تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۲۲:۳۹
ایمان نیز مانند هر کمال دیگری شدت و ضعف مرتبه دارد. یک محصل، محصل است، چه کلاس اول باشد و چه فوق دکترا را بگذارند، ولی مرتبه محصلی آنان بسیار متفاوت است.
چگونه بفهمیم شخص مؤمنی شده‌ایم؟
به گزارش سرویس وبلاگستان حدیدنیوز، وبلاگ ایکس – شبهه نوشت:ایمان یک مقطع محدود، یا یک حالت ثابت، یا یک درجه معینی نیست. بلکه یک کمال است و کمال نیز محدود نیست. اما در هر حال عرصه‌ی ایمان نیز دروازه‌ا‌ی برای ورودی دارد که آن «اسلام» است، لذا اسلام آوردن، قبل از ایمان آوردن است.

اسلام آوردن یعنی تسلیم خدا و رسول او (ص) شدن و ایمان آوردن، باور قلبی است. چنان چه وقتی برخی از اعراب به پیامبراکرم (ص) گفتند که ما ایمان آوردیم، این آیه نازل شد:

«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (الحج، ۱۴)

ترجمه: [برخى از] باديه‏نشينان گفتند ايمان آورديم؛ بگو ايمان نياورده‏ايد؛ ليكن بگوييد اسلام آورديم و هنوز ایمان در دل‌هاى شما داخل نشده است و اگر خدا و پيامبر او را فرمان بريد از [ارزش] كرده‏هايتان چيزى كم نمى‏كند خدا آمرزنده مهربان است.

البته «ایمان» در فرهنگ توحیدی اسلام یک وهم نیست، بلکه حالتی است که از رسیدن به باوری بر اساس شناخت و قبول ایجاد می‌گردد و همین باور و حال خود سبب می‌گردد که فرد مؤمن از مشخصه‌ها و ویژگی‌هایی در رفتارها و سلوک خود برخوردار گردد.

این مشخصه‌ها بسیار در کلام وحی (قرآن کریم) و نیز سخنان اهل عصمت (ع) بیان و تشریح شده است و هر کس خودش می‌تواند دریابد که تا چه میزان واجد آنهاست و اگر این مشخصه ها در او وجود دارد، تا چه حد عمق یافته و باور قلبی شده است؟

به عنوان مثال در آیات اولیه سوره المؤمنون می‌فرماید: مؤمنان رستگارند، همان‌هایی که در نمازشان خاشع هستند، از کار لغو و بیهوده اعراض و دوری دارند، اهل زکات هستند، از پاکدامنی و عفت خود محافظت می‌کنند، امانت و عهدشان را رعایت می‌کنند و از نمازشان محافظت می‌کنند.

دقت شود که در این مشخصه‌ها دو بار [در ابتدا و در انتها] به نماز اشاره شده است و آن هم نه فقط اقامه نماز، بلکه در ابتدا می‌فرماید «خشوع در نماز» و در انتها می‌فرماید «محافظت از نماز» که هر دو امری بسیار ژرف و سنگین است. بدیهی است که هر مسلمانِ نمازخوانی نمی‌تواند به این دو مقام و دو حالت برسد، مگر آن که ایمان به قلبش راه یافته باشد.

ساختار ایمان و ستون‌هایش را حضرت امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب (ع) تشریح نموده و می‌فرمایند:

ایمان بر چهار پایه قرار دارد: ۱. صبر - ۲. یقین - ۳. عدالت - ۴. جهاد؛

صبر، چهار شعبه دارد: ۱. اشتیاق ۲. ترس ۳. زهد ۴. انتظار؛

یقین نیز دارای چهار شعبه است: ۱. بینش درهوشیاری ۲. رسیدن به دقائق حکمت ۳. پند گرفتن از حکمتها ۴. توجّه به روش پیشینیان؛

عدالت، نیز چهار شعبه دارد: ۱. دقت در فهم ۲. غور در علم و دانش ۳. قضاوت صحیح ۴. حلم استوار و ثابت؛

جهاد، نیز چهار شعبه دارد: ۱. امر به معروف ۲. نهی ازمنکر ۳. صدق و راستی در جبهه جنگ ۴. کینه و دشمنی با فاسقان... .(نهج البلاغه، حکمت ۲۶۶)

نکته:

بدیهی است که شاخصه اول و گام نخست در ایمان شناخت، باور، قبول و بالتبع قرار گرفتن در جرگه امّت رسول الله (ص) و اطاعت و تبعیت از ایشان است.

حال برای محک زدن میزان ایمان خودمان، باید ببینیم که آیا از امّت، مطیع و تابع ایشان هستیم یا نه؟ یا اگر إن شاء الله هستیم، تا چه میزان؟

هرکسی که ایشان را دیده باشد، هر کسی که با ایشان صحبت کرده باشد یا حتی هر کسی ادعای اسلام کرده باشد، الزاماً یک مسلمان تمام نیز نیست، چه رسد به این که «مؤمن» هم باشد. بلکه امّت آن حضرت (ع) نیز ویژگی‌ها و مشخصاتی دارند که خداوند متعال در کلام وحی (قرآن مجید) به ترتیب اولویت و تفکیک به شاخصه‌های اصلی آنان اشاره و تصریح نموده است.

*- جالب است که بدانیم، اولین شاخصه امّت واقعی حضرت رسول اکرم (ص)، نه نماز اول وقت و به جماعت است و نه روزه‌های پیاپی، بلکه دشمنی با کفار است که مستلزم دشمن‌شناسی و نیز دشمن داشتنِ دشمن است [چنان چه بسیاری دشمن را می شناسند، اما در قلب و عمل با او دشمنی ندارند]. لذا کسی که اصلاً دشمن‌شناس نیست، نمی‌تواند دشمنیِ دشمنان خدا را به دل داشته باشد و از اصحاب صدیق باشد، چه رسد به این که از مؤمنین نیز باشد. پس مرتبه اول دشمنی با کفار است. از این روست که «لا إله» قبل از «الاّ الله» و «فمن یکفروا بالطاغوت» قبل از «یؤمن بالله» است.

*- پس از این مرحله، شاخصه دوم، نظر رحمت داشتن به خودی‌هاست. ندیدید برخی به نام الله، رسول الله (ص)، قرآن، اسلام و خلاصه دین و ایمان، در قلب و عمل از یک سو یا خدوم دشمن هستند و یا دست کم آب به آسیاب آنها می‌ریزند و از سوی دیگر دائم خودزنی می‌کنند و توپخانه حملات را به سوی جبهه خودی می‌گیرند؟!

*- پس از این دو مرحله و پیدایش این دو حالت در قلب – که هر چه بصیرانه‌تر و عمیق‌تر باشد، نشان از شدت ایمان دارد – اهل نماز بودن است. البته نه نماز خواندن، بلکه اهل نماز بودن. به گونه که با دیدن صورت‌شان [ظاهر گفتار و رفتارشان] معلوم می‌شود که اهل رکوع و سجود به درگاه الهی هستند. اهل تقوا هستند، خشیّت الهی دارند.

آیه:

«مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا» (الفتح، ۲۹)

ترجمه: محمد [ص] پيامبر خداست و كسانى كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند آنان را در ركوع و سجود مى‏بينى فضل و خشنودى خدا را خواستارند علامت [مشخصه] آنان بر اثر سجود در چهره‏هايشان است اين صفت ايشان است در تورات و مثل آنها در انجيل چون كشته‏اى است كه جوانه خود برآورد و آن را مايه دهد تا ستبر شود و بر ساقه‏هاى خود بايستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از [انبوهى] آنان [خدا] كافران را به خشم دراندازد خدا به كسانى از آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده‏است.

ملاحظه:

لازم به ذکر است که اطلاع از مراتب و مطالب فوق، نه تنها نباید موجب دلسردی شود و دل برای القائات شیطانی مساعد گردد که «ای بابا، دیدی که نه تنها مؤمن نیستی، بلکه رسیدن به این درجه خیلی سخت است، پس رها کن»، بلکه باید موجب امید و تلاش بیشتر گردد. اگر محصلی در دبستان یا دبیرستان، رسیدن به مقطع دکترا یا فوق آن را دور و بعید ببیند، ترک تحصیل می‌کند، اما اگر خودش را در راه ببیند، بر شوق، امید و تلاشش افزوده می‌گردد. http://hadidnews.com/vdcd550f.yt0ko6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما