ارز مسافرتی که قرار بود به گردشگری تخصیص یابد، به دست دلالان و سوداگران افتاده و با وجود صفهای طولانی در فرودگاه و بلیطهای ریفاند شده، دولت هنوز تخلفات گسترده ایرلاینها را پیگیری نکرده است.
در حالی که تخصیص ارز مسافرتی بهعنوان یکی از ابزارهای تسهیل سفر برای ایرانیان در نظر گرفته شده بود، حواشی و ضعفهای اجرایی آن نشان دادهاند که این سیاست، بیش از آنکه برای مسافر واقعی مفید باشد، به ابزاری برای خروج منابع ارزی کشور تبدیل شده است. از تشکیل صفهای طولانی متقاضیان در فرودگاه امام خمینی (ره) گرفته تا بلیتهای صوری و دریافت ارز بدون ارائه اسناد مثبت، مسیری شکل گرفته که منتقدان آن را «اعطای یارانه پنهان» به دهکهای مرفه میدانند.
برخی افراد با خرید ارزانترین بلیطهای خارجی، وارد فرودگاه شدهاند، ارز مسافرتی دریافت کردهاند و سپس سفر خود را انجام ندادهاند یا بلیط را کنسل کردهاند تا با اختلاف قیمت بین ارز تحویلی و نرخ بازار آزاد، سود قابلتوجهی به دست آورند. این وضعیت انتقاد فعالان اقتصادی را برانگیخته که میگویند: «ارز برای مسافرت یا مسافرت برای ارز؟»
از سوی دیگر، ایجاد این رانت ارزی، فشار بیشتری بر منابع ارزی کشور وارد کرده و هرچند مسئولان بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران (بانک مرکزی) تأکید دارند که روند تخصیص به روال عادی بازگشته و صفها کاهش یافتهاند، اما همچنان سوال اساسی باقی است: چرا در سالهایی که منابع ارزی کشور محدودتر شدهاند، این نحوه تخصیص بدون طراحی اسناد مثبت برای گردشگری واقعی، به سمت رانت هدایت میشود؟
در نتیجه، بهنظر میرسد که نیاز به بازنگری جدی در سیاست تخصیص ارز مسافرتی وجود دارد؛ بازنگریای که نه فقط «تسهیل سفر» را هدف گیرد بلکه «حفظ منابع ارزی»، «عدالت در تخصیص» و «شفافیت اسنادی» را نیز محور قرار دهد. تا زمانی که معیارها دقیق نشده و شیوه نظارت کارآمد طراحی نشده باشد، خطر آنکه این سیاست به جای کمک به گردشگری، به ابزار دیگری برای خروج ارز و تشدید نابرابری تبدیل شود، همچنان جدی باقی خواهد ماند.
در رابطه با این موضوع، گفتوگویی با حرمتالله رفیعی، رئیس انجمن دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران داشتیم.
در ادامه مشروح این گفتوگو را بخوانید:
آیا سیاست فعلی تخصیص ارز مسافرتی در جهت حمایت از صنعت گردشگری و تسهیل سفر شهروندان عمل میکند یا در عمل به عاملی برای خروج بیضابطه منابع ارزی کشور و شکلگیری رانتهای تازه تبدیل شده است؟
به تازگی قیمت ارز مسافرتی افزایش پیدا کرده است؛ ارزی که تقریباً برای مردم بر مبنای 70 تا 72 تومان محاسبه میشد را به 100 تا 102 هزارتومان رساندند. ممکن است این عدد را تکذیب کرده و بگویند 96 تومان یا 97 تومان است اما درصدی را به عناوین مختلف به این مبلغ اضافه میکنند و در نهایت چیزی که به دست مردم میرسد 101 یا 102 تومان است.
اما چرا این کار را کردند؟ به این دلیل که در خبرها، طی هفتههای گذشته، گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه صفهای طولانی در فرودگاه امام برای گرفتن ارز وجود دارد. خب، طبیعتاً این موضوع باعث شد تا بخواهند جلوی این اتفاق را بگیرند. البته من نمیگویم این کار غلط یا عبثی بوده است.
در دوران کرونا هم که بحث ارز پیش آمد و صنوف مختلف درگیر موضوع دریافت ارز بودند، همان زمان من پیشنهاد دادم و با اصرار و پیگیری در بانک مرکزی، توانستم حرفم را به کرسی بنشانم. حرفم این بود که اگر قرار است به صنعت گردشگری ارز بدهید، باید این تخصیص با تأیید اسناد مثبته انجام شود.
دولت در آن زمان میگفت: «من نمیتوانم این اسناد را تأیید کنم، چون اصلاً اشرافی ندارم.» حرفش درست بود چرا که نمیدانست فاکتورهایی که برایش میفرستادند واقعی هستند یا نه. در واقع دولت نه وقت بررسی داشت و نه امکانش را. در نهایت مقرر شد که تأییدیه تخصیص ارز گردشگری توسط انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی ایران انجام شود. مدتی هم این روند ادامه داشت و ارز از سوی بانک مرکزی تخصیص مییافت و ما هم تایید میکردیم تا اینکه قطع شد.
در همان ایام کرونا و زمان دولت اسبق، بارها در مصاحبههایم این مسئله را مطرح کردم که ما داریم ارزپاشی میکنیم و این کار اشتباه است. من بارها گفتم: «چرا دارید ارز میدهید؟ به چه کسانی میدهید؟» هنوز معلوم نبود مسافر واقعاً وجود دارد یا نه. خیلی از کسانی که ارز دریافت میکنند، اصلاً مسافر نیستند بلکه دلالانی هستند که از روستاها کارت ملی مردم را میگرفتند، آنها را دم صرافی میآوردند، میگفتند: «میخواهیم ببریمت سفر خارجی!» صبح میبردند وان ترکیه و عصر پیاده برمیگرداندند.حتی برخی را تا فرودگاه میبردند، مهر خروج میزدند و برمیگرداندند.
در واقع در این روش، یک مشت دلال داشتند پرورش میدادند. این همان ارزپاشی بود که بارها به آن اعتراض کردم. یادم هست آن زمان معاون اول دولت نیز در آن زمان در جلسهای حضور داشت که به ایشان گفتم آقای فلانی، ما مخالف این شیوه هستیم؛ این کار چپاول و غارت بیتالمال است.
در جلسات بارها شاهد بودم که وزیر نفت میگفت ما به هزار زحمت نفت میفروشیم و ارز میاوریم و شما این ارز را بدون ضابطه میدهید به گردشگری و از کشور خارج میکنید. البته این حرف هم به طور کامل درست نبود.
شما میگویید که به کرات با موضوع تخصیص ارز گردشگری به روزش فعلی مخالفت کردهاید، آیا رو جایگزینی هم در نظر دارید؟
من میگویم گردشگری که میخواهد سفر کند، هتل میخواهد، ویزا میخواهد، پرواز میخواهد؛ آنجا هزینه دارد. اگر مریض شود، هزینههای دلاری دارد. این هزینهها از کجا باید تأمین شود؟ من میگویم ارزی که دارید میدهید باید براساس تأمین و ارائه اسناد مثبته تخصیص یابد. اگر به خارج رفتی و هتل گرفتی، فاکتور هتل باید تأیید شود. اگر بلیط گرفتی، چه بلیط خارجی و چه بلیط داخلی در همان کشور خارجی باید تأیید شود تا ارز به درستی تخصیص یابد. نه اینکه شما بیایید به هر نفر با یک کارت ملی، ارز بدهید.
آن زمان یادم هست 2000 دلار میدادند که الان کمتر شده اما هنوز ادامه دارد. به نام گردشگری به همه ارز میدهید و سرمایه کشور را از بین میبرید. اگر هم میخواهید بازار را کنترل کنید مطمئن باشید که راهش این نیست!
من مخالف این افزایش قیمت نیستم؛ من نه سیاست ارزی میدانم و نه ادعای عقل اقتصادی میکنم. بنده میگویم پول باید در اختیار صنعت گردشگری قرار بگیرد و نه اینکه بیضابطه به هرکسی ارز برسد.
