تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۱۵
از جمله آثار و بركات كه قیام و شهادت سیدالشهدا (ع) در بعد سیاسى - اجتماعى داشت، بیدار شدن خفتگان و انتقال روح مبازره جویى بر علیه ظلم و ستم بوده و هست.
آثار سیاسی عاشورا
به گزارش سرویس وبلاگستان حدیدنیوز، وبلاگ صاعقه در جدیدترین نوشته خود آورده است:

براى تنویر ذهن و تصویر مطلب، لازم است به طور اجمال اشاره‏اى به وضعیت جامعه اسلامى آن دوران داشته باشیم . مردم آن زمان به چند دسته تقسیم مى شوند:

دسته اول: كه قسمت عمده مردم را تشكیل مى داد، كسانى بودند كه در مقابل فساد معاویه ، اراده خود را از دست داده بودند و به پستى و خوارى ناشى از فساد كه پیرامون خلافت اسلامى را فرا گرفته بود تن در داده بودند.

دسته دوم : كسانى بودند كه منافع خصوصى خود را بر رسالت و امامت ترجیح مى دادند. این دسته بر خلاف دسته اول فارغ از ظلم و انحراف بنى امیه بودند و آن را احساس نمى‏كردند.

دسته سوم : ساده لوحانى كه فریب فرمانروایان بنى امیه را خورده بودند. و اگر نبود قیام و مقاومت امام حسین و اصحاب راستین پیامبر به رهبرى اهل بیت (ع) ، ساده لوحان بسیارى فریب خورده و مى‏گفتند كه اگر این دستگاه سلطنتى و كارهاى آن قانونى نبود، صحابه رسول خدا (ص) خاموش نمى‏نشستند.

دسته چهارم: كسانى بودند كه مى‏پنداشت امام حسن (ع) خلافت را به معاویه واگذار كرده و با وى به خاطر اوضاع و احوال پیچیده زمان سازش نموده است ! زیرا اگر چه براى مردم كوفه و عراق كه از نزدیك در جریان بودند، ماجراى صلح تحمیلى آشكار بود؛ اما مسلمانانى كه در گوشه و كنار جهان اسلامى آن روزگار پراكنده بودند - مانند مردم خراسان - و از دور دستى بر آتش داشتند از ابعاد مسئله بى‏خبر بودند از این رو امام حسین (ع) با قیام خونین خود ثابت كرد كه صلح برادرش به معناى كناره‏گیرى از رسالت اهل بیت (ع) نیست.

گذشته از این چهار دسته كه در واقع جملگى در خواب خرگوشى مشترك بودند، دو دسته دیگر یعنى پیروان بنى امیه و یاران حقیقى امام حسین (ع) نیز وجود داشتند . زیرا اگر چه اصحاب سیدالشهداء بسیار اندك بودند ولى قابل ذكر است كه برخى از شیعیان و علاقه‏مندان امام در سایر ایالتهاى اسلامى بودند و پس از اطلاع یافتن از دعوت حضرت، خواستند به او لبیك گویند ولى مركز كوفه تحت كنترل شدید نظامیان عبیدالله بن زیاد بود و به هیچ وجه نمى گذاشتند كسى از آن خارج یا به آن وارد شود، و بسیارى از مسلمانان نیز در مناطق دور دست از این فاجعه به كلى بى خبر بودند كه حساب آنها با سایرین جدا است .

با توجه به آنچه به طور اجمالى بیان شد، معلوم مى گردد كه مردم كوفه تا چه حدى در خواب خرگوشى فرو رفته بودند . كه تمام فریادهاى امام و یارانش را نشنیده گرفته و آسایش و رفاه طلبى ، آنان را از هر نوع كمكى در راه نجات اسلام از انحراف باز مى داشت .

در آن شرایط ، انقلاب خونین سیدالشهدا (ع) تمام معادلات سیاسى دشمنان را بر هم زد و اوضاع اجتماعى آن زمان را دگرگون ساخت . جانفشانى شخصیت منحصر به فردى چون امام حسین (ع) كه از نخبگان و برگزیدگان و پیشواى على الاطلاق مسلمانان بود و با فضیلت‏ترین و نزدیكترین آنها به پیامبر اسلام (ص) بود از طرفى خدایى بودن حركت مصلحانه سیدالشهدا (ع) و گذشتن از همه هستى خود از طرف دیگر، و عمق فاجعه و مظلومیت آن امام عزیز از ناحیه سوم باعث گردید زنگ بیدار باش، خواب سنگین مردم را بر هم زند و مردگان را احیا كند، و درخت اسلام را كه به پژمردگى روى آورده بود، با خون خود آبیارى كند و آنچنان طراوت و شادابى بخشد كه تا ابد سر سبز و خرم باقى ماند.

در آن عصر قحطى حق جویان و حق مداران ، كه ظلم و شرك و فساد، در پناه سرنیزه و كشتار، حكومت مى‏كرد و سكوت بود و سكون ! حسین تازیانه فریاد بلند كرد و بر پیكر خفته ، بلكه مرده امت فرود آورد و چنان شور و حركتى آفرید كه آن مردم را بیدار بلكه زنده نمود، و با این بیدارى از آنها پاسدارى از انقلاب محمد (ص) و عدل على و صبر حسن (ع) ، و معناى قرآن و رسالت اسلام و خون خویش را طلب نمود.

