تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۲۵
ترویج عرفانهای کاذب به بهانه انرژی درمانی

جن‌گیرها هم ادعای انرژی درمانی دارند!

در غرب و بخصوص آمریکا بارها با مدعیان انرژی درمانی بخاطر علمی نبودن روششان برخورد شده است.
جن‌گیرها هم ادعای انرژی درمانی دارند!
به گزارش حدیدنیوز، اگر کسانی در سایه انرژی درمانی بخواهند ادعای عرفان یا معنویت کنند این ادعا خود علامت عدم سلامت معنوی است و نشان می‌دهد که این فرد از معنویت راستین بهره‌ای ندارد.

از جمله معنویت‌های نوظهور در کشور جنبش‌های فراروانشاختی است که در قالب‌های متنوعی در حال فعالیت و گسترش‌اند. گاهی گفته می‌شود که انرژی درمانی زیر شاخه طب مکمل است؛ پاره‌ای از مراکز علمی در غرب بین دو نوع انرژی فرق گذاشته‌‌اند، دسته‌ای که شناخته شده و قابل اثبات‌‌اند مانند رادیودرمانی و دسته‌ای دیگر که از نظر تجربی قابل اثبات و یا ابطال نبوده و سنجش‌پذیر نیستند، مانند "پرانا" که در هند و در مکتب یوگا ادعا شده است و در روش‌های چینی با نام "چی" مشهور است.



از همین باب بوده که در غرب و بخصوص آمریکا بارها با مدعیان انرژی درمانی بخاطر علمی نبودن روششان برخورد شده و دستگاههای انرژی سنج را غیر قانونی اعلام کرده‌‌اند.



جمله فنون فراروانشناسی، انرژی درمانی است که با نام «انرژی‌های معنوی» خود را در طیف وسیعِ معنویت‌های جدید جا داده و با آرم عرفان، تزیین شده است. ("ریکی" شودن، بابک سرخپور، ص ۱۵)



بنا بر اعتقاد انرژی درمانگرها، انرژی درمانی یک روش بدون لمس می‌باشد که تنها از طریق انتقال انرژی (نیروی حیات، پرانا، چی یا کی) اقدام به درمان می‌کند که این مکانیسم از طریق فعال کردن سیستم ایمنی و قانون خود‌بهبودی بدن صورت می‌گیرد. اساس انرژی درمانی بر پاک‌سازی انرژی‌های کثیف از بدن و جایگزین کردن انرژی‌های تمیز می‌باشد و روشهایی برای تشخیص بهتر در انرژی درمانی بنام "اسکن کردن" وجود دارد که کار شناخت اعضای آسیب دیده و اختلال یافته را انجام می‌دهد.



امروزه یکی از روش‌های رایج انرژی درمانی"ریکی" است که اساس آن برپایه پذیرش درمانگری به وسیله انرژی می‌باشد؛ هر چند انرژی درمانی منحصر به این روش نیست اما یکی از روش‌های مشهور و به ظاهر علمی در انرژی درمانی می‌باشد. این روش فراتر از درمان به نوعی تصفیه روحی نیز باور دارد و آن را با باطن گرایی و تهذیب باطن آمیخته است.



در"ریکى" ادّعا مى‏شود که انسان مى‏تواند در فرایندی معنوی با راه­کار همسویى، مقدار زیادى انرژى کیهان را دریافت کرده، آن را از خود عبور دهد؛ یعنى با باز شدن مرکز انرژى"چاکرا" در فرد، بدون این‌که تخلیه انرژى صورت گیرد، مقدار مناسب انرژى به فرد نیازمند منتقل مى‏شود و بدین وسیله شفا و بهبودى و تجربه‏ای روحی حاصل می‌شود.

با وجودی که انرژی درمانی در واقع چیزی بیش از یک درمان نیست، اما این درمان را به عالم روحانیت پیوند زده و نوعی از عرفان و باطن گرایی را در آن وارد کرده‌‌اند. چنان که در"ریکی" گفته می‌شود:



"ریکی" می‏تواند شما را به سفری روحانی همراه با مکاشفات خاص خود رهنمون سازد.



در جای دیگر ادعا شده:



"ریکی" اغلب نه تنها به عنوان روشی درمانی و مکمل، بلکه به عنوان سیر و سفری روحانی، یا یک نوع شیوه زندگی مورد قبول است.



