تاریخ انتشار :دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۰۸
وقوع قتل و تجاوز به یک دخترک 6 ساله افغانستانی در ایران، مباحث زیادی را در پی داشته که متاسفانه اصل ماجرا را به حاشیه برده است.
جنایتی خطرناکتر از تجاوز و قتل "ستایش"
به گزارش حدید نیوز؛ در چند روز اخیر خبر قتل و تجاوز به دخترکی افغانستانی در خیرآباد قرچک ورامین، در رسانه ها منتشر شده و مباحث بسیاری را نیز به دنبال داشته است. 

بنابر اخبار و گزارش ها و بر اساس اطلاعاتی که از منابع رسمی نیروی انتظامی منتشر شده، ستایش قریشی، دختر 6 ساله ساکن منطقه خیرآباد، در هنگامی که بیرون از خانه بوده، اسیر هوس بازی نوجوان 17 ساله همسایه می شود و به نحوی به خانه این پسر نوجوان کشیده می شود. هر چند هنوز گزارش از تجاوز توسط پزشک قانونی منتشر نگردیده، اما به نظر می رسد پس از تجاوز نوجوان 17 ساله، وی با ضربات چاقو وی را به قتل می رساند و برای از بین بردن آثار جنایت، جسد مقتول را در وان حمام قرار داده و بر روی او اسید می پاشد. اما چون جسد به‌طور کامل از بین نرفت، از دوستش یاری می‌طلبد. دوست وی با توجه به ابعاد جرم، ماجرا را با پدر خود در میان گذاشته و پدر هم با یکی از معتمدین محل و نهایتاً بدون کمترین تردیدی به پلیس خبر می‌دهند. پلیس هم هنگام مراجعه به خانه، هم باقیمانده جسد را پیدا می‌کند و هم قاتل را دستگیرمی کند. 

آنچه باعث خبرساز شدن این حادثه شده علاوه بر دهشتناک بودن نوع جنایت، نفرت پراکنی برخی از ایرانی ها و افغانستانی ها نسبت به یکدیگر است. این دسته از افراد با به کار بردن ادبیات کاملا توهین آمیز مباحث قومیتی را مطرح می کنند. از یکسو عده ای بدون توجه به جنایت صورت گرفته، افغانی ها را مستحق چنین برخوردی می دانند چرا که از سوی آنها نیز چنین اعمالی به شکل های دیگر در ایران اتفاق افتاده، و در آن سوی افغانی ها، شیوه برخورد با خود را در ایران به شکل زشتی محکوم می کنند و مردم ایران را مسبب اصلی بدبختی های خود می دانند. بالا گرفتن توهین های نژادپرستانه در زمینه یک جنایت که باید ابعاد انسانی آن مورد توجه قرار گیرد، گویای وجود واقعیتی تلخ از تسری کمبودها و ناملایمتی ها در موضوعات دیگر است. 

برای درک چنین واقعیتی باید پرده های دیگر را کنار زد تا به عمق فاجعه عیان تر شود. فقر، جنگ، بیکاری و نبود امکانات، مردمانی را از آنسوی مرزها به داخل ایران کشانده و عدم توانایی دولت افغانستان در ایجاد شرایط مطلوب زندگی پس از سقوط طالبان و حمله آمریکا، یکی از معظلاتی است که گریبان کشورهای همسایه خود را نیز گرفته است. بسیاری از کسانی که از افغانستان وارد ایران می شوند راه های غیرقانونی را انتخاب می کنند و از این رو اولین گام اکثر افغانستانی ها در ایران، ارتکاب یک عمل غیرقانونی است. در بیش از سه دهه اخیر پس از هر جنگ و درگیری در کشور همزبان و هم کیش افغانستان، امواج سیل آوارگان به ایران گسیل پیدا می کرد. آمار موجود از وجود 3 تا 5 میلیون افغانستانی در کشور حکایت دارد. 

وظیفه انسانی و شرعی جمهوری اسلامی ایجاب می کند تا به آوارگان افغانستانی یاری رساند و یکی از اصلی ترین شعارهای انقلاب نیز دستگیری کلیه مستصعفین جهان است. اما قاچاق، ورود غیرقانونی جمعیت چند میلیونی آنها به ایران، کار را بسیار سخت کرده و در برخی از حوزه ها نیز امکاناتی برای پاسخگویی به نیاز افغانی ها وجود ندارد. همین موضوع سبب می شود تا اکثر آنها شرایط نامطلوبی را برای گذران زندگی در ایران سپری کنند و به حاشیه شهرها کشیده شوند و به مشاغل سخت تن در دهند. درصد بسیار پایینی از اهالی کشور همسایه شرقی در ایران هستند که اوضاع مالی خوبی دارند ولی اکثر قریب به اتفاق آنها نمی توانند از یک وضعیتی نسبی بیشتر پیشرفت کنند. افغانی هایی که وارد ایران می شوند نه سرمایه ای دارند برای سرمایه گذاری در بخش های مختلف اقتصادی و نه مهارت های تخصصی لازم برای مشاغل حرفه ای، از ایرن رو بیشتر آنها در مشاغل سخت به کار گمارده می شوند. هرچند دولت ایران برای جلوگیری از به کار گرفتن اتباع خارجی غیرقانونی، جریمه های سنگینی نیز در نظر گرفته، ولی با این وجود، چنین جریمه هایی نیز چاره ساز نبوده و کارفرماها به کارگران افغانی به خاطر عدم سپردن هیچ تعهد بیمه ای و قانون کاری به آنها، تمایل بیشتری دارند. 

یکی از عمده بدبیاری های اتباع افغانی در ایران، مشکلاتی است که ایران در طول چند دهه اخیر با آن درگیر بوده است. به طور حتم همزمانی جنگ تحمیلی ایران و عراق و اشغال افغانستان توسط شوروی و سپس تحریم ها و فشارهای غرب بر ایران با ظهور طالبان و حمله آمریکا به همسایه شرقی، در تجمیع مشکلات آوارگان در هر دو سوی مرز دخیل بوده است. زمانیکه ایران درگیر مشکلات مربوط به جنگ و سپس تحریم ها بود، میلیون ها آواره افغانستانی نیز وارد ایران شدند که این خود بر حجم مشکلات افزود و نبود توان برای مدیریت درست تداوم مشکلات و تلنبار شدن آن را به دنبال داشت. حال در این شرایط دولت های ایران از یکسو باید با مسائل جنگ و تحریم دست به گریبان باشند و از سوی دیگر بنابر وظیفه انسانی و اسلامی جمهوری اسلامی، معظلات مربوط به آوراگان را نیز حل و فصل کنند. در تمامی کشورهای جهان، اولین اولویت هر دولتی رسیدگی به مسائل و مشکلات اتباع همان کشور است و در صورت فراهم بودن شرایط می توانند از مهاجرین و اتباع حمایت کنند. 

پناهجویان افغان پشت مرزهای بسته مقدونیه مقدونیه

بهترین مثال در حال حاضر آوارگان سوری و عراقی در اروپا می باشند. هجوم بی سابقه آنها در سال گذشته به سمت مرزهای اروپایی، این قاره را در وضعیت اضطراری قرار داد و هر یک از دولت ها که توان مدیریت این حجم از آوارگان را نداشتند، دست به اقدامات مقابله ای زدند. تصاویر و گزارش هایی که از مسیر عبور آوارگان و کمپ های نگهداری آنها تهیه می شد، بیانگر اوج وخامت اوضاع بود. حال باید این نکته را در نظر گرفت که این کشورها جزء کشورهای توسعه یافته اقتصادی هستند و در دهه های اخیر با مشکلاتی چون جنگ و تحریم روبه رو نبوده اند. با وجود این زمانیکه با صدها هزار پناهجو مواجه می شوند، قوانین سفت و سختی را به کار می گیرند. 

آنچه تاکنون عنوان شد یک روی سکه بود، در آن روی دیگر سکه، موضوعی بنام نژاد پرستی است. قتل دخترک 6 ساله افغانستانی توسط یک نوجوان ایرانی، گزک را دست عده ای داد تا یکدیگر را در شبکه های اجتماعی بنوازند. از یکسو ایرانی ها با مثال آوردن جنایاتی که افغانی ها بر سر شهروندان کشور آورده اند، جنایت ستایش را توجیه می کردند و از سوی دیگر افغان هایی بودند که با توهین به ایرانی ها و کشور، جنایت را نتیجه تبعیض و برخورد قهری با افغانی ها می دانستند. حجم گسترده ای از این توهین ها و اصطلاحات زشت و ناهنجار، از وجود یک معضل به نام وجود نگاه های نژادی در بطن اظهارات حکایت دارد. در حالیکه اسلام به عنوان دین قاطبه ایرانی ها و افغانی ها، نژادپرستی را محکوم می کند و به برادری توصیه اکید می کند، ولی با این وجود، شاهد چنین رفتارهایی متاسفانه هستیم.

نژادپرستی در نهایت منتهی به ایجاد حس نفرت و انتقام در میان شهروندان می شود. هر چند نباید هر برخورد بدی با افغانی ها در ایران را مربوط به نژادپرستی دانست. برای نمونه عده ای از کارفرمایان برای بهره کشی از افغانی ها، از آنها به دور از چشم قانون سواستفاده می کنند و با کمترین حقوق و بدون هیچ مزایایی، آنها را به کار می گیرند. از سوی دیگر تفکری در برخی از شهرها شکل گرفته که از ورود اتباع افغانی به هر نحوی جلوگیری می کنند و یا موانع بسیاری را در پیش روی آنها قرار می دهند. در نمونه هایی نیز مشاهده شده که وقوع یک جرم از سوی یک تبعه افغانستانی در شهری، به تمامی اتباع افغانی آن شهر تعمیم داده می شود و برخوردهای سلبی و تحقیرآمیزی با آنها صورت می پذیرید که در مواردی به آتش زدن منازل و بیرون راندن آنها از شهر نیز ختم شده است! 

برخورد هایی که به آن اشاره شد سبب می شود تا افغانی ها خود را غریب هایی در ایران بدانند که جز شهروندان درجه چندم نیز محسوب نمی شوند. بسیاری از آنها از خدمات آموزشی، درمانی، بانکی و شغلی محروم هستند. برخی از مدارس حتی از ثبت نام اتباع قانونی افغانی نیز پرهیز می کنند. یکی از بدترین مواردی که مشاهده شده و یک امر مذموم نژادپرستانه محسوب می شود، تبدیل شدن واژه "افغانی"، به ناسزا و استهزاء می باشد. هر چند این امر مذموم نسبت به دیگر اقوام ایرانی نیز صورت می پذیرد و عده ای با دستمایه قرار دادن قومیت ها، هجو و تمسخر را در سطح جامعه گسترش می دهند. 

در آن سوی ماجرا که افغانی ها قرار دارند، عده ای از آنها نیز آگاهانه یا ناآگاهانه به برخی از مسائل حساسیت زا دامن می زنند. از یک طرف برای ورود به ایران راههای غیرقانونی را انتخاب می کنند و از طرف دیگر، در زمان ورود نیز خود را مقید به رعایت هیچ یک از قوانین نمی دانند. به نظر آنها قوانین ایران برای شهروندان خودش است و در صورت وقوع جرم یا تخلفی، راه فرار و خروج از ایران را بر می گزینند. سوژه های بسیاری از خانواده های ایرانی وجود دارند که با ازدواج با اتباع افغانی و فرار شوهر یا پدر افغانی، کوهی از معضلات گریبان گیر آنها شده است. فرزندان و همسرانی که بدون هیچ حمایتی در جامعه رها شده اند و در نهایت تنها از حمایت های محدود بهزیستی یا کمیته امداد امام خمینی (ره) برخوردار می شوند. قاچاق مواد مخدر به داخل ایران نیز یکی دیگر از موضوعاتی است که بصورت گسترده در مناطق مرزی ایران و افغانستان صورت می پذیرد و عده ای از اتباع افغانی نیز درگیر آن هستند. 

لیست کردن مشکلات و مسائل در زمینه حضور ابتاع افغان در ایران بسیار طولانی می شود و نیاز به سلسله گزاش هایی دارد. با وجود تمامی این مشکلات، کماکان نگاه نژادپرستانه و ملی گرایانه افراطی در جهان وجود دارد و علی رغم پیشرفت و توسعه در دهه های اخیر، روحیه نژادپرستی همچون سمی مهلک در دنیا همچنان احساس می شود. چنین نگاهی مشکلات و معضلاتی را که پناهجویان و آوارگان در سرتاسر دنیا با آن روبه رو هستند را چند برابر می سازد و برخوردهای مناسبی با آنها صورت نمی پذیرد. در تمامی کشورها نیز کمابیش چنین رفتارهایی مشاهده می شود و دولت ها سعی می کنند با فرهنگ سازی و آموزش از آن جلوگیری کنند. به طور حتم نگاه نژادپرستانه به مسائل آوارگان و پناهجویان، نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی کند بلکه خود نیز به عنوان معضلی جدید بر مشکلات دیگر تلنبار می شود. 

برخی از شهدای افغانستانی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران

فرهنگ سازی گسترده ای باید در ایران در رابطه با موضوع نژادپرستی و توهین به قومیت ها و اتباع کشورهای همسایه به ویژه افغانستان صورت گیرد. عدم پرداختن به این معضلی باعث شکل گیری کنش ها و واکنش هایی بی حاصلی می شود که خروجی آن نفرت، انتقام و کینه جویی است. جنایتی که در ورامین در قبال ستایش صورت گرفت در سراسر کشور و به انحنای دیگر نیز بارها روی داده و خواهد داد. اصل انسانی و انسان دوستی ایجاب می کند ضمن همدردی با قربانیان، زمینه و شرایط شکل گیری چنین جنایاتی از بین برود و با وارد کردن مسائل نژادپرستانه از هر دو طرف ماجرا، به امنیت روانی و فرهنگ والای اسلامی برادری مسلمانان در جوامع اسلامی، ضربه ای وارد نگردد. حل مسائل مربوط به اتباع افغانستانی در ایران نیز راهکارهایی دارد که با همکاری دولت های ایران و افغانستان و همچنین کمک جهانی برای بازگشت امنیت و ثبات به افغانستان، بخش قابل توجهی از مشکلات حل می شود. همچنین در نوع دوستی ایرانیان و افغانی ها همین بس که در جنگ تحمیلی ایران و عراق، شهدای افغانی مثال های از نزدیکی فرهنگ ها به یکدیگر است و در آن سو کمک و پشتیبانی ایران در جنگ علیه طالبان و تلاش ایران برای بازگرداندن امنیت به آن کشور، ستودنی است.

http://hadidnews.com/vdci5vap.t1apz2bcct.html
منبع : فرهنگ
نام شما
آدرس ايميل شما