خون امام حسین (ع) همانند آب حیاتى بود كه در كالبدهاى مرده و خشك و مأیوس جریان پیدا كرد و منشأ قیامهاى بسیارى شد . و براستى مى توان گفت كه عصر عاشورا پایان نهضت امام حسین (ع) نبود بلكه آغاز حركت و اول بیدارى ملت اسلام خصوصاً شیعیان بود.

«فلیپ حتى» در كتاب تاریخ عرب مى نویسد: «فاجعه كربلا، سبب جان گرفتن و بالندگى شیعه و افزایش هواداران آن مكتب گردید. به طورى كه مى توان ادعا كرد كه آغاز حركت شیعه و ابتداى ظهور آن، روز دهم محرم بود».(۱)

و «گیبون» مورخ مشهور گوید: «در طى قرون آینده بشریت و در سرزمین‏هاى مختلف ، شرح صحنه حزن آور مرگ حسین (ع) موجب بیدارى قلب خونسردترین قاریان و خوانندگان خواهد شد». (۲)

رهایى از جهالت و ضلالت

هفتمین اثر و بركت از آثار و بركات اجتماعى نهضت سید الشهدا(ع) این بود كه با قیام و شهادت خویش مردم را از جهالت و گمراهى نجات بخشید. او خون دل خویش را در راه خدا بذل كرد تا امت را از حیرت ضلالت و جهالت كه در اثر تسلط و تبلیغات مسموم بنى امیه پیش آمده بود برهاند. چنانكه در زیارت اربعین امام حسین (ع) مى خوانیم :

«و بذل مهجته فیك ، لیستنقذ عبادك من الجهالة و حیرة الضلالة».

و حسین (ع) خون قلب خود را در راه تو بذل كرد تا بندگانت را از جهالت و حیرت گمراهى برهاند.

استاد شهید مطهرى (ره) در توضیح فراز مذكور مى فرماید: «مقصود از جهالت مردم این نبود كه چون مردم بى‏سواد بودند و درس نخوانده بودند مرتكب چنین عملى شدند، و اگر درس خوانده و تحصیل كرده مى‏بودند نمى‏كردند . نه ، در اصطلاح دین، جهالت، بیشتر در مقابل عقل گفته مى‏شود و مقصود آن تنبه عقلى است كه مردم باید داشته باشند (و به تعبیر دیگر قوه تجزیه و تحلیل قضایایى مشهود و تطبیق كلیات بر جزئیات است و این چندان ربطى به سواد و بى‏سوادى ندارد . علم، حفظ و ضبط كلیات است و عقل قوه تحلیل است). به عبارت دیگر، امام حسین (ع) شهید فراموشكارى مردم شد، زیرا مردم اگر در تاریخ پنجاه - شصت ساله خودشان فكر مى كردند و قوه تنبه و استنتاج و عبرت گیرى در آنها مى بود و به تعبیر سیدالشهدا (ع) كه فرمود: «ارجعوا الى عقولكم» اگر به عقل و تجربه پنجاه - شصت ساله خود رجوع مى‏كردند و جنایتهاى ابوسفیان و معاویه و زیاد در كوفه و خاندان اموى را اصولا فراموش نمى‏كردند و گول ظاهر فعلى معاویه را كه دم زدن از دین به خاطر منافع شخصى است نمى خوردند و عمیق فكر مى‏كردند كه آیا امام حسین (ع) براى دین و دنیاى آنهابهتر بود یایزید و معاویه و عبیدالله ، هرگز چنین جنایتى واقع نمى شد...» (۳).

آرى ، امام حسین (ع) با نهضت مقدس خویش در آن ظلمت سخت و در میان یأسها و ناامیدیهاى مطلق، و در موقعى كه ستاره‏اى در آسمان بشریت دیده نمى‏شد، مانند برقى درخشید و مانند شعله‏اى حقانى فرا راه آدمیان ظاهرگشت . او به خوبى مى دانست كه تنها مردم نادان و گمراهند كه آلت دست حكومتهاى ستمكار و بیدادگر و فاسد واقع مى شوند ، به همین خاطر با بذل خون پاك خویش سعى كرد ملت جاهل و گمراه را از آن وضع خطرناك و دردناك نجات بخشد. لذا امام صادق (ع) در فراز مورد بحث، هدف قیام حسینى را تنها فدایى امت گنهكار بودن و شفاعت از آنان در قیامت بیان نمى‏كند ، بلكه مى‏فرماید: هدف، نجات دنیاى انسانیت از جهالت و ضلالت بود.

پی نوشتها :

۱- درسى كه حسین (ع ) به انسانها آموخت ، شهید هاشمى نژاد،ص ۴۴۸

۲- همان مأخذ.

۳- حماسهء حسینى ، استاد مطهرى ، ج ۳ ص ۴۷ http://hadidnews.com/vdccmpqs.2bqxx8laa2.html
نام شما
آدرس ايميل شما