همیشه یکی از جذابترین مفاهیم برای ذهن انسان، «ترین»های دنیای اطرافش است؛ از قدیمیترینها و بزرگترینها گرفته تا همه آن «ترین»های دیگری که هر روز در زندگیمان میبینیم. یکی از عرصههایی که ترینها در آن خیلی کاربرد دارد سینماست که در آن به عنصری برای جذب مخاطب و تبلیغات تبدیل شدهاند؛ ترینهایی مثل پرخرجترین فیلم، تا بیشترین دستمزد و صدالبته فیلمهایی که بیشترین فروش را در گیشه تجربه کردهاند.
حدید نیوز؛ سینمای ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و چه بسا رکوردهایی در آن وجود دارد که شاید کمتر جایی بتوان آنها را پیدا کرد. یکی از این رکوردها در سینمای ایران باشگاه ۱۰۰میلیاردیهاست. یعنی فیلمهایی که توانستهاند در گیشه به فروش ۱۰۰میلیارد تومان و بیش از آن دست پیدا کنند. دراین گزارش سعی داریم وارد این باشگاه شده و با اعضای آن آشنا شویم.
«فسیل» اولین عضو باشگاه
نخستین فیلمی که توانست به فروش ۱۰۰میلیارد تومانی دست پیدا کند «فسیل» به کارگردانی کریم امینی بود که در دورهای خاص و با شرایطی ویژه اکران شد و توانست به این رکورد دست پیدا کند؛ در دورهای که جامعه هنوز خاطره روزهای وحشتناک همهگیری کرونا را با اینکه محدودیتها برداشته شده بودند فراموش نکرده بود.«فسیل» در نوروز ۱۴۰۲ اکران شد و تنها پس از پنج هفته، با جذب بیش از دومیلیون و ۳۰۰ هزار تماشاگر و بلیت ۵۰ تا ۶۰ هزار تومانی، اولین فیلم تاریخ سینمای ایران لقب گرفت که فروشش را سهرقمی کرد و از مرز صدمیلیارد تومان گذشت. «فسیل» به غیر از این رکورد، رکوردهای دیگری هم ثبت کرد؛ رکوردهایی که تنها مختص به این فیلم هستند. از اکران ۵۳هفتهای تا اختصاص بیش از ۱۵۰هزار سانس به آن باعث شد علاوه بر اینکه در جدول پرفروشترین فیلمها با ۳۲۴میلیارد تومان در رتبه دوم قرار بگیرد بلکه روی سینمای پس از خود هم تاثیر بگذارد طوری که تا امروز شاهد کمدیهای فسیلی هستیم.
نام دیگر اعضا
پس از فسیل عوامل مختلفی که مهمترین آن افزایش چندباره بلیت سینما (از بلیتهای ۵۰ تا ۶۰هزار تومانی در سال ۱۴۰۲ تا بلیتهای ۸۰ تا صد تومانی تا سال ۱۴۰۴) بود باعث شد فیلمهای بسیاری بتوانند با وجود بلیت کمتر فروخته شده و مخاطب کمتر وارد این باشگاه شوند؛ آثاری که اکنون تعداد آنها به عدد ۱۳ رسیده. این ۱۳فیلم به ترتیب میزان فروش عبارتند از: هفتادسی (۳۶۰میلیارد تومان)، فسیل (۳۲۵میلیارد تومان)، هتل (۲۷۷میلیارد تومان)، تگزاس۳ (۲۴۹میلیارد تومان)، زودپز (۲۳۰میلیارد تومان)، پیرپسر (۱۸۲میلیارد تومان)، مرد عینکی (۱۸۰میلیارد تومان)، تمساح خونی ( ۱۶۸میلیارد تومان)، دایناسور (۱۵۲میلیارد تومان)، صددام (۱۳۵میلیارد تومان)، صبحانه با زرافهها (۱۲۱میلیارد تومان)، مست عشق (۱۲۰میلیارد تومان) و زن و بچه (۱۰۰میلیارد تومان).
