تاریخ انتشار :شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۲۱
عده دیگری نیز معتقدند که بودن با احمدی نژاد در روز سوم تیر ۸۴ هنر بزرگی نیست، زیرا هر کس در آن روز مقابل آقای هاشمی رفسنجانی قرار می‌گرفت، حائز اکثریت آرا می‌شد؛
گفتمان دوازده مرداد
به گزارش سرویس وبلاگستان حدید نیوز، قاسم صفائی نژاد در وبلاگ پژوهشگر نوشت: در یکی دو سال گذشته، پس از طرح اتهامات علیه رئیس جمهور و برخی از همکارانش، گروهی از فعالین سیاسی مدعی شدند که احمدی نژاد از گفتمان سوم تیر منحرف شده و ما خواهان حفظ گفتمان سوم تیر هستیم. عده دیگری نیز معتقدند که بودن با احمدی نژاد در روز سوم تیر ۸۴ هنر بزرگی نیست، زیرا هر کس در آن روز مقابل آقای هاشمی رفسنجانی قرار می‌گرفت، حائز اکثریت آرا می‌شد؛ مهم «بودن» در کنار احمدی نژاد در ۲۷ خرداد ۸۴ است که در واقع «افتخار ضایع کردن قالیباف و لاریجانی» هم متعلق به آنهاست.
 
به نظر می‌رسد که دیدگاه اخیر به صواب نزدیکتر است؛ زیرا به نظرم اکثریت احزاب اصولگرایی که ادعا دارند باعث رئیس جمهور شدن احمدی نژاد شده‌اند، سخن گزافی بر زبان می‌رانند و حافظه تاریخی کسانی که در سال ۸۴ لااقل اتفاقات را رصد می‌کردند به خاطر می‌آورد که آنها از «علی لاریجانی» حمایت کرده بودند. برخی نهادها هم که گاهی اوقات نقش طلبکار را در مقابل احمدی نژاد بازی می‌کنند، در آن سال از «محمدباقر قالیباف» حمایت کرده بودند، هر چند که قابل چشم پوشی نیست که بدنه آن نهادها از احمدی نژاد حمایت کردند ولی اکثریت مسئولین رده بالای آن، رأی خود را قالیباف می‌دانستند.

اما سخن من این است که «بودن» با احمدی نژاد در ۲۷ خرداد ۸۴ یا ۳ تیر ۸۴ نه ملاک است و نه مهم است. به نظرم فعالین سیاسی در این امر دچار نوعی شتابزدگی شدند و به تقلید از اصلاح طلبان که دوم خرداد را روز حماسی خود قلمداد کردند، روز انتخاب رئیس جمهور از طرف مردم را به عنوان روز گفتمانی خود برگزیدند.

به نظر می‌رسد باید خود را طرفدار گفتمان ۱۲ مرداد ۸۴ دانست که کاندیدای منتخب مردم از طرف ولی فقیه تنفیذ مقام ریاست جمهوری را دریافت کرد. زیرا تازه از این روز بود که این گفتمان در کشور رسمیت یافت و از آن به بعد احمدی نژاد «رئیس جمهور همه ملت» شد. اگر اینگونه به قضیه نگاه کنیم، جدای از اینکه رسمیت یافتن یک گفتمان را به تنفیذ ولی فقیه ملزم کرده‌ایم، در واقع نوعی وحدت هم به جامعه تزریق کرده‌ایم. اگر احمدی نژاد رئیس جمهور همه ملت شده است، پس دیگر گروکشی و پز دادن «بودن» با احمدی نژاد و یا طلبکار بودن از او بدلیل حمایت در انتخابات معنا و مفهومی ندارد. 

از طرفی نبودن با احمدی نژاد بعد از ۱۲ مرداد هم به عنوان نقطه ضعفی به علت بی‌توجهی به رأی مردم و تنفیذ رهبری شناخته خواهد شد. با این دیدگاه دیگر آن کسی راه درست را می‌پیماید که از ۱۲ مرداد ۸۴ به بعد تا وقتی که تنفیذ رهبری همراه این دولت است، حامی منتخب مردم است. چه زمانی که رهبری در دولت نهم حمایت خاص خود از دولت را اعلام کنند، و چه در دولت دهم که شاکله قوه مجریه را خوب و مطلوب بدانند.

شاخص‌های این گفتمان هم «توجه به مسئله عدالت»، «دفاع از حقوق سیاسی و اقتصادی ملت ایران»، «حفظ احساس خدمتگزاری به ملت در همه حالات»، «پایبندی بر تعهد خویش»، «ثبات در صراط مستقیم»، «ایستادگی در برابر مستکبران و زورگویان»، «توکل بر خدای قادر»، «اغتنام فرصت زودگذر»، «اخلاص در عمل» و «به کارگیری همه توان خود و بهره‌گیری از ظرفیت عظیم انسانی در راه دستیابی به اهداف والای دولت» است. حال هر کس از شخص رئیس جمهور گرفته تا فعالین سیاسی و مردم، هر قدر به این شاخصه‌ها در عمل بیشتر پایبند باشند در این گفتمان مورد انتظار رهبری وظیفه خود را بهتر انجام داده‌اند و هر جا که آسیبی به این شاخص‌ها به هر بهانه‌ای وارد کنند، از این گفتمان دور شده‌اند.


http://hadidnews.com/vdcf.cdyiw6dxtgiaw.html
نام شما
آدرس ايميل شما