کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

صنعت نفت ایران تاب‌آوری بالایی دارد

19 آذر 1404 ساعت 12:06

«فردون برکشلی» کارشناس ارشد حوزه انرژی و بازار جهانی نفت با اشاره به اینکه صنعت نفت ایران در مقایسه با بقیه بخش های اقتصادی و صنعتی کشور، تاب آوری بالایی دارد، گفت: نفت ایران از تابستان ۱۳۵۸ توسط آمریکا تحریم شد. در طول جنگ تحمیلی به شدت آسیب دید و هدف اصلی دشمن بود اما امروز باید مراقب بود که برای ایران و برای صنعت جهانی نفت، فرصت چندانی باقی نمانده است.


به گزارش حدید نیوز، در میانه تنش‌های کم‌سابقه و تجاوز ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی و ایالات متحده به ایران، بسیاری از ناظران انتظار داشتند بازار جهانی نفت بار دیگر با شوک قیمتی روبه‌رو شود. اما برخلاف پیش‌بینی‌ها، بازار با آرامشی نسبی به مسیر خود ادامه داد و نوسان قابل‌توجهی را ثبت نکرد. شاید مهم ترین پرسش این باشد که چرا تحولاتی از این جنس که معمولاً به تلاطم قیمت‌ها می‌انجامد، این بار بی‌اثر ماند؟

در این میان، نباید از افزایش چشمگیر تاب‌آوری صنعت نفت ایران نیز غافل شد. طی سال‌های اخیر، سازوکارهای فروش، شیوه‌های حمل‌ونقل و شبکه‌های تجاری ایران به‌گونه‌ای متنوع و انعطاف‌پذیر شده‌اند که شدت تحریم‌ها دیگر همان اثرگذاری سابق را ندارد. ظرفیت تولید و صادرات نفت کشور نیز به‌تدریج به سطحی رسیده که می‌تواند فشارهای خارجی را تا حد زیادی خنثی کند و ثبات بیشتری به بازارهای منطقه‌ای و جهانی بدهد. با اینهمه نباید از نیازهای امروز صنعت نفت ایران و چالش های پیش روی آن با تلاش ایالات متحده برای به صفر رساندن فروش نفت ایران در قالب سیاست موسوم به فشار حداکثری غافل بود.

برای واکاوی این پرسش‌ها و بررسی پشت‌صحنه واکنش بازارهای انرژی، با فریدون برکشلی، کارشناس ارشد و باسابقه حوزه نفت و رئیس پیشین دفتر اوپک در وین، گفت‌وگویی انجام دادیم:

انتظار می‌رفت هر درگیری نظامی در خلیج فارس، حتی کوتاه‌مدت، بازار نفت و گاز را دچار شوک کند، اما در جنگ ۱۲ روزه این‌طور نشد. با وجود درگیری مستقیم ایران و حملات محدود در منطقه، چرا جنگ ۱۲ روزه تأثیر محسوسی بر قیمت نفت یا گاز جهانی نداشت؟

این درست هست که طی دهه های گذشته هر تحول ژئوپلیتیک در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس، در حد وزن و اهمیتی که آن التهاب در بطن خود داشته، بر وضعیت بازار جهانی نفت و قیمت ها تاثیر داشته است. ارتباط مابین تحولات ژیوپلیتکی و بازار نفت، از ۱۹۷۱ با جنگ یوم کیپور و متعاقبا تحریم نفتی تعدادی از صادر کنندگان نفت برای چند کشور عمده وارد کننده نفت شروع شد. در واقع از همان مقطع ارتباط مابین تحولات خاورمیانه و بازار جهانی نفت، وارد ادبیات سیاسی نفتی شد. در اوایل دهه ۱۹۵۰ هم با وقایع ملی شدن نفت و اولین تحریم نفتی ایران، قیمت جهانی نفت در بورس لندن، افزایش پیدا کرد، اما در سطح ۶/۵ سنت که در استاندارد آن زمان کم نبود، اما همزمان شوک هم محسوب نمی شد.

در تجاوز ۱۲ روزه، اسراییل و امریکا به حریم هوایی ایران، قیمت جهانی نفت، تنها یک جهش دو دلار و چند سنتی برای چند روز داشت و متعاقبا کاهش هم پیدا کرد، چرایی این مساله به عوامل مختلفی مربوط می شود.

کمی به جنگ اوکراین نگاه کنیم. در آستانه جنگ روسیه در اوکراین یعنی فوریه، مارس ۲۰۲۲، نفت برنت دریای شمال ۹۷/۱۵ دلار در بشکه معامله می شد. بازار چند هفته پر التهاب را پشت سرگذارد و نهایتا سال ۲۰۲۲ را با ۸۵ دلار در هر بشکه به پایان رساند. در تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و اغاز جنگ خونین غزه، برنت ۸۳/۳۵ دلار در بشکه بود. مجددا چند روز پر التهاب داشتیم و نقد و نظرات گوناگون سپس شروع قیمت های نزولی نفت در بازارهای جهانی. در ابتدای حملات هوایی اسراییل به جمهوری اسلامی، قیمت جهانی نفت معادل ۷ درصد رشد کرد، اما در اکتبر ۲۰۲۵، به سختی ۷۰ دلار را هم تحمل می کرد.

یعنی می‌توان گفت بازار جهانی نفت نسبت به تحولات ژیوپلیتیکی حساسیت خود را از دست داده است.

بله، ضریب اهمیت ژیوپلیتیکی، بخش مهمی از بار خود را از دست داده است. در واقع به عبارتی تحولات ژیوپلیتیک به نحوی در قیمت جاری بازار جهانی نفت، باز خورد پیدا کرده و ملحوظ شده است. به عبارتی همین قیمت های امروز هم به یمن، وقایع و بحران های پیاپی در خاورمیانه توانسته استقامت داشته باشد.

بسیاری از کارشناسان خودکفایی امریکا را یکی از عوامل مهم در کاهش چشمگیر تاثیر ابعاد ژیوپلیتیکی بر روند قیمت ها می‌دانند. تا چه اندازه با این تعبیر موافق هستید؟

من در کل سه عامل را تاثیرگذار می‌دانم که بله اولین آنها بحث مورد اشاره شما است یعنی خودکفایی امریکا در تامین داخلی نفت و متعاقبا تبدیل این کشور به بزرگترین تولید کننده و صادر کننده نفت. امریکا در دهه ۱۹۵۰ و در کشمکش ملی شدن صنعت نفت ایران و متعاقبا تحریم صادرات نفتی ایران توسط انگلیس، خودکفا بود. قطع صادرات ۶۵۰ هزار بشکه نفت خام و فراورده ایران تاثیر مهمی بر بازار نداشت. ‌

در دهه ۱۹۷۰ و در جریان تحریم نفتی اعراب، از یک تولید کننده بزرگ به یک وارد کننده بزرگ نفت تبدیل شده بود. امریکا تا اواسط دهه ۲۰۰۰ میلادی هم یک وارد کننده بزرگ نفت بود. اما با ظهور نفت شیل، امریکا به یک صادر کننده بزرگ نفت و فراورده، تبدیل شد. شیل خیلی ناگهانی در صحنه بین المللی نفت وارد شد.

تحولات ژئوپلیتیک به نحوی در قیمت جاری بازار جهانی نفت، باز خورد پیدا کرده و ملحوظ شده است. به عبارتی همین قیمت های امروز هم به یمن، وقایع و بحران های پیاپی در خاورمیانه توانسته استقامت داشته باشدرشد سریع نفت شیل، خیلی از دستاندرکاران بازار را غافلگیر کرد. عملیات شکافت صخره های شیل، نسبتا کم سر و صدا شروع شد و پیش رفت. شرکت های دست اندرکار شیل کوچک و متوسط بودند. تعدادی هم شرکت های خانوادگی در منطقه ای نفت شیل استخراج می کردند. هیچ شرکت بزرگ و صاحب نامی در تولید و استخراج شیل فعال نبود. این شرکت ها خیلی اآسیب پذیر بودند. عموما با وام از بانک های محلی کار خود را شروع کردند. در نتیچه تولید کنندگان شیل نسبت به قیمت جهانی نفت، حساس بودند. قیمت تمام شده تولید هر بشکه شیل به طور متوسط حدود ۶۰ دلار در بشکه محاسبه می شد. لذا برای تولید کنندگان مهم بود که در قیمت های بالای ۶۰ دلار برای دبلیو. تی. ای، نفت خود را بفروشند.

با توجه به نوسانات قیمت جهانی نفت، تولید کنندگان کوچک شیل، قابلیت رقابت خود را از دست دادند و به تدریج شرکت های بزرگ نفتی وارد عرصه فعالیت های شیل شدند. تکنولوژهای پیشرفته و سرمایه گذاری های گسترده، تولید اقتصادی نفت خام شیل را وارد مراحل تازه ای کرد. تولید نفت خام امریکا امروز ۱۳/۸ میلیون بشکه در روز است و تقریبا تنها ۱/۶ میلیون بشکه آن نفت خام های متعارف است.

در حقیقت بازگشت مجدد آمریکا به جرگه تولید کنندگان بزرگ نفت، تاثیرات مهمی بر اهداف و سیاست های بین المللی آمریکا بر جای گذارد. آمریکا پس از هفتاد سال، به یک صادر کننده بزرگ نفت تبدیل شد.

شوک اول نفتی در اوایل دهه ۱۹۷۰، آمریکا و جهان را با جدی ترین شوک نفتی جهان مواجه کرد. در اوایل دهه ۱۹۵۰ با نهضت ملی شدن نفت ایران و متعاقبا تحریم نفتی کشور، ۶۵۰ هزار بشکه در روز نفت ایران از معاملات جهانی حذف شد. قیمت جهانی نفت در ۱۹۵۳ و نیمه اول ۱۹۵۴ تا ۲۲ درصد در بشکه بالا رفت که شوک بزرگی محسوب می شد. مقدم بر تحریم خرید نفتی ایران از سوی انگلیس و آمریکا، ذخیره سازی قابل ملاحظه ای کرده بودند وحذف نفت ایران را تحمل کردند. البته در دهه ۱۹۵۰ آمریکا یکی از صادر کنندگان بزرگ نفت و فراورده های آن بود.

در ۲۰۱۵، باراک اوباما قانون لغو ممنوعیت صادرات نفت آمریکا را پس از چندین دهه ابلاغ کرد. امریکا به سرعت به یک صادرکننده خالص نفت تبدیل شد. در نیمه اول ۲۰۲۵، امریکا ۴/۷ میلیون بشکه نفت خام و ۶/۶ میلیون بشکه در روز فراورده های نفتی صادر کرد. البته امریکا، در عین حال وارد کننده نفت هم هست.

می‌توان گفت که کم توجهی آمریکا به آژانس بین المللی انرژی و کنوانسیون های زیست محیطی، از همین مقطع مورد اشاره شما شروع شد؟

بله، البته با پیروزی دور اول دونالد ترامپ در ۲۰۱۶، اآهنگ رشد تولید شیل در امریکا، شتاب گرفت. ترامپ، ذخایر استراتژیک نفتی را که از سال ۱۹۷۵ توسط آژانس بین المللی انرژی، به منظور آمادگی برای شرایط اضطراری و تحریم های احتمالی از سوی تولید کنندگان، طراحی شده بود را مورد استفاده تجاری و برای افزایش عرضه نفت و کاهش قیمت، وارد بازار کرد و اولین ژست یک کشور بی نیاز از واردات را به جهان نشان داد.

این اقدام وی موجب نکوهش شد. هنری کیسینجر که طراح ذخایر نفتی استراتژیک بود، اقدام ترامپ را نادرست خواند. اما این فقط شروع بی اعتنایی امریکا به یک سلسله تعهدات بین المللی بود که به یمن خود کفایی این کشور در تولید نفت و (گاز) شیل حاصل شده بود.

امروز بیشتر تحلیلگران بازار متوجه پایان رشد نفت شیل هستند. اما این پرسش همواره وجود دارد که در صورت، ظهور یک پدیده شیل دیگر، کشورهای عضو اوپک و متحدان، چگونه با آن کنار خواهند امد.

و دومین موضوعی که تاثیرات ژیوپلیتیک نفت را تحت الاشعاع قرار داد؟

ظهور پدیده کنوانسیون «معاهده تغییرات آب و هوایی پاریس» موسوم به کاپ که اخیرا سی امین اجلاس آن در برزیل جریان داشت. کاپ با نگرش سیاسی مخالف سوخت های فسیلی، برای اولین بار در ۱۹۹۵ شکل گرفت و در ۲۰۱۵ در معاهده پاریس به صورت یک جریان قوی ضد نفتی در آمد و تاثیرات منفی عمیقی بر روند سرمایه گذاری و مصرف نفت گذاشت.

آمریکای ترامپ، در همین ۲۰۲۵، از این معاهده خارج شد. خروج امریکا، پایه های معاهده تغییرات آب و هوایی را سست کرد و افق تولید و مصرف نفت و گاز را بهبود بخشید. شاید لازم است برای این اقدام، ترامپ را تحسین کرد. در واقع پیوند محکمی مابین اژانس بین المللی انرژی در پاریس و معاهده آب و هوایی پاریس، برقرار شد. این پیوند به یک دیکتاتوری آمار و ارقام شکل داده که دامنه آن در بسیاری از شرکت های بین المللی، موسسات و مراکزی که در تخمین آمار و ارقام مربوط به محاسبات و تولید اطلاعات آماری فعالیت دارند، گسترش یافته است.

لابی های حامی ایران در امریکا، همه از نظر فکری طرفدار دمکرات هستند. در واقع لابی‌گری ایران در محافل کنونی قدرت و تصمیم گیری امریکا، نفوذی ندارند. امریکا، کشور لابی هاست. بدون ارتباط و نفوذ نمی توان کاری را پیش برد.امریکایی که به یک صادر کننده مهم نفت تبدیل شده، نظر مثبتی به نهادهای تقبیح کننده سوخت های فسیلی ندارد. در واقع امروز سازمان اوپک و کشورهای متحد اوپک، ترامپ را به عنوان یک ناجی می دانند که در مقابل تهاجم ضد نفتی اروپا، ایستاده است. کشورهای عضو اوپک، به طور سنتی طرفدار حزب جمهوریخواه امریکا هستند که پایگاه اصلی آنان صنایع نفت و گاز و کارخانه داری است.

لابی کشورهای اصلی عضو اوپک، مانند عربستان و امارات متحده عربی در واشنگتن، نزد جمهوریخواهان است. عربستان و امارات، در میان شرکت های نفتی امریکایی صاحب نفوذ و تاثیر گذاری هستند.

لابی های حامی ایران در امریکا، همه از نظر فکری طرفدار دمکرات هستند. در واقع لابی‌گری ایران در محافل کنونی قدرت و تصمیم گیری امریکا، نفوذی ندارند. امریکا، کشور لابی هاست. بدون ارتباط و نفوذ نمی توان کاری را پیش برد.

حالا که اجلاس سی ام کنوانسون تغییرات آب و هوایی در برزیل خاتمه یافته است، دنیا و بازار جهانی نفت باید تصمیم بگیرد که با پایان دوران ماه عسل انرژی های نو و جریانات سیاسی سبز حامی آن، اوپک و بازار نفت، چگونه چینش خود را طراحی خواهد کرد.

موضوع سوم، شرایط اقتصاد امریکا و جهان هست. بدهی دولت های جهان در پایان امسال از مرز ۱۱۱ تریلیون دلار می گذرد. دولت امریکا با ۳۸ تریلیون دلار جلودار بدهکاران دنیاست. دولت چین ۱۸/۷ تریلیون دلار و ژاپن ۸/۹ تریلیون دلار. دولت های اروپایی، هند و بقیه کشورهای صنعتی بدهی های تاریخی و بی سابقه ای را به بار آورده اند و جملگی بسیار فراتر از توان ملی خود خرج کرده اند.

به عبارتی، اقتصاد جهان حال خوبی ندارد. مباحثی مانند تحولات ژیوپلیتکی، از زمره اصول اقتصاد کلان و ساختارها نیستند. وقتی که بستر شرایط ماکرو در اقتصاد جهانی، مناسب نیست، فضا برای فعل و نفعالات فرا ساختاری آمادگی ندارد. در نتیجه تحولات ژیوپلیتیک، کم اثر شده اند. پدیده ترامپ و ترامپ اکونومی در پایان دوره ریاست جمهوری وی در ۲۰۲۸، خاتمه پیدا نمی کند و می‌توان گفت ترامپیسم تنها در آغاز راه است.

آیا درباره قیمت گاز نیز می‌توان همین ارزیابی را داشت. به عنوان نمونه جنگ اوکراین چه تاثیری بر قیمت جهانی گاز داشت؟

اتفاقا رفتار گاز بر خلاف نفت که در سایه تحولات بسیار مهم و کم سابقه ژیوپلیتیک کاهش قیمت را تجربه کرد، قیمت گاز تا بیش از ۶۰ درصد رشد داشت. یعنی افت شدید عرضه گاز روسیه به اروپا، بر روی قیمت گاز، تاثیر چشمگیری داشت.

همین حالا هم رشد قیمت گاز، البته با اهنگی آرام تر و با توجه به شرایط فصلی، در حال افزایش است.

به نظر من این یک فرصت تاریخی برای مجمع صادرکنندگان گاز است که شرایط را دریابند و همانند اوپک دهه ۱۹۷۰، نقش و ماموریت تاریخی مهم خود برای تاثیر گذاری در مدیریت عرضه و قیمت گذاری گاز را عهده دار شوند.

آیا کاهش سهم واقعی ایران در بازار جهانی انرژی باعث شده واکنش بازار به تنش‌های مربوط به ایران کمتر شود؟

واقعیت این است که هر یک بشکه نفت که به هر علتی از بازار جهانی نفت، حذف شود، بقیه صادرکنندگان از اآن منتفع می شوند. بشکه ها، دوست و غیر دوست نمی‌شناسند. بدیهی است که وقتی نفت روسیه از طرف جو بایدن، رئیس جمهور پیشین آمریکا تحریم قیمتی شد و برای اآن سقف ۶۰ دلار تعیین شد، سایر تولید کنندگان برای تصاحب سهم روسیه و البته پیش از اآن سهم ایران تردید به خود راه ندادند.

در بازار جهانی نفت، قدرت از سرچاه بیرون می آید. نفت داخل چاه، مهم است، اما فاقد ارزش بازاری است. تولید کنندگان عمده نفت دست از بالابردن و بالا نشان دادن ارقام ذخایر نفتی خود کشیده اند.از نظر من این یک اصل تجاری است. اعضای اوپک، برای مقاصد و انگیزه های سیاسی شیرهای نفت را نمی چرخانند. در مورد بازار نفت قرن بیست و یک عرض می‌کنم. با تجزیه تحلیل های قرن بیستمی، نگاه ها تفاوت دارد. یعنی تعداد و ترکیب بازیگران در تغییر جهانی بازار تغییر کرده اند.

در بازار جهانی نفت، قدرت از سرچاه بیرون می آید. نفت داخل چاه، مهم است، اما فاقد ارزش بازاری است. تولید کنندگان عمده نفت دست از بالابردن و بالا نشان دادن ارقام ذخایر نفتی خود کشیده اند. در دهه های ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰، کشورهای تولید کننده سعی در بالاتر نشان دادن میزان ذخایر نفتی خود داشتند اما امروز ارقام نفتی که در سرچاه قابل استحصال هست، تعیین کننده است.

برخی تحلیلگران ادعا می‌کنند بازار نفت از «خطر ایران‌محوری» عبور کرده است. آیا شما با این نظر موافقید؟

بدیهی است که هر تولید کننده ای در حد قدرت تولید خود امکان حرف زدن و اعمال قدرت دارد. به خاطر دارم که در اجلاس های سابق اوپک، وزیر وقت کویت با پرخاش گفت که این یعنی چه که یک کشور با زیر نیم میلیون بشکه تولید، باید اجازه داشته باشد تا در مقابل کشوری با ۵ میلیون بشکه تولید روزانه حرف بزند. این داستان قدیمی است، اما به این خاطر ذکر کردم که توانایی و ظرفیت تولید در قدرت و موقعیت هرکشوری نقش دارد. ایران هم مستثنی نیست. اما این را بگویم که ایران عضو موسس سازمان اوپک است و این پاره ای امتیازات و اعتبارات را برای جمهوری اسلامی ایران تامین کرده است.

دو قطب اصلی بازار نفت، حالا عربستان و روسیه هستند. از منظر دیگری، من می گویم که در میان مدت عربستان و امارات و از منظر بلند مدت عربستان و عراق خواهند بود.به عبارتی، ایران-محوری خطر نبود البته چنانچه اصلی تحت عنوان ایران- هراسی نفتی را معتبر بدانیم. ایران و عربستان، برای چندین دهه، دو عضو اصلی اوپک و بازار جهانی نفت بودند. هیچ تصمیمی در اوپک و بازار جهانی نفت، بدون توافق این دو کشور، ممکن نبود. دلایل آن صرفا سیاسی نبود. بلکه منافع ملی هر یک از آنها بود. بقیه کشورها، منافع خود را ذیل منافع و جهت گیری های این دو کشور تعریف می کردند.

لذا از این منظر شاید درست می‌گویند که خطر ایران محوری، پایان یافته است. در عین حال مفهوم و ماهیت مخاطرات هم تغییر یافته اند. از یک منظر دو قطب اصلی بازار نفت، حالا عربستان و روسیه هستند. از منظر دیگری، من می گویم که در میان مدت عربستان و امارات و از منظر بلند مدت عربستان و عراق خواهند بود.

