تاریخ انتشار :شنبه ۲۹ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۶:۱۷
پرونده‎‎هایی که برای دستگاه‎های امنیتی دست و پا شد

همیشه پای وزارت در میان نیست

دشمنان نظام در طول انقلاب اتهام‌هایی به وزارت اطلاعات وارد کردند که به ذکر برخی از آن‌ها می‌پردازیم.
همیشه پای وزارت در میان نیست
به گزارش حدیدنیوز، هفته نامه پنجره در جدیدترین شماره خود نوشت: سال‎ها از شکل‎گیری انقلاب اسلامی ایران گذشته بود و هنوز وزارت اطلاعات تأسیس نشده بود. نخست‎وزیری، سپاه پاسداران، ارتش و دادگستری از نهاد‎هایی بودند که در زمینه مسائل امنیتی فعالیت می‎کردند و هرکدام برای خود تشکیلات مجزایی داشتند. عدم هماهنگی این نهاد‎ها، اوضاع آشفته و نابسامان امنیت کشور ناشی از خرابکاری و ترور‎‎های دشمنان و از سوی دیگر نفوذ دشمن به مراکز حساس از مسائلی بود که بیش از پیش ضرورت تأسیس یک نهاد امنیتی واحد را نشان میداد. حجت‎الاسلام ری‌شهری نیز درباره مخالفت‎ها با تشکیل وزارت اطلاعات نقل میکند که برخی نیرو‎های انقلاب که از شکنجه‎‎های ساواک در امان نمانده بودند از ترس تکرار تجربه ساواک با تأسیس یک نهاد امنیتی مخالف بودند. نتیجه این وسواس‎ها و ضرورت‎ها چیزی نبود جز تأسیس یک نهاد امنیتی در قالب وزارتخانه اطلاعات.

در طول انقلاب این وزارتخانه بعضا دچار خطا‎هایی شد که دشمنان انقلاب به سرعت به بزرگنمایی آنها پرداختند. برخی جریانات سیاسی قدرت خود را ضعف این نهاد امنیتی تعریف کرده بودند و تضعیف نهاد‎های انقلابی از جمله وزارت اطلاعات در دستور کار قرار داشت و همین رویکرد منجر به پرونده سازی آنها و اتهام زنی هایی به این وزارتخانه شد که به ذکر برخی از آنها می پردازیم:

پروژه قتل‎‎های زنجیره‎ای

در جریان قتل برخی نیرو‎های در حاشیه و مخالف نظام در دهه هفتاد بسیاری متهم این واقعه را وزارت اطلاعات معرفی کردند و وزیر اطلاعات وقت را مجبور به استعفای اجباری کردند. این موج زمینه‎ساز سوژه مطبوعاتی نشریات زنجیره‎ای شد و به خودکشی سعید امامی متهم ردیف اول پرونده و شکنجه همسر وی توسط عوامل سیاسی آن ایام منجر شد.

* پروژه زمستان ۷۷

پس از اجرای سناریوی قتل‎‎‎های زنجیره‎ای، در زمستان ۱۳۷۷ﻫ. ش پروژه‎ دیگری برای تضعیف و بی‎اعتبار نمودن نظام، عملیاتی شد. پس از تشکیل انصار حزب‎الله و به‎دنبال به‎وجود آمدن اختلاف در این تشکل، تیم طراح از طریق یک سرپل به یکی از اعضای طلبه آن که گرایش‎‎‎های خاصی نیز از خود بروز داده بود نزدیک شدند و القائات مورد نظر خود مبنی بر دست داشتن نظام و نهاد‎‎های انقلابی را در ماجرای قتل‎‎‎های زنجیره‎ای به‎صورت مخفیانه از زبان وی ضبط می‎کردند. متن بر کاغذ آمده، با تحریفات زیادی در دانشگاه‎‎‎های سراسر کشور توزیع شد.

* پروژه کیانوش مظفری

کیانوش مظفری- یکی از متهمین به ضرب و شتم عبدالله نوری و عطاءالله مهاجرانی- در ابتدا توسط دو عضو انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر ایزوله می‎گردد. آن‎‎ها القائات مورد نظرشان، مبنی بر انتصابات خشونت به افراد حزب‎اللهی، نهاد‎‎های انقلابی و ارکان نظام دینی را از زبان وی و به‎صورت مخفیانه ضبط کرده، در ۱۵ دی ماه ۷۷ در روزنامه صبح امروز به چاپ می‎‎رسانند.

طراحان این پروژه با این بهانه که پس از انتشار این مطالب تو را خواهند کشت، کیانوش مظفری را به وزارت کشور برده، به او تضمین‎‎‎های لازم را می‎دهند. کیانوش مظفری بعدها عنوان کرد که در این مدت با «بهزادیان» (معاون وقت وزیر کشور) «عبدالله رمضان‎زاده»، «اکبر گنجی»، «عباس عبدی» و «رضا تهرانی» (سردبیر روزنامه صبح امروز) دیدار داشته است. این پایان ماجرا نبود؛ در ماجرای کوی دانشگاه، فرد ناشناسی به کیانوش مظفری تیراندازی می‎کند تا روزنامه‎‎‎های زنجیر‎‎ه‎ای بتوانند با توجه به آدرس القایی و زمینه‎سازی فوق‎الذکر در افکار عمومی، فتنه کوی دانشگاه را به نهاد‎‎‎های انقلابی و ارکان نظام منتسب نمایند.

* پروژه شنود از هاشمی رفسنجانی!

علی شکوری‎راد عضو حزب منحله مشارکت در سال ۹۰ در گفت‎وگو با ماهنامه نسیم بیداری خبر از شنود دفتر رئیس‎جمهوری ششم داد و در توضیح این ادعای عجیب خود گفت: «در اواخر دولت دوم آقای هاشمی و در نماز ظهر نهاد ریاست‎جمهوری، یک درگیری بین محمد هاشمی و علی فلاحیان صورت گرفت که دلیل آن، این بود که اطرافیان آقای هاشمی متوجه شدند در دفتر خود آقای هاشمی هم شنود کار گذاشته شده است!»

* پروژه کوی دانشگاه

مطرح شدن اصلاحیه قانون مطبوعات در مجلس پنجم، یکی از دلایل حادث شدن غائله کوی دانشگاه بود. یک روز پیش از مطرح شدن اصلاحیه قانون مطبوعات در مجلس شورای اسلامی، روزنامه سلام، سند محرمانه‎ای منتصب به وزارت اطلاعات منتشر کرد و با تیتر بزرگ نوشت: «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است». انتشار این نامه توسط روزنامه سلام، تعجب همگان را برانگیخت. روزنامه نشاط – ارگان غیررسمی نهضت آزادی- در این‎باره نوشت: «خطر ریسک (انتشار نامه محرمانه وزارت اطلاعات) به انداز‎‎ه‎ای بود که حتی سعید حجاریان نیز صلاح را در آن دانست که چنین بازی خطرناکی را به موسوی خوئینی‎‎‎ها بسپارد... سعید حجاریان به سردبیرشان توصیه کرده بود که فتیله را پایین بکشند و اگر خبری یا نامه‎ای افشاگرانه در دست دارند، آن را به همکاران دیگری که احتمالا حاشیه امنیتی قوی‎تری دارند بسپارند.»

* پروژه «X»

بسیاری از صاحب‎نظران و آگاهان مسائل سیاسی که رخداد‎‎های آن زمان را دنبال می‎کردند، بر این باور بودند که با هدف قرار گرفتن سیستم امنیتی و نظامی در قتل‎‎‎های زنجیره‎ای و ماجرای کوی دانشگاه، پروژه بعدی سپاه را نشانه خواهد رفت.

پروژه «X» باید به‎گونه‎ای طراحی می‎شد که با ایجاد انفعال و ناکارآمدی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، این نهاد انقلابی را از صحنه دفاع از دست‎آورد‎‎ها و ارزش‎‎‎های انقلاب خارج نماید و با سلب اعتماد مردم از سپاه، برآیند جداسازی مردم از نظام دینی را فعال کند. این پروژه در کتاب «جنگ در پناه صلح» اینچنین تشریح شده است: «س. ح» که پیش از این تشریح کرده بود «باید درگام‎‎‎های بعدی به سراغ مدیریت سپاه، نیروی انتظامی و صدا و سیما برویم… ساختار فعلی این دو نیرو آن‎‎‎ها را به مانعی بر سر راه توسعه سیاسی تبدیل کرده است» یک ماه پس از واقعه کوی دانشگاه در یک جمع محفلی می‎گوید:

«… در کشور ما نمایش نام‎‎هایی در حال اجراست که سه پرده دارد و الآن دو پرده از آن اجرا شده است. پرده اول قضیه قتل‎‎‎های محفلی بود، پرده دوم آن حادثه کوی دانشگاه بود و پرده سوم در راه است. پرده سوم چیزی شبیه کودتاست یا همان پروژه محرم سابق خودمان، باید از پرده اول و دوم، سناریویی که برای پرده سوم چیده شده است را حدس بزنید. در قضیه اول بستر و میزبان وزارت اطلاعات بود. در دومی تحت پوشش نیروی انتظامی یک محفل شکل گرفت. در پرده سوم معلوم است که چه نهادی میزبان و بستر محفل خودسر است.»