الان دولت مدعی است که روند تخصیص را فیلتر کرده و مسافر باید برود در فرودگاه از گیت پلیس عبور کند و از شعب بانک فرودگاه یا دستگاهها پول را بگیرد. این ادعای دولت مردود است چرا که مردم همین روش را هم دور میزندد؛ به این شکل که یک نفر میرود از گیت عبور میکند و از دستگاه ارز 50 نفر دیگر را میگیرد و تمام! بعدش هم بلیطش را Refund(استرداد)میکند.
مشابه تخلفات ارزی در ایرلاینها نیز وجود دارد؟
بله 100 درصد؛ در ایرلاینها که اعداد بسیار بزرگتری جابهجا میشود. امروز ایرلاینها بلیط را در ایران نمیفروشند. اگر شما در ایران بخواهی بلیط بخری، مثلاً با ترکیش یا امارات پرواز کنی،قیمت واقعی را میگیرند. مثلاً بلیط تهران ـ پاریس 160 میلیون تومان میشود. اما ایرلاین میگوید اگر این بلیط را از آمادئوس(سیستم جهانی رزرو بلیت و خدمات مسافرتی (GDS)) من که در ترکیه و دبی است بخری، همان بلیط ممکن است 40 میلیون تومان شود. حال باید این 40 میلیون تومان را به صورت ارز به من بدهی تا ترکیه بلیط را صادر کند و به این شکل سالانه میلیونها دلار ارز از کشور خارج میشود. روزانه میلیونها دلار ارز از مملکت خارج میشود و برای کسی اهمیتی ندارد؛ هرکس کار خودش را میکند و سوداگران از این وضعیت سوءاستفاده میکنند.
هر مسافری که میخواهد از کشور خارج شود باید 10 یورو در فرودگاه پرداخت کند. پول رایج مملکت ما ریال و تومان است؛ من حق ندارم به دلار و یورو در داخل کشور چنین چیزی اعمال کنم؛ در هیچ کشوری اینگونه نیست، اما دولت این کار را انجام میدهد.
قیمت بلیط سه بخش دارد: هزینهای دارد که شامل کرایه پایه(Fare)، مالیات(Tax)و عوارض میشود؛ تکس بخش کوچکی از قیمت کل بلیط است. اما ایرلاینها میبینند که ممکن است اینجا ضرر کنند، لذا به نوعی این مورد را دور میزنند. اگر قیمت بلیط تهران ـ استانبول مثلاً 30 میلیون تومان شود، ایرلاین تکس را میکند 20 میلیون تومان؛ اصل بلیط را میکند ده میلیون تومان. حال چرا این کار را میکند؟ برای اینکه به فیر مالیات میخورد اما تکس مالیات ندارد.
پول مردم دارد هدر میرود؛ جیب مردم خالی میشود؛ پول مملکت آسیب میبیند و عملاً هیچکس کاری نمیکند.
به خاطر دارم که در ایام کرونا، بلیط استانبول ـ تهران شده بود، 90 میلیون تومان، در همان ایام، همتای ما در انجمن ایرلاینها اعلام کرد بلیط تهران ـ استانبول 50 میلیون تومان است و این قیمت طبیعی است و زیر نظر سازمان هواپیمایی انجام میشود. من فوراً درخواست مجوز پرواز دادم و گفتم که این سفر را با 10 میلیون تومان انجام میدهم. حتی قرارداد بستم اما اجازه ندادند که این کار انجام شود. در آن زمان چه کسی آمد و از حقوق مردم دفاع کرد؟ هیچکس. در همان زمان حدود 5 همت از پول مردم در اختیار سوداگران قرار گرفت اما آب از آب تکان نخورد.
اینها چیزهایی است که هیچکس به آن رسیدگی نمیکند. نتیجهاش این است که هزینه سفر در ایران گران است و هیچ نظارت مؤثری روی این روند وجود ندارد. ارزپاشی در ایران کاملاً اشتباه بوده؛ در صنعت گردشگری از ابتدا تا الان سیاستهای ارزی در جایگاه خود قرار نداشتهاند. همیشه سیاستگذاریها برای ارائه ارز به مردم منحرف شده و اشتباه بوده است. این مسیرِ قرض دادن و ارزپاشی باید روزی اصلاح شود و به جای درست خود بازگردد.