واقعیت این است که بازار جهانی نفت، در مورد ایران بلا تکلیف است. همه می دانند که ایران خیلی مهم است و به هرحال مهم ترین قطب سرمایه گذاری در بخش نفت و گاز و بحث کریدورها است اما فعلا با توجه به وضعیت تحریم‌ها بحث های فرعی چون نفتکش های سایه، دور زدن تحریم، یا تجمیع نفت خام روی آب‌ها مطرح است.

آیا می‌توان گفت ایران وارد مرحله‌ای از عادت اقتصادی به تحریم شده و همین موضوع تاب آوری آن را هم افزایش داده است؟

پاسخ بنده منفی است و حداقل می‌توانم بگویم تحریم در بخش نفت برای ایران عادت نشده است. در واقع، نفت آن چنان بین المللی است که تحریم بردار نیست. صنعت نفت ایران کماکان بین المللی است. آنچه که اتفاق افتاده این است که هزینه عملیاتی بین المللی شدن، نسبت به شرایط عادی بالا رفته است. در نتیجه برای تامین مالی صنعت نفت محدودیت بوده و متناسب با نیازهای نگهداری و توسعه هزینه انجام نشده است. صنعت نفت ایران نیاز مبرمی به سرمایه گذاری دارد.

واقعیت این است که برای ایران و برای صنعت جهانی نفت، فرصت چندانی باقی نمانده است. خاورمیانه به صلح و آرامش نیاز دارد. در شرایط تنش، توسعه انجام نمی گیرد یا به کندی صورت می‌گیرد. ایران در صنعت نفت، قرن بیستم را تقریبا از دست داده است.صنعت نفت ایران در مقایسه با بقیه بخش های اقتصادی و صنعتی کشور، تاب آوری بالایی دارد. نفت ایران از تابستان ۱۳۵۸ توسط امریکا تحریم شد. در طول جنگ تحمیلی به شدت آسیب دید و هدف اصلی دشمن بود. کج سلیقگی و سوء مدیریت و نگرش های سیاسی در اداره، لطمات زیادی به صنعت نفت زد، اما شاید نفت، تنها بخشی بود که به طور ساختاری اقتصاد مقاومتی را ایجاد کرد.

آنچه که صنعت نفت ایران را در ارتباط با تحریم ها، سخت تحت فشار قرار داده است، محدودیت عملیات مالی و بانکی است. در نگاه اول تمام مشکلات به تحریم ربط پیدا می کند، اما موضوع اصلی عدم عضویت ایران در گروه اقدام مالی یا همان FATF هست. از اوایل دهه ۱۹۹۰ عضویت در این نظام مالی کم و بیش برای انجام عملیات مالی و بانکی الزام آور شد. ایران بدون تحریم هم امکان دسترسی به منابع مالی خود را بدون عضویت در FATF نمی توانست داشته باشد. البته موانع برای کشور تحت تحریم بیشتر است.

بدون عضویت در گروه اقدام مالی، انجام عملیات بانکی به سایر ارزهای بین المللی هم مقدور نیست. تعدادی از بانک های کوچک و موسسات پولی کوچکتر، راهکارهایی برای برقراری معاملات را پیدا می کنند. البته با هزینه های بالا و ریسک مترتب بر آن.

تنها راه عملی گریز از چنبره گروه اقدام مالی، تهاتر کالا به کالاست که دشواری های آن بر کسی پوشیده نیست. این درست که در یک فرایند زمانی قابل پیش بینی، کشورهای جنوب، گروه اقدام مالی خود را تشکیل خواهند داد اما این بدان معنا نیست که معاملات و عملیات بانی بدون پذیرش استانداردهای FATF تسهیل خواهد شد.

واقعیت این است که برای ایران و برای صنعت جهانی نفت، فرصت چندانی باقی نمانده است. خاورمیانه به صلح و آرامش نیاز دارد. در شرایط تنش، توسعه انجام نمی گیرد یا به کندی صورت می‌گیرد. ایران در صنعت نفت، قرن بیستم را تقریبا از دست داده است. چنانچه این دو دهه را هم از دست دهیم، پرونده نفت در تاریخ اقتصادی برای همیشه بسته خواهد شد. شرکت ملی نفت ایران، یک شرکت یک تریلیون دلاری است. مدیریت آن باید در چهارچوب استانداردهای یک شرکت ملی عظیم و با طولانی ترین قدمت در خاورمیانه باشد.


کد مطلب: 43260

آدرس مطلب :
http://www.hadidnews.com/news/43260/صنعت-نفت-ایران-تاب-آوری-بالایی

حدید نیوز
  http://www.hadidnews.com