر زیستن میترسد. او میکوشد زندگیاش را چنان سامان دهد که لحظهی وداع برایش تلخ نباشد، بلکه در آن لحظه احساس آرامش کند، چون میداند به وعدهی الهی و سرای جاوید قدم میگذارد.
یاد مرگ نه تنها زوال و فنا را به یاد نمیآورد، بلکه انسان را به سوی رشد، تقوا و انسانیت فرا میخواند. جامعهای که فرهنگ یاد مرگ در آن زنده باشد، به جای رقابت در تجمل و دنیاطلبی، در نیکی، علم، خدمت و اخلاق پیشقدم میشود. مرگ در نگاه مؤمن، پایان نیست؛ پلی است میان دنیا و حقیقت ابدی. از همین روست که اهل ایمان، از مرگ نمیگریزند، بلکه آن را چراغی میدانند برای روشنتر دیدن مسیر زندگی.