تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۴۳
راستش را بگو ... مفتضح کردن دستگاه اطلاعاتی ایران !
به گزارش سرویس وبلاگستان حدیدنیوز، نویسنده وبلاگ سیرت صبح در آخرین پست خود نوشته است "پس از پایان سریال (( راستش رابگو)) و مشخص شدن داستان شعار محور و به دور از واقعیات موجود جامعه در آن که در مقاله خانم عاطفه صادقی با عنوان ((جوانمردي كه از امریکا آمده بود راستش را گفت!)) در سایت رجا نیوز آمده است ، از منظری دیگر نیز می توان این سریال را مورد نقد قرار داد هر چند صدا و سیما دیر زمانی است عنان گسیخته و به هیچ وجه قصد اصلاح رفتار خود در بزرگترین عرصه رسانه ای کشور را ندارد و کماکان با تولید فیلمها و سریالهای با محتوای مبتذل ، فضایی غیر واقعی از جامعه ایران را به نمایش می گذارد و اصلی ترین عامل جلوگیری از تاثیر گذاری اقدامات بزرگ فرهنگی کشور شده است و هیچ توصیه و انتقادی را هم برنمی تابد و با سوء استفاده از مناسبتها و برنامه های مذهبی خود ، به صورت عمقی در تولیدات حرفه ای فیلم و سریال که بیشترین بیننده را دارند مشغول القاء فرهنگ لامذهبی است ، اما از باب نگاه دلسوزانه به این رسانه ملی!! که حقیقتا نیاز به آزاد سازی از چنگ مدیران آن احساس می شود ، موجب شده است نگارنده این چند سطر را بنویسد . 



با تایید مقاله خانم عاطفه صادقی و در ادامه سئوالاتش مبنی بر اینکه ((چرا رئیس با آن همه ادعا و توانمندی به همراه دیگر مإموران اطلاعاتی درباره این بانوی همه چیز‌دان مهربان اشتباه کرد و ناچار به استعفا شد؟!)) باید منش چند سال اخیر رسانه ملی بخصوص پس از فتنه ۸۸ را به دقت زیر نظر داشت . با دقتی در محتوی و شکل تولید آثار می توان به این نکته مهم دست یافت که مسائل شرعی به کرات در تولیدات پر بیننده تلویزیون به تمسخر گرفته می شود و نخواهیم یافت سریالی را که عاری از چنین موضوعی باشد . موضوعاتی از قبیل خیانت محوری یا توهم خیانت محوری مردان توسط زنان در سریالهای طنز بعنوان اصلی ترین موضوع رسانه در سالهای اخیر بوده است . کلمات رکیک به وفور و چند برابر از گذشته جای خود را در رسانه باز کرده است . رفتارهای ناشایست همراه با اشارات گاها ناموسی و جنسی در بسیاری از سریالها خود نمایی می کند . تحقیر نظام و ارگانهای نظلمی و اطلاعاتی نیز از دیگر دستور کارهای رسانه ملی در سالهای اخیر بوده است کمااینکه سریالی در حمایت از نیروی انتظامی و با سرمایه گذاری آن ساخته می شود اما نویسنده با هدایت های داستانی خود مهلک ترین ضربه را به بدنه نیروی انتظامی وارد می کند و نمایش رفتارهای بچگانه و غیر حرفه ای موجبات خنده تماشاگر را فراهم می آورد . 



این عنان گسیختگی رسانه ملی بقدری عیان شده است که طیف مذهبی جامعه آرام آرام مجبور به فیلتر کردن برخی شبکه های داخلی برای فرزندانشان شده اند و از دیگر سو فعالان عرصه جهاد فرهنگی به فکر تاسیس تلویزیون های اینترنتی برای بیان نظرات و اعتقادات مبتنی بر تفکر امام روح الله و امام خامنه ای افتاده اند . هر چند میلیاردها تومان پول بیت المال به این سازمان تزریق می شود اما کل فعالیت این رسانه به اندازه ساعتی فعالیت رسانه های فارسی زبان خارج از کشور تاثیر گذاری ایجاد نمی کند .