نامهای تکراری
با نگاهی گذرا به نامهایی که در پس این فیلمها قرار گرفتهاند، میبینیم که در این باشگاه ۱۳نفره اسامی پرتکراری دیده میشود. برای مثال در بخش کارگردانی، مسعود اطیابی با سه فیلم و کریم امینی با دو فیلم، پرفروشترین کارگردانان این فهرست محسوب میشوند. همچنین ابراهیم عامریان با چهار و محمد شایسته با دو تهیهکنندگی ازجمله کسانی هستند که نشان دادهاند در تولید آثار سینمایی اصطلاحا ذائقه مخاطبان را بهخوبی شناختهاند و میتوانند دست روی پروژههایی بگذارند که سود مالی خوبی برای آنها داشته باشد. علاوهبراین، تکرار ستارهها در این فیلمها نیز نکته قابل توجهی است؛ نشانهای روشن از تأثیر حضور بازیگران چهره بر گیشه، حتی اگر کیفیت فنی فیلم چندان بالا نباشد. در این میان پژمان جمشیدی با بازی در چهار فیلم، رکورددار است و با توجه به حضور مداوم او در سینمای تجاری، به نظر میرسد این رکورد همچنان در دستان او باقی بماند. پس از پژمان جمشیدی، بهرام افشاری با سه فیلم در رده بعدی قرار دارد. نکته جالب اینجاست که یکی از این سه اثر را خود افشاری کارگردانی کرده و همین حضور دوگانه (هم بهعنوان بازیگر و هم کارگردان) او را در این فهرست متمایز میکند. درواقع بهرام افشاری با اولین تجربه کارگردانیاش مستقیم به جرگه فیلمهای صدمیلیاردی راه یافته و همین باعث شده بهعنوان تنها کسی که هم بهعنوان بازیگر و هم کارگردان در این باشگاه پولساز حضور دارد، کاملا منحصربهفرد باشد. همچنین حضور پریناز ایزدیار در دو فیلم «زن و بچه» و «صددام» ــ که از دو ژانر کاملا متفاوت هستند ــ یکی دیگر از نکات قابل تأمل این فهرست پرفروشهاست.
فروش یا مخاطب؛ مسأله این است!
حالا که پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران را دیدیم، وقت آن است که با واقعیت روبهرو شویم: این فهرست درحقیقت «پرفروشترین» فیلمها نیست، بلکه «سیلی» سینمای ایران به صورت خودش است. چون در هر سینمای سالمی، معیار اصلی «تعداد تماشاگر» است، نه رقم فروش ریالی که بهشدت تحت تأثیر تورم و شرایط اقتصادی قرار دارد. بهعنوانمثال بیایید نگاهی به سه فیلم اول این لیست بیندازیم: فیلم «هفتاد سی» با مخاطبی نزدیک به ششمیلیون نفر توانست به فروشی ۳۶۰میلیارد تومانی دست پیدا کند. در مقابل دو فیلم فسیل و هتل که سال قبل از این فیلم اکران شدهاند، توانستند به ترتیب با هفتمیلیون و ۴۹۰هزار و ۵۷۹مخاطب و ششمیلیون و ۲۶۸هزار مخاطب به فروش ۳۲۴ و ۲۷۷میلیارد تومانی برسند. همین مقایسه سه فیلم اول سینمای ایران از نظر فروش ومخاطب خود نشاندهنده اوضاع سینمای ایران است.
سلطه بیچونوچرای کمدی
نکته دیگر،سلطه بیچونوچرای ژانر کمدی براین فهرست است؛بهطوری که پنج رتبه نخست همگی کمدی هستند.جالب اینجاست که این کمدیهای پرفروش نقاط مشترکی دارند که انگار برای ورودبه باشگاه صدمیلیاردیها بایدیک فرمول نانوشته تکراری را موبهمو اجرا کنید.فیلمهای کمدی ایرانی همچنان بر مدار کمدیهای سالهای دور سینما که بر مبنای چهرهها بودمیچرخدوبههمین دلیل است که میبینیمیک یاچندبازیگردرفیلمهای مختلف درموقعیتهای مختلف قرار میگیرند و اصطلاحا این فیلمها بهجای اینکه فیلمنامه قدرتمندی داشته باشند فیلمنامه در آنها صرفا در خدمت چهرهها حرکت میکند.
غیرکمدیها چگونه میلیاردی شدند؟
بهغیر از فیلمهای کمدی این لیست، نام سه فیلم در ژانرهای غیر از کمدی نیز مجوز ورود به باشگاه صد میلیاردیهای سینمای ایران را پیدا کرده: فیلم «مست عشق»درژانر تاریخی ودو فیلم پیرپسر و زنوبچه در ژانر درام که حضور هرکدام نشاندهنده انتظارات و اتمسفر سینمای ایران است. نخستین مورد، فیلم مست عشق بهکارگردانی حسن فتحی است؛ اثری تاریخی که در نگاه اول بهنظر نمیآید در چنین سینمایی مورداستقبال قرار بگیرد.مست عشق رامیتوان از آندست فیلمهایی در نظر گرفت که نشاندهنده انتظارات مخاطبان ایرانی از سینمای ایران است؛ سینمایی که به موضوعات تاریخی و مهم کشور میپردازد و جامعه نیز با استقبال از آنها این پیام را به اهالی سینما میرساند که به همین مسیر ادامه دهند. اما در عمل سینمای ایران نسبت به این انتظارات منفعلانه عمل میکند و بااینکه این سوژهها ظرفیت بالایی برای جذب مخاطب دارند اما سینما نسبت به آنها بیتفاوت است.
موفقیت در سایه حواشی
و اما حضور دو فیلم دیگر این لیست، یعنی پیرپسر و زن و بچه، موید اتمسفر حاکم بر فضای سینماست. اگربه روند کلی ژانر درام در سینمای ایران که بهاشتباه به آن سینمای اجتماعی گفته میشود نگاهی بیاندازیم، مشخص میشود که معمولا از این ژانر استقبال بالایی نمیشود و فیلمهای این ژانر فروشهای متوسط و ضعیفی را تجربه میکنند. اما چهچیزی باعث شده این دو فیلم فروش نسبتا بالایی داشته باشند و حتی پیرپسر در یک برهه ۸۱ روزه رکورددار پرفروشترن در سال ۱۴۰۴ لقب بگیرد؟ بهعبارت دیگر، آنچه باعث این موفقیت برای این دو فیلم شده، نه صرفا کیفیت محتوای آنها که حاشیههایی است که دور این آثار شکل گرفتهاند«پیرپسر» با مانور تبلیغاتی روی «ممنوعیت اکران» و نمایش محدود در سانس ویژه چهلوسومین جشنواره فجر، کنجکاوی و تقاضای عظیمی ایجاد کرد؛ بهطوری که با شروع اکران عمومی، سیل مخاطبان را به سمت سالنهای سینما کشاند. البته که مانورهای پیرپسر به همین جا ختم نشد و با حاشیههایی که کارگردان و بازیگران آن در فضای مجازی ایجاد کردند نام این فیلم همچنان بر سر زبانها گشت و فروش آن، مانند دیگر آثار، با شیب تندی سقوط نکرد. البته که درخصوص این فیلم ادعاهایی نیز درباره خالیفروشی سالنهای سینما مطرح شد که گرچه با واکنش عوامل پیرپسر مخصوصا ابراهیم عامریان، پخشکننده آن همراه بود اما در نهایت پاسخ روشنی به این ادعاها داده نشد تا این ادعا که صرفا درباره این فیلم هم مطرح نیست همچنان گرهی کور باقی بماند.
آخرین راه ورود
سعید روستایی با «زن و بچه» نشان داد که گاهی حاشیه حتی از متن هم قویتر عمل میکند. این فیلم، اولین اثر رسمی او پس از «برادران لیلا» بود؛ فیلمی که بدون مجوز و بهصورت زیرزمینی منتشر شد و همین ممنوعیت، کنجکاوی عظیمی به وجود آورد. نتیجه؟ سیل تماشاگرانی که برای دیدن جدیدترین کار روستایی با هر هزینهای به سینما رفتند. علاوه بر این، حضور «ن و بچه در جشنواره کن و اظهارات صریح سعید روستایی درباره نگاه تلخ خود به جامعه ایران، کنجکاوی مخاطبان عادی و حرفهای را برانگیخت و سیل آنها را به سمت سینما کشاند. در نهایت، جهش تورمی قیمت بلیت باعث شد این فیلم آخرین اثری باشد که تاکنون به چنین رقم فروشی دست یافته است. البته پر واضح است که زن و بچه آخرین فیلم این باشگاه صد میلیاردی نیست و با این روند کمکم باید شاهد شکلگیری کلوبهایی با ارقام فروش بالاتر هم باشیم؛ مثلا چیزی مثل باشگاه سیصدمیلیاردیها یا حتی بیشتر!
جام جم