طلا در آستانه ایفای نقشی تازه در اقتصاد جهانی است؛ در حالی که نوسانات سیاسی و مالی آمریکا اعتماد به دلار را تضعیف کرده، بانکهای مرکزی جهان بهسمت استفاده از طلای فیزیکی بهعنوان وثیقه در حال حرکتاند.
طلا دوباره پادشاه جهان میشود
15 مهر 1404 ساعت 11:52
طلا در آستانه ایفای نقشی تازه در اقتصاد جهانی است؛ در حالی که نوسانات سیاسی و مالی آمریکا اعتماد به دلار را تضعیف کرده، بانکهای مرکزی جهان بهسمت استفاده از طلای فیزیکی بهعنوان وثیقه در حال حرکتاند.
در حالی که قیمت طلا به مرز ۴۰۰۰ دلار رسیده، نشانههایی از بازتعریف جایگاه این فلز گرانبها در ساختار مالی جهانی به چشم میخورد. اکنون طلا نه فقط بهعنوان یک فلز یا پوشش ریسک، بلکه بهعنوان نوعی وثیقه معتبر در حال بازارزشیابی است.
پشت پرده این افزایش قیمت، تغییرات بنیادینی است که نهادهای مالی و بانکهای مرکزی بهطور بیسروصدا در حال اعمال آن بر نحوه استفاده از طلا در زیرساختهای مالی جهان هستند.
وثیقهگذاری، در اصل به اعتماد و نقدشوندگی وابسته است. زمانیکه یک بانک یا اتاق پایاپای (Clearinghouse) دارایی خاصی را بهعنوان وثیقه میپذیرد، به این معناست که آن دارایی به راحتی قابل ارزشگذاری، انتقال و اتکا در شرایط بحرانی است. برای چندین دهه، اوراق خزانهداری آمریکا پایه و اساس این سیستم بودند، چراکه به عنوان داراییهای بدون ریسک شناخته میشدند. اما نوسانات فزاینده در بازار اوراق خزانهداری، کشمکشهای سیاسی بر سر سقف بدهیها و استفاده ابزاری از دلار در قالب تحریمها، این فرض را تضعیف کردهاند.
در چنین شرایطی، جهان بهدنبال داراییای بیطرف، غیرسیاسی و قابل اتکا میگردد؛ جایی که طلا وارد میشود. طلای فیزیکی، بهعنوان داراییای که خارج از نظام سیاسی قرار دارد و نمیتوان آن را چاپ، تحریم یا نکول کرد، پاسخ مناسبی به این نیاز است.بر اساس مقررات بازل ۳ (Basel III)، نگهداری طلا بهصورت تخصیصنیافته یا "کاغذی" برای بانکها پرهزینه شده است. تنها طلای کاملاً تخصیصیافته، یعنی طلاهایی که بهصورت فیزیکی در خزانه نگهداری میشوند، اکنون بهعنوان دارایی با کیفیت بالا شناخته میشوند.
این تغییر، منجر به یک دگرگونی ساختاری شده است: افزایش تقاضا برای طلای واقعی و کاهش علاقه به طلاهای مبتنی بر قراردادهای کاغذی.با حرکت نهادهای مالی به سمت نگهداری طلای فیزیکی، نقدشوندگی در بازار طلاهای کاغذی کاهش یافته، نرخ اجاره طلا بالا رفته و قیمتها افزایش یافتهاند. این روند خود به تقویت بیشتر نقش طلا بهعنوان وثیقه منجر میشود و یک چرخه بازخوردی ایجاد میکند که به افزایش بیشتر قیمت طلا دامن میزند.
در آمریکا نقش طلا در بازارهای وثیقه هنوز در مقایسه با اوراق خزانهداری کوچک است، اما در حال رشد است. نهادهایی مانند بورس کالای شیکاگو (CME) اجازه استفاده از طلای فیزیکی برای تامین مارجین را میدهند و با افزایش قیمت طلا، همان میزان طلا میتواند پوزیشنهای بزرگتری را پشتیبانی کند. با این حال، در زمانهایی که نوسانات بازار افزایش مییابد، حاشیههای مارجین نیز بالا میرود و این مسئله میتواند مزیت طلا را محدود کند.
بهعبارتی، میزان کارایی طلا بهعنوان وثیقه، به ترکیبی از قیمت و ثبات آن بستگی دارد.در سطح جهانی اما، ماجرا بسیار مهمتر است. بانکهای مرکزی و صندوقهای ثروت ملی، بهویژه در آسیا و بازارهای نوظهور، از طلا در سازوکارهای ریپو (بازخرید) و سوآپ برای تامین نقدینگی دلاری یا یورویی استفاده میکنند، بدون آنکه به خطوط تامین مالی حساس از نظر سیاسی دست بزنند.
از طریق بانک تسویه حسابهای بینالمللی (BIS)، طلا میتواند بهطور موقت برای تامین ارز خارجی بهکار رود، که در عمل آن را به یک ابزار تأمین مالی جهانی بدل میکند.هرچه قیمت طلا بالاتر رود، آن ذخایر میتوانند نقدینگی دلاری بیشتری ایجاد کنند.
در قیمت ۴۰۰۰ دلاری، پیام طلا روشن است: جهان در حال بازنگری در سلسلهمراتب وثایق امن است.این روند نه تنها نشانه کاهش اعتماد به داراییهای کاغذی است، بلکه بیانگر بازگشت به داراییای است که قابل تولید نیست، نمیتوان آن را تحریم کرد و یا در پرداخت آن نکول نمود. در دنیایی که پولهای رایج به ابزار سیاسی بدل شدهاند و اعتماد در حال فروپاشی است، طلا بهعنوان تنها دارایی کاملاً بیطرف و معتبر، مجدداً در مرکز توجه نظام مالی جهانی قرار گرفته است.
کد مطلب: 42229