استحاله و فروپاشی حاکمیت دینی مستلزم ایجاد انفعال و سلب اعتماد مردم از نهاد سپاه بود. به همین دلیل تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم در صدد برآمدند با متهم نمودن سپاه به خشونت، کودتا و ترور، سرافرازان دفاع مقدس را به‎عنوان یک نیروی سرکوب‎گر به افکار عمومی معرفی نمایند.

«س. ح» تصریح می‎کند«پرده سوم در سپاه انجام می‎شود هرچه از پرده اول به سوم نزدیک می‎شویم شبکه محفل بزرگ‎تر می‎شود. در پرده سوم یک هنگ از یک لشگر کافی است در پرده اول تمام دگراندیشان، روشن‎فکران با نظام پدرکشتگی پیدا کردند و مشروعیت نظام پیش آن‎‎‎ها به صفر رسید. در پرده دوم تمام دانشجویان یا حداقل قسمت اعظم آن‎‎ها از نظام جدا شدند. در پرده سوم تمام مردم را از نظام جدا خواهند کرد و مردم اعتمادشان از بین خواهد رفت… در پرده سوم هدف اسقاط و براندازی کل نظام است.»

* پروژه ترور سعید حجاریان

با ترور حجاریان، عوامل نفوذی ضمن نشانه رفتن انگشت اتهام به‎سوی نهاد سپاه، تلاش کردند بخشی از اهداف مورد نظر در پروژه «X»را احیا نمایند. آنان با این امید که سلب اعتماد مردم از سپاه و منفعل شدن این نهاد انقلابی با استحاله و فروپاشی جمهوری اسلامی همزاد خواهد بود، پروژه قهقرایی دیگری را عملیاتی کردند.

روزنامه الشرق الاوسط که خط فریب سرویس جاسوسی انگلیس را در خاورمیانه دنبال می‎کند، طی خبری به نقل از یک منبع نزدیک به اصلاح‎طلبان نوشت: «طرحی برای سرنگونی دولت سید محمد خاتمی و متوقف ساختن روند اصلاح‎گرایی در ایران کشف شده است… شماری از مسئولان سپاه و اطلاعات سپاه، ‎طرح یک کودتای نظامی علیه دولت قانونی خاتمی را به‎طور جدی مورد بررسی قرارداده بودند.

مدیرمسئول روزنامه توقیف شده سلام با اظهارات خود، پروژه جدید را کلید می‎زند. وی می‎گوید:

«اگر هرچه زودتر ضاربان حجاریان دستگیر نشوند، ذهنیت جامعه انگشت اتهام را به‎سویی دراز می‎کند که در آغاز قتل‎‎‎های زنجیره‎ای به آن سو اشاره کرده بود.»

اکبر گنجی نیز با صراحت ترور حجاریان را به سپاه نسبت می‎دهد و می‎گوید:

«تاریک‎خانه اشباح چند شاخه دارد: ۱. محفل اطلاعاتی؛ ۲. گردان انتظامی؛ ۳. توان به کارگیری یک هنگ نظامی جهت کودتا؛ ۴. گروه‎‎‎های فشار. ۵. بخش رسانه‎ای.»

در ادامه این‎روند، ستاد طراح هدایت‎کننده پروژه به ریاست «خ. ت» تلاش می‎کند با دست‎آویز قراردادن فرود هواپیمای ایرانی در فرودگاه کراچی پاکستان، ‎ضمن پیچیده جلوه دادن ابعاد ماجرای ترور، با استفاده از این حربه برای هجمه به سپاه و امکان مدیریت نسبتا طولانی افکار عمومی مدعی میشود که عوامل ترور از کشور فراری داده شده‎اند!

سلب اعتماد مردم از ارگان‎‎‎های امنیتی، انتظامی و نظامی و منفعل نمودن آن‎ها، شباهت بسیار زیادی با طرح فروپاشی شوروی دارد.

* پروژه ترور حجاریان و نوار تهدید

در بیست و سوم اسفند ۱۳۷۸ ﻫ. ش – یک روز پس از ترور آقای حجاریان – رئیس وقت شورای شهر تهران از کشف نواری خبر می‎دهد که در آن آقای سعید حجاریان تهدید به ترور شده بود. وی گوینده نوار را از هم‎فکران و مرتبطین با افراد اصول‎گرا و فرماندهان نظامی معرفی نمود. تهیه‎کننده نوار، جوانی بیست و یک ساله به نام رضا احمدی بود و از آن‎جا که نشانی خود را در نوار اعلام کرده بود، یک روز پس از تحویل نوار به شورای امنیت ملی – در تاریخ بیست و پنجم اسفند – دستگیر و به مدت ۱۰۰ روز در بازداشت به‎سر برد.

اما یک ماه پس از ترور حجاریان، پروژه نوار تهدید توسط خانم صدیقه وسمقی – یکی از اعضای شورای شهر و عضو کمیته تحقیق و پی‎گیری ترور حجاریان – آغاز می‎شود. وی با اشاره به نوار تهدید می‎گوید:

«قرار است این نوار در جلسه امروز پخش شود و پس از پایان جلسه نیز نوار تکثیر شده به هرکدام از خبرنگاران اختصاصی شورا تحویل می‎شود.»

با پخش دقایقی از نوار تهدید شورای شهر تهران، به علت درگیری لفظی میان اعضا، ‎از ادامه پخش آن جلوگیری شد و خانم وسمقی که از برخی اخبار پشت پرده نوار تهدید بی‎اطلاع بود، همچنان بر ادامه پخش آن اصرار می‎ورزید. در بخشی از متن گزارش که توسط روزنامه صبح امروز منتشر شده بود آمده است:

«این‎جانب رضا احمدی، ‎ عضو گروه فدائیان اسلام و همچنین عضو هیئت مؤسس حزب سازمان فدایی ولایت فقیه (هستم) جناب آقای سعید حجاریان! جنابعالی از نظر حزب جوانان فداییان ولایت فقیه و فدائیان اسلام، به دلایل زیر محکوم به ضدیت با ولایت فقیه و مرتد هستید و سابقه شما نشان می‎دهد با ولایت فقیه ضدیت دارید...» رضااحمدی پس از آزادی از زندان به نوار تهدید اشاره کرد و گفت: «جلسه بعد (دوم) هم در شورای شهر بود که چون هماهنگ شده بود، بیشتر مرا تحویل گرفتند و در همین جلسه بود که آقای حجاریان بحث نوار را مطرح کرد و گفت شما هرچه اندیشیده‎اید در نوار بگویید. در جلسه سوم گفت: حرف‎‎‎های من را هم در نوار بگو، حرف‎‎‎های خودت را هم بزن.»

وی در خصوص مطالب مورد نظر حجاریان تصریح کرد: «حجاریان به من گفت: در نوار من را تهدید کن. به او گفتم آیا مشکلی برای من پیش نمی‎آید؟ او گفت: نه باقی با من. البته ممکن است انصار حزب‎الله تو را با تیر بزند ولی اطلاعات و... با من!»

* پروژه امیرفرشاد ابراهیمی

این سناریو توسط یک تیم شش نفره شامل شیرین عبادی، الهه شریف‎پور، الهه هیکس - عنصر مرتبط با بنیاد ضد‎انقلابی پژوهش‎‎‎های زنان ایران - و منوچهر گنجی، حمید مرعشی‎زاده -عنصر وابسته به گروهک منافقین، دو عنصر حزب مشارکت و به پیشنهاد و درخواست محسن رهامی طراحی شد. گستره این پروژه از پیش طراحی‎شده، شامل انبوهی از اتهامات بی‎اساس و کذب بود که نهاد‎‎های انقلابی و افراد اصول‎گرا و معتقد به نظام دینی را در برمیگرفت. القائات تیم طراح توسط امیرفرشاد ابراهیمی در مقابل دوربین فیلم‎برداری بازگویی ‎شد و نوار ویدئویی آن توسط الهه هیکس به خارج از کشور منتقل شد. پس از چندی محتویات این نوار بر روی کاغذ آمده و برای علیرضا نوری‎زاده – همکار سرویس‎‎‎های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس- و روزنامه ‎الشرق‎الاوسط ارسال گشت http://hadidnews.com/vdcgqt9x.ak9wu4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما