تاریخ انتشار :شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۰۷
نگاهي به فيلم «من همسرش هستم»

قطعه اي از جورچين خيانت در سينماي ايران

«من همسرش هستم» در نيل به هدف فرضي نمايش مضرات خيانت دچار چند اشكال بزرگ است.
قطعه اي از جورچين خيانت در سينماي ايران

آرش فهيم |فيلم «من همسرش هستم» به كارگرداني «مصطفي شايسته» يكي از آثار جريان موسوم به سينماي خيانت محور محسوب مي شود. اين فيلم به همراه تعداد ديگري از آثار داراي اين مضمون در ماه هاي اخير جنجال هاي فراواني به وجود آورده و سينماي كشورمان را دچار تنش و كشمكش هاي بسياري كرده است.
از زمان برگزاري سي امين جشنواره فيلم فجر در بهمن ماه سال گذشته، يك جريان جديد در سينماي ايران خودنمايي كرد؛ فيلم هايي با محوريت مضمون خيانت زن و شوهر اگرچه پيش از اين و به ويژه از سال ۷۶ به بعد ساخته شده و به نمايش در مي آمدند، اما آنچه در ماه هاي اخير اتفاق افتاده، اين است كه اين گونه فيلم ها در قالب يك جريان و به شكلي زنجيره اي خود را به سينماي كشورمان تحميل كرده اند. به همين دليل هم اين طيف فيلم ها را يك جريان به شمار مي آوريم.
همين فيلم ها هم بوده اند كه در اين مدت حواشي بسياري را در عرصه سينماي ايران پديد آورده و منشأ اختلافات فراواني ميان حوزه هنري و سازمان سينمايي شده اند. حوزه هنري مخالف اين گونه فيلم ها است و حاضر نيست سينماهاي تحت نظارت خود را در اختيار اكران اين نوع فيلم ها قرار دهد، در حالي كه سازمان سينمايي مدافع اين فيلم ها است و حتي رئيس آن به صراحت خيانت را بخشي از درام فيلم مي داند. نظر رئيس سازمان سينمايي به شرطي قابل قبول مي شود كه طرح چنين موضوعي در درام در نهايت به پالايش مخاطب بينجامد. منتها درباره طرح مضمون خيانت در سينماي ايران دو مسئله وجود دارد؛ اول اينكه چرا بايد اين حجم از امكانات و سرمايه هاي مادي و انساني سينماي ايران به موضوعي اختصاص يابد كه نه تنها ربط چنداني به مسائل امروز جامعه ما ندارد كه در درازمدت تأثيرات مخربي بر پيكره فرهنگ و روابط اجتماعي و انساني مردم كشورمان وارد مي كند. دومين مسئله اين جريان، اين است كه اين گونه فيلم ها بيش از آنكه از مشكلات اخلاقي جامعه بكاهند، اخلاق زدايي مي كنند. هراس اين است كه غلبه جريان فيلم هاي با موضوع خيانت خانوادگي، بسياري از آلودگي هاي اخلاقي و فرهنگي را به يك امري عادي و متداول در جامعه تبديل كنند.
بنابراين به نظر مي رسد كه اگر توليد چنين فيلم هايي محدود بوده و بيشتر با گرايش دفاع از نهاد خانواده ساخته شود، اين همه اعتراض و مخالفت را برنمي انگيزد، كمااينكه در جشنواره اخير نيز فيلمي با عنوان «زندگي خصوصي آقا و خانم ميم» به كارگرداني «روح الله حجازي» به نمايش درآمد كه داراي رويكردي حمايت آميز از خانواده بوده و روابط نامتعارف را هجو مي كند. به همين دليل هم اين فيلم نه تنها با اعتراض دلسوزان فرهنگ و اخلاق مواجه نشد كه استقبال بسياري از منتقدان متعهد را نيز در پي داشت، اما متأسفانه فيلم هايي چون «من همسرش هستم» خواسته يا ناخواسته مروج نگاهي منفي و مخرب عليه نهاد خانواده است.
اين فيلم روايت يك پزشك جوان است كه باوجود داشتن روابط با منشي خود، دچار سوءظن شديدي نسبت به همسرش شده است. منشأ اين احساس نيز آشنايي مجدد زن با عشق دوران جواني اش است. زن كه از رابطه شوهرش با منشي مطب آگاه است، تصميم مي گيرد تا همسرش را به نوعي ادب كند. به اين ترتيب كه تظاهر به خيانت به شوهرش مي كند، اما اين كار نه تنها موجب آشتي آنها نمي شود كه بر قهرشان مي افزايد.
سازندگان فيلم «من همسرش هستم» مدعي هستند كه اين اثر در دفاع از نهاد خانواده و در نهي خيانت و روابط نامتعارف است. استدلال ايشان نيز اين است كه در فيلم آخر و عاقبت تلخ و زيانبار روابط نامتعارف و خيانت را نشان مي دهند. حتي اگر بپذيريم كه نيت ساخت اين فيلم همين بوده، اما برداشت مخاطب و تأثيرگذاري نهايي بر او با هدف خالقان فيلم كاملاً در تضاد است. نكته مهم اين است كه اساس و پايه مضمون يك فيلم را معنا يا معاني دريافتي از سوي تماشاگر تشكيل مي دهد. ممكن است يك فيلمساز از طريق ديالوگ، شعار دادن، صدور بيانيه و ... سعي كند تا يك موضوع يا پيام خاص را تجلي بخشد، اما عامل اصلي تشكيل محتواي يك فيلم، فضاسازي ذهني، مفهوم پردازي و الگوسازي شخصيتي و زيستي است.
فيلم «من همسرش هستم» در نيل به هدف فرضي نمايش مضرات خيانت دچار چند اشكال بزرگ است؛ نخست اينكه، فيلم هيچ گونه آسيب شناسي در زمينه ها و علل بروز مصائبي كه منجر به فروپاشي خانواده مي شود، نمي كند. چون عامل اصلي اين گونه مشكلات رسوخ غرب زدگي و سبك زندگي سرمايه سالارانه در ميان لايه هايي از جامعه امروز ماست. يكي از تبعات دور شدن از ارزش هاي سنتي و اخلاق ديني و در مقابل، الگو قرار دادن زندگي و رفتارهاي غربي و مدرن، آن هم به شكلي سطحي و مبتذل، گسترش روابط نامشروع و از جمله خيانت خانوادگي است. منتها در فيلم مورد بحث هيچ نشانه و رويكردي در تخريب زندگي مصرف زده و غربگرا ديده نمي شود.
اما مشكل ديگري كه اين فيلم به آن مبتلاست قبح زدايي از مناسبات غيراخلاقي، آن هم در ميان زنان و مردان متأهل است. نمايش ماجراهايي چون روابط يك پزشك با منشي مطبش، زنده شدن عشق يك زن شوهردار به يك مرد متأهل ديگر، فحاشي و كتك كاري زن و شوهر و ... براي مخرب و بدآموز شدن يك فيلم كافي است.
سوال اين است كه به راستي آنچه در فيلم هايي چون «من همسرش هستم» برجسته و مهم جلوه كرده تا چه حد دغدغه امروز مردم ماست؟ سينما براي عموم مردم است، اما تصويري كه اين فيلم ها نمايش مي دهند تنها براي فضاي حاكم بر محيط اقشار مرفه و شبه روشنفكر صادق است. پس چرا طيف وسيعي از فيلم هاي سينماي ما بايد به موضوعاتي اختصاص پيدا كنند كه نه دردي از مردم را نشان مي دهند و نه آن را درمان مي كنند و تنها مسائل جماعتي اندك و برج عاج نشين را باز مي كنند؟
خانواده، سلول اصلي و يكي از اساسي ترين پايه هاي جوامع انساني محسوب مي شود. به همين دليل هم در شبكه هاي ماهواره اي ضدايراني، تخريب نهاد خانواده از طريق نفي ارزش هاي اخلاقي و ترويج روابط نامعمول در اولويت قرار دارد. عجيب است كه طيفي از سينماگران ايراني نيز - خواسته يا ناخواسته- درحال تكميل كردن اين جورچين و بازي در زمين دشمن هستند.

http://hadidnews.com/vdcd.f0n2yt0k5a26y.html
نام شما
آدرس ايميل شما