از همین باب است که موضوع شناخت رنگ‌ها و هاله‌های افراد جهت استفاه‌های روحی و معنوی در دستور کار افراد و مراکزی در دنیای امروز قرار گرفته است که موضوع"آورا" از همین دست است.



واژه"آئورا" که واژه یونانی"آورا"(aura) به این معنی است که انرژی‌هایی که از بدن ما ناشی می‌شود شخصیت و طرز زندگی و افکار و احساسات ما را منعکس می‌کند و در حقیقت، سلامت ذهن و جسم و روح ما را آشکار می‌سازد. آئوراها به طرق مختلف دیده می‌شوند و معمولا بصورت میدان‌های انرژی شبیه به تخم مرغی بزرگ که کاملا بدن را احاطه کرده است، دیده می‌شوند.



بیشتر هاله‌ها تا چند سانتی متری دور بدن ادامه پیدا می‌کنند. بر این مبنا اعتقاد بر این است که شخص هرچه عارف‌تر و روحانی‌تر باشد، هاله او بزرگتر است و هر هاله‌ای، رنگی اصلی دارد که اطلاعات مهمی درباره شخص آشکار می‌کند و بیانگر روحانیت، احساسات، ذهنیت و خلق وخوی فرد است.



هستند افرادی که در کشور ادعای انرژی درمانی و یا درمان با انرژی"ریکی" را دارند و کم نیستند افرادی که از این مهارت به عالم معنویت و معناگرایی پل زده و بساط عرفان پهن می کنند. براستی پیام انرژی درمانی چیست؟ آیا این عمل نسبتی با تعالی روح دارد؟



جن‌گیرها هم ادعای انرژی درمانی دارند



ابتدا باید دانست که بسیاری از مدعیان انرژی درمانی، توانمندی درمان‌گری ندارند و یا بسیار کمتر از آن چه ادعا می‌کنند؛ مهارت دارند. یعنی اگر هم اندکی از انرژی درمانی اطلاعاتی دارند، به این حد نیست که بتوانند مواردی را که ادعا می کنند، مداوا کنند چرا که موارد زیادی مشاهده شده که این افراد با اغراض ناشایستی مانند شهرت و یا کسب پول و یا احیانا تمتعات جنسی از دیگران این گونه ادعا‌ها را مطرح می‌کنند.



در موارد دیگری نیز افرادی وجود داشته‌‌اند که قدرت‌های غیر شرعی دیگری غیر از انرژی درمانی را دارا بوده و افراد ناآگاه چون نمی‌دانسته‌‌اند که این قدرت روحی با انرژی درمانی تفاوت دارد؛ به نفع این افراد تبلیغات می‌کنند که فلان فرد انرژی درمان‌گر است. در حالی که انرژی درمانی نبوده، بلکه جن گیری بوده است.



مثلا در یک مورد فردی که به نام، انرژی درمان‌گر مشهور بود، معلوم شد که از طریقِ کارهای ضد شرعی با پاره‌ای از اجنه کافر ارتباط دارد و اخباری را در مورد زندگی مریدانش، به صورتِ کسب خبر از جنیان به هوادارانش می‌دهد و ایشان فکر می‌کردند که این فرد، توان درمان‌گری دارد؛ در حالی که هیچ کار درمانی از وی ندیده بودند؛ ولی چون تصور می‌کردند که استادشان صاحب کرامت است؛ خیال کردند که هر کاری از وی ساخته است. به همین علت انرژی درمانی را هم برایش دست یافتنی و قابل انجام می‌دانستند.



نکته دوم این که انرژی درمانی، صرف نظر از مدعیان دروغین زیادی که امروزه در بازار مرید پروری فعالند، یکی از توان‌مندی‌ها و واقعیت‌هایی است که خداوند در وجود انسان قرار داده است. یعنی مرتبه ضعیفی از انرژی که قدرت درمان‌گری دارد؛ در کالبد همه ما وجود دارد. نکته در این است که بعضی در سایه تمرین‌های تمرکزی و روحی می توانند مقدار بیشتری از این انرژی را به کار بیندازند.



میزان انرژی که انسان در حالت عادی می‌تواند به کار گیرد، مقدار کمی است اما با تمرین‌های متناسب،می‌توان هم مقدار بیشتری انرژی جذب کرد و هم مقدار بیشتری انرژی برای دیگران ارسال کرد.



نکته سوم این که انرژی درمانی نه یک مسئله معنوی و نه یک قابلیت عرفانی که در حقیقت یکی از مزیت‌های جسم انسان است، که خداوند مثل دیگر قابلیت‌های جسم، به انسان موهبت کرده است انرژی درمانی اساسا ربطی به ایمان و تقوای افراد ندارد؛ یعنی یک فرد بی ایمان و حتی یک انسان ضد خدا هم می‌تواند در صورت تمرین و ممارست از این قدرت بهره گیرد.



نتیجه این که حتی اگر کسی در ادعایش (درمان‌گری با انرژی) راستگو هم باشد، ادعاهای معنوی و معرکه گیری‌های عرفانی‌اش، یک فریب است. به عبارت دیگر ممکن است کسی در قدرت درمان‌گری راستگو باشد، اما در ادعای عارف بودن و مرشد بودن، یک شیاد و فریب‌کار از آب در بیاید.



به همین علت است در غرب و در اماکن آکادمیک با انرژی درمانی برخوردی علمی داشته‌اند، نه روحی چرا که انرژی درمانی و کار با انرژی را در قالب یک رشته علمی تدوین کرده‌‌ و برای آن ضابطه و شرایط و فیلتر‌های آموزشی قرار داده‌‌اند و آن را در زمرۀ طب مکمل جا داده‌‌اند. ("ریکی" شودن، بابک سرخپور، ص ۸)



نکته دیگر این که این طور نیست که همه امراض را بتوان با انرژی درمانی مداوا کرد. اولا بیشتر معطوف به جسم و امراض عضلانی و استخوانی کاربرد دارد؛ نه اختلالات روانی و روحی؛ دوم این که افرادی که انرژی درمان‌گر هستند خودشان در معرض تشعشعات انرژی منفیِ حاصل از انرژی‌های مضر دیگران هستند. یکی از کتاب‌های مربوط به این حوزه آورده است:

هدف انرژی"پرانایا" اینست که دستگاه تنفسی در بهترین شرایط عمل کند (باعث اصلاح گردش خون شود، هضم و دفع دچار اشکال نشوند، مریضی‌ها تبدیل به سلامتی گردند). (یوگا درمانی، پرتو پرانایا، آینگر، ترجمه‌ مهیار خورزاد، نشر کارون ص ۴۳)



هر چند منظور مولف امری فراتر از انرژی درمانی موجود است، اما نباید فراموش کرد که حتی مراتب بالای درمان‌گری با انرژی که این مولف ادعا کرده است، تنها یک اثر جسمی است و نه یک تعالی معنوی و اخلاقی.



نکته آخر این که در آزمایشگاه‌های مخصوص انرژی و دستگاههایی که در این جهت به کار گرفته شده‌‌اند؛ ثابت شده است که افراد مومن و با تقوی میزان انرژی زیادتری دارند و حالات معنوی مانند نماز و روزه و دعا انسان را در حالت انرژی متراکم‌تری قرار می‌دهد. بنابراین به روش تجربی هم اثبات گردیده که تاثیر ارتباط با خدا و حالت‌های معنوی که در دین مقدس اسلام به آن پرداخته شده است، بی بدیل است. به عبارت دیگر اعمال شرعی که در متون دینی به آن‌ها سفارش شده است هم، همین تاثیرات را دارد هر چند انسان مومن و متعبد نباید این اعمال را با قصد کسب انرژی به جا آورد؛ بلکه باید با نیت انجام اوامر الهی به انجام این دستورات اقدام کند در این صورت، هم از نتایج معنوی و اخروی آن بهره‌مند شده و هم ازثمراتی که در کوتاه مدت بر جسم داشته است، نیز محروم نمانده است.



بنابراین اگر کسانی در سایه انرژی درمانی بخواهند ادعای عرفان یا معنویت کنند این ادعا خود علامت عدم سلامت معنوی است و نشان می‌دهد که این فرد از معنویت راستین بهره‌ای ندارد. اگر کسی از این توان بهره‌ای هم داشته باشد نباید دیگران او را به عنوان فردی معنوی و صاحب نفس و صاحب کرامت معرفی کنند. همگان وظیفه دارند این تلقی اشتباه را اصلاح نمایند. در این میان حوزویان و بزرگان معنویت در حوزه علمیه وظیفۀ سنگین‌تری دارند که قلمرو علوم تجربی با مرزهای عالم معنا و شاخص‌های معنویتِ راستین به هم در نیامیزد. http://hadidnews.com/vdcc4xqi.2bqx18laa2.html
منبع : سراج24
نام شما
آدرس ايميل شما