اما در خصوص راستش را بگو

با پایان یافتن این سریال سئوالی اساسی در ذهن مخاطبان باقی می ماند که (( واقعا دستگاه اطلاعلاتی ایران اینقدر ببو گلابی است؟!)) روزها یک به اصطلاح مورد مشکوک را به اشتباه دنبال کند و پس از آن متوجه شود همه این اتفاقات برای رضای خدا بوده است یا اینکه نویسنده ، ملت ایران را ببو گلابی فرض کرده است زیرا ملتی که هر روز با دستاوردهای عجیب و غریب دستگاه اطلاعاتی ایران روبروست باید بپذیرد که این دستگاه در موضوع پیش پا افتاده ی اجتماعی که با دخالت چند بچه بسیجی قابل حل و فصل است وارد شده و شکست خورده است ؟؟؟!!!

هر چند رسانه ملی در چند سال اخیر تلاش ویژه و خستگی ناپذیری کرده است تا سطح تفکر ملت ایران را کاهش دهد و نگاه جهانی و اسلامی را در آنها بمیراند اما بیننده ایران فهیم تر از آن است که دروغهای رسانه ملی در خصوص زندگی و اجتماعش را به همین آسانی بپذیرد .

بیننده ایرانی فقط طی ۳ سال گذشته شاهد اتفاقات و توانمندی های بالای سربازان گمنام امام زمان (عج) که بنا بر ضرورت اعلام شده است قرار گرفته از جمله غافلگیری و دستگیری ریگی جنایتکار در آسمان ، دستگیری چندین جاسوس رژیم صهیونیستی با عملیات پیچیده اطلاعاتی ، دستگیری قاتلان دانشمندان هسته ای ، خنثی کردن چندین عملیات پیچیده تروریستی ، نفوذ در مجامع معاند نظام و فتنه گران با عملیات گسترده اطلاعاتی ، عملیات ردگیری و فرود هواپیمای جاسوسی آمریکا و بسیاری از اقداماتی که به دلایل امنیتی فاش نشده است .

حال چگونه است رسانه ملی با تولید سریالی نازل ، دستگاه اطلاعاتی را مشتی بیکار و علاف تصویر کرده است که به چت دو نفر در مورد جوانمردی و فتوت حساس شده و تیم عملیاتی خود را مشغول گفت و گوی مسخره ، بی محتوا و غیر قابل باور آنان می کند ؟!

در کل می توان گفت صحنه های شعاری و پیش و پا افتاده سریال آنقدر زیاد و آزار دهنده بوده است که حتی محتوای پوچ آن را نیز تحت تاثیر خود قرار داده و ذهن مخاطب را به تمسخر روحیه جوانمردی و ایثار سوق داده است . اوج این تمسخر جایی است که وحید مشتاق پشت تریبون متروی تهران که رو زانه چند صد هزار نفر در آن رفت و آمد می کند ، اعلام می دارد چه کسی با خانه همدلان مشاوره کرده و راضی بوده است و در این زمان همه تهرانی ها می ایستند !!!!!!!!!!!!!!!!!!! و دستهایشان را بالا می گیرند . این یعنی یک دروغ مجسم .

راستش را بگو به شدت مذهب ستیز و آرمان خرد کن است . راستش رابگو ، استوره ای به نام شهید چمران را یک موجود خنثی به نمایش در آورده که هر از گاهی سری می چرخاند و جمله ای بیان می کند گویی با همان جمله می خواهد تاریخ را دگرگون کند . راستش را بگو ، مذهب را یک بازیچه در بازار و جامعه به نمایش گذاشته که حاصل ترکیب آن با حکومت شده است ، ناامیدی، دروغ گویی در جامعه و بدبینی نظام به مردمش . راستش را بگو ، در واقع نظام را در برابر این جمله قرار داده است که (( راستش رابگو))



و سر آخر اینکه راستش را بگو در سال تولید ملی ، تولید ملی را به تمسخر می گیرد و نشان می دهد هر کس برای منافع شخصی حاضر است به هر دوز و کلکی شده وارد بازار و ... شود و اصولا تولید ملی یک حرکت منفعت طلبانه است .

حال شاید مراجعه به نوشته های دیگرانی همچون برادرم یامین پور بتواند در شناخت عمق فاجعه ی( راستش را بگو) کمکی در خور ارائه نماید . http://hadidnews.com/vdcay0n6.49n6a15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما

فرشته
كاملا موافقم.