تاریخ انتشار :سه شنبه ۹ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۱۵
مدیران سینمایی دولت به دنبال چه هستند؟

ماه رمضان در محاصره کمدی‌های سینمایی مبتذل و بی ارزش!

سه فیلم کمدی، از نوع کمدی لوده و با درون‌مایه لمپنیستی بیشتر سالن‌های سینما را در بر گرفته‌اند.
ماه رمضان در محاصره کمدی‌های سینمایی مبتذل و بی ارزش!
درحالی که ماه مبارک رمضان، موقعیت مناسبی برای نمایش فیلم‌هایی با درون‌مایه دینی و معنوی است، با برنامه‌ریزی مدیران سینمایی دولت، وضعیت دیگری بر اکران در این ماه مبارک حاکم شده است، به‌طوری که سه فیلم کمدی، از نوع کمدی لوده و با درون‌مایه لمپنیستی بیشتر سالن‌های سینما را در بر گرفته‌اند. این سه فیلم عبارتند از «نهنگ عنبر»، «گینس» و «از رئیس‌جمهور پاداش نگیرید.»
اگرچه نمایش فیلم‌هايي در نوع كمدي در سینما و تلویزیون، امري طبيعي و به يك معنا لازم به نظر مي‌رسد، اما آنچه نگران‌كننده است، تبديل شدن نوع خاصي از كمدي نازل و فاقد بنیه فرهنگی به‌مثابه اصل و معیار است.
فیلم‌هایی چون «نهنگ عنبر»، «گینس» و ... چه هزینه‌هایی را برای فضای فرهنگی کشور در پی دارند؟
حداقل تأثیر منفی این‌گونه آثار، تغییر و تحریف در تعریف کمدی است. طبق تعریف، کمدی و به‌طور کلی طنز، طرح موضوعات مهم اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی با زبانی ظریف و لطیف و البته گاهی تیز و برنده است. اما فیلم‌های مذکور، بیشتر به یک نمایش روحوضی مدرن شباهت دارند تا طنز واقعی. کمدی موجود در این آثار، از نوع سرگرمی تخدیرآمیز است که تنها برای ساعاتی، مخاطب را از دنیای واقعی جدا کرده و او را غرق در فراموشی و ناآگاهی می‌کند.


بی‌شک، فیلم‌های «نهنگ عنبر»، «گینس» و «از رئیس‌جمهور پاداش نگیرید» با کمدی در معنای واقعی کلمه منافات دارند و بیش از آگاهی اجتماعی و فرهنگی و سیاسی، در پی فتح گیشه و سود اقتصادی هستند.
اما تفاوت کمدی و طنز حقیقی چیست؟ فرق طنز متعهد با آنچه در فیلم‌های مورد بحث جریان دارد، چیست؟ برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها، باید به اصول و بنيادهاي هنر و سينماي انقلاب، آنچنان كه در آرا، گفتارها و نوشته‌هاي بزرگان مكتب انقلاب آمده است، رجوع شود.
طبق مبانی نظری هنر دینی، خنده و تفنن نمي‌تواند به‌مثابه هدف در نظر گرفته شود، بلكه بايد واسطه‌ای باشد براي رسيدن به اهدافي متعالي؛ به اين معنا كه برخي از نكات را که در قالب‌هاي جدي نمي‌توان گفت، طنز و كمدي، مي‌تواند به طرح آن کمک کند.

در بسياري موارد، بيان حرف حق و آگاهي‌بخشي به مخاطب، به وسيله اين قالب مؤثرتر خواهد بود. اما متأسفانه سينماي كمدي امروز ايران و همچنین برخی از سریال‌های طنز تلویزیونی، مسيري كاملاً خلاف اين جهت را مي‌روند. غفلت مخاطبان و دور ساختن آنها از انديشيدن و خودآگاهي در فضايي معنوي و آرمان‌گرايانه، كاركرد اصلي اين گونة سينمايي در ايران شده است. بی‌شک بسياري از حركات و كلمات مورد استفاده در آثار کمدی ايراني، با دين در تضاد هستند. شادي برخاسته از چنين آثاري، همراه با انتقال نوعي سبك‌عقلي و روحيه خودباختگي در مقابل ضدارزش‌هاست.
وقتي از مسائل مضموني و محتوايي در سينما صحبت مي‌كنيم، عده‌اي اعتراض مي‌كنند و مي‌گويند سينما پیش از اينكه بتواند به ترويج و اشاعه آموزه‌هاي اعتقادي دست بزند، بايد از نظر صنعتي و تكنيكي درست شود و يا اين سخن كه؛ سينما بدون جذب مخاطب و بازگشت سرمايه رو به نابودي خواهد رفت. اين نكات درست هستند، اما با نگاهي عميق به مسئله مي‌توان درك كرد كه جريان سينماي کمدی ايران در سال‌هاي اخير ـ كه البته شروع آن از دوران حاكميت فرهنگي غرب‌‌زدگي تساهل‌جوي اصلاحات بود-ـ سبب پايين آوردن سطح سليقه مخاطبان سينما شده است. وقتي ذائقه بينندگان به چنين فيلم‌هايي عادت كرد، آن وقت بايد شاهد بي‌تماشاگر ماندن ساير فيلم‌ها بود؛ هر چند از نظر صنعتي و فني تكامل يافته باشيم.


طنز سبك و بي‌هدف جذابيتي كاذب دارد كه مخاطبان خود را موجوداتي فاقد تعادل روحي و رواني مي‌پندارد و با تحميق مردم، زمينه را براي عوام‌زدگي و ميان‌مايگي آماده مي‌سازد و چنين مسئله‌اي، نتيجه‌اي جز استثمار روحي و فكري جامعه براي «تاجران سينمايي» نخواهد داشت.
گذشته از تمام اين مسائل، فيلم‌هايي چون؛ «نهنگ عنبر»، «گینس»، «از رئیس‌جمهور پاداش نگیرید» و ... سبب به انزوا كشاندن سينماي ارزشي و متفكرانه است و چنين روندي، در درازمدت به اضمحلال و زوال سينما مي‌انجامد؛ نكته مهم اين است كه اكثر اين فيلم‌ها شباهت سبكي و ساختاري دارند و اين مسئله نوعي ركود و يكنواختي را بر سينما تحميل كرده است.
اين معضل، نه تنها فرصتي براي بازسازي بدنه سينماي ايران و آشتي دادن مخاطبان نيست، بلكه تهديدي عليه فرهنگ جامعه محسوب مي‌شود؛ به‌ویژه اينكه مي‌دانيم تعداد زيادي از اين نوع آثار در نوبت اكران هستند و تعداد بسيار بيشتري نيز در مراحل مختلف توليد قرار دادند.
براي كاهش «هزينه‌هاي فرهنگي» جريان کمدی لوده، دو راه حل وجود دارد؛ اول اينكه در هر نوبت اكران، تنوع فيلم‌هاي روي پرده بيشتر شود و اين‌گونه نشود كه ناگهان چهار پنج فيلم مشابه در يك زمان روي پرده رود و دوم اينكه، مديريت فرهنگي و سينمايي، زمينه را براي توليد كمدي‌هاي بي‌پيرايه، بيداركننده، معنويت‌گرا و فرهيخته فراهم کند.

http://hadidnews.com/vdcdzz0s.yt0sj6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما