افتادن ایران در تله CFT که به بهانه مبارزه با تروریسم پیش پای کشور قرار گرفته در واقع پذیرش بازی غرب، قطع ارتباط با مقاومت و نابودی دستاوردهای استراتژیک جمهوری اسلامی در منطقه است.
کنوانسیون بینالمللی مقابله با تأمین مالی تروریسم (CFT)، بهعنوان یکی از معاهدات مورد اشارهی FATF، سالهاست که در ایران موضوع بحثهای داغ سیاسی و اجتماعی بوده است. در ظاهر هدف این کنوانسیون، ایجاد چارچوبی جهانی برای جلوگیری از تأمین مالی فعالیتهای تروریستی است، اما در ایران، این موضوع به دلیل ارتباطش با حمایت از گروههای محور مقاومت مانند حزبالله لبنان، حماس، و جهاد اسلامی فلسطین حساسیتهای فراوانی ایجاد کرده است.
تصویب CFT در ایران میتواند پیامدهای گستردهای بر ادراک عمومی در داخل و خارج کشور داشته باشد. بسیاری از مردم ایران و منطقه، که محور مقاومت را بهعنوان نمادی از ایستادگی در برابر نفوذ رژیمصهیونیستی و غرب میبینند، ممکن است این اقدام را نشانهای از عقبنشینی ایران از تعهداتش به این محور تفسیر کنند.
این ذهنیت که ایران با پذیرش CFT که فعالیتهای مشروع گروههایی مانند حماس و حزبالله را تروریستی میداند، میتواند اعتماد عمومی به سیاستهای منطقهای ایران را تضعیف کند و پیامدهایی برای همبستگی منطقهای در برابر چالشهای مشترک به همراه داشته باشد.
با تصویب CFT تاییدی بر تروریستی بودن گروههای مقاومت خواهیم گذاشت
همانطور که مشخص است CFT یا کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم، نیازمند ارائه تعریفی از تروریسم است؛ بند 1 ماده 2 کنوانسیون CFT جرم را از منظر این کنوانسیون تعریف میکند: «هر عملی که با هدف ایجاد مرگ یا جراحت شدید بدنی به یک غیرنظامی یا هر شخص دیگری که در درگیریهای مسلحانه مشارکت فعالی ندارد، انجام شود، در صورتی که هدف از چنین عملی، ماهیتاً یا در چارچوب آن، ارعاب جمعیت یا وادار کردن یک دولت یا یک سازمان بینالمللی به انجام یا خودداری از انجام هر عملی باشد.» در نتیجه اقدام علیه دولت یا قدرتهای اشغالگر و استکباری که از سوی گروههای مقاومت صورت میگیرد در این تعریف به عنوان عمل مجرمانه تلقی میگردد.
بدین ترتیب ایران با عضویت در CFT اعمال گروههای مقاومت را مجرمانه خواهد دانست.حتی کنوانسیون در ماده ششم اجازه تفسیر را از دولتهای عضو معاهده سلب کرده و نگاه ایدئولوژیک، سیاسی، فلسفی ومذهبی را ممنوع کرده است. بدین ترتیب کنوانسیون میخواهد اعضا را در اجرای مفاد خود و به خصوص در جرم انگاری سکولار نماید. نتیجۀ این امر تروریستی و مجرم شناخته شدن گروههای مقاومت و اقدامات ضداستکباری است. با این حال آثار تصویب CFT تنها در این موضوع خلاصه نمیگردد بلکه به طور فنی اثرات بیشتری را به دنبال دارد.
لزوم قطع ارتباط با محور مقاومت در صورت عضویت در CFT
بند پنجم ماده دوم کنوانسیون اشاره دارد که اقداماتی که در شکلگیری اقدامات مجرمانه بند یکم همین ماده که در بالا اشاره شد، موثر باشند نیز عمل مجرمانه محسوب میگردند. از جمله هدایت و سازماندهی و مشارکت و همراهی فعالیتهای مجرمانه که در بند یکم مشخص شده است.
بدین ترتیب هرگونه همراهی و همکاری با گروههای مقاومت که در صدد اعمال فشار بر دولتهای اشغالگر و استکباری هستند نیز جرم تلقی میشود و نیازمند «مجازات موثر، متناسب و بازدارنده» است. بدین ترتیب اقدامات، سیستمها و ساختارها، شبکههای ارتباطی و اطلاعاتی و هر نوع ابزاری که به گروههای مقاومت کمک خواهد رساند از نظر CFT مجرمانه است و باید مجازات شود.
در نتیجه اگر نهاد، سازمان، ارگان و یا گروهی در داخل ایران که در ارتباط با گروههای مقاومت باشد باید تحت مجازات قرار گرفته و ارتباط با گروههای مقاومت را قطع نماید.سرمایه مردمی در منطقه، بزرگترین پشتوانه سیاست خارجی و عمق استراتژیک ایران است.
پذیرش کنوانسیونهایی چون CFT، با تمام ظاهر حقوقی و فنیشان، در واقع یک پیام سیاسی و ایدئولوژیک به ملتهای منطقه دارد و اگر این پیام بهگونهای تعبیر شود که ایران از اصول مقاومت عقبنشینی کرده، بیتردید هزینههای آن فراتر از هر دستاورد اقتصادی یا دیپلماتیک خواهد بود. در همین راستا اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام باید به ابعاد کاملا سیاسی و پیامی که تصویب این معاهده به همراه خواهد داشت توجه ویژه کرده و از ارسال هرگونه سیگنالی که باعث تضعیف گروههایی که در خط مقدم مبارزه با رژیم صهیونیستی هستند، جلوگیری کند. http://hadidnews.com/vdcf1cdj.w6dyjagiiw.html