تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۴۹
برآورد تحولات سوریه نشان می دهد که شخص بشار اسد اکنون بخش کثیری از جناح های موجود در سوریه را نمایندگی کرده و عملا ساختارهای نظامی و امنیتی کشور بدو وابسته اند، لذا حذف او حداقل در پروسه گذار سوریه به سوی دموکراسی در هر گفتگویی امکان ناپذیر است.
آیا بشار اسد در سوریه باقی می ماند؟
به گزارش حدید نیوز؛با وجود گذشت پنج سال از بحران سوریه، آرامش نه تنها در این کشور، حکمفرما نشده بلکه بر میزان تنش ها افزوده شده است. بنابر آن چه تا کنون سازمان ملل متحد اعلام نموده قریب به 250 هزار تن کشته و 11 میلیون نفر در درون سوریه و یا در کشورهای همسایه آواره شده اند. سیل مهاجرت سوری ها به سوی اروپا اکنون بحران سوریه را تبدیل به بحرانی بین المللی نموده که تداوم آن پیامدهایی را برای جامعه بین المللی در بر خواهد داشت.

در طول پنج سال سپری شده، شماری از کشورها با ارائه راهکارهایی در پی بحران بر آمده اند، با این حال واقع امر آن است که طرح های فوق به دلیل کاستی های شان قابلیت عملیاتی نداشته است. فقدان راهکاری مناسب دستاویزی برای گروه های تروریستی و برخی کشورهای منطقه شده تا به تلاش ها برای افزایش میزان سیطره و نفوذ خویش در سوریه بی افزایند.

برآورد تحولات کنونی حاکم بر سوریه حاکی از تحرک شمار گسترده ای نیروهای شبه نظامی با افکار و دیدگاه های متفاوت و گاها متعارض است تا آن جا که می توان این جریان های صاحب نفوذ را حداقل به پنج دسته تقسیم نمود.

نیروهای وفادار به بشار اسد رئیس جمهور سوریه، عناصر جبهه النصره و جیش الفتح که شاخه القاعده در سوریه اند، تروریست های تکفیری داعش، شبه نظامیان سکولار نظیر ارتش آزاد و گروه های کرد تحت رهبری حزب اتحاد دموکراتیک (شاخه پ ک ک در سوریه) پنج گروه عمده ای هستند که بر عمده سوریه استیلا دارند. تکثر گروه های مختلف با آمال متعارض منجر به لاینحل ماندن بحران در سوریه شده است.

صحبت از آینده بشار اسد همواره به عنوان یکی از گره های کلیدی بحران سوریه بوده است، در حالی که متحدین بین المللی سوریه نظیر ایران و روسیه بر ضرورت حضور شخص وی و ایجاد دولتی ائتلافی با اپوزیسیون سالم این کشور سخن می رانند، طرف مقابل بر موضع خویش مبنی بر آینده سوریه بدون اسد پای می فشارد.

باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در آخرین موضع خود روز گذشته صراحتا و خطاب به روسیه و در پی انتشار اخباری مبنی بر تجهیز بیش از پیش سوریه به سلاح های نظامی از سوی روسیه گفت:" این تلاش ها محکوم به شکست است". با این حال موضع گیری ها نسبت به آینده اسد در میان مخالفین او متفاوت است و در حالی که عربستان سعودی و ترکیه هم خویش را بر ساقط نمودن او گذارده اند، شماری از کشورهای اروپایی و تا حدودی ایالات متحده از موضع نرم تری در این باره برخوردارند. در روزهای اخیر برخی از کشورهای اروپایی تغییر لحن داده‌اند که از سوی رسانه‌های دولت سوریه از آن استقبال شده است. در یکی از آخرین موارد٬ دولت بریتانیا اعلام کرد که اگر حضور اسد به حل مساله کمک کند می‌تواند بپذیرد که اسد در دوران گذار در قدرت بماند.

در این نوشتار بر آنیم با ذکر دلایل متعدد بر چرایی ضرورت حفظ بشار اسد در آینده سوریه بپردازیم، ضمن آن که بر این باوریم که دموکراسی راه حل پیش روی آینده سوریه بوده و می بایست تغییراتی عمیق در ساختار سوریه صورت پذیرفته و شرایط برای حضور عناصر میانه رو و اپوزیسیون سالم در آینده این کشور فراهم آید.

فقدان مدنیت در جوامع عربی

عمر دموکراسی و مدنیزه شدن در برخی جوامع اروپایی قدمتی یک صد ساله و بلکه بیشتر دارد، با این حال عموم دول عربی خاورمیانه در طول هفتاد سال اخیر پس از اتمام جنگ جهانی دوم به ندرت شاهد حضور و فعالیت جامعه مدنی و دموکراسی بوده است. نگاهی به تاریخ هفتاد ساله خاورمیانه حکایت از دو شکل حکمرانی روسای جمهور مادام العمر و یا رژیم پادشاهی در این منطقه بوده است.

ریاست جمهوری 30 ساله حسنی مبارک، حکومت 40 ساله معمر قذافی، حضور 30 ساله علی عبدالله صالح، صدام حسین، عبدالعزیز بوتفلیقه و حافظ اسد به ترتیب در عراق، یمن، الجزایر و سوریه و هم چنین سلطنت چند ده ساله ملک حسین، سلطان قابوس، آل سعود، آل خلیفه، آل نهیان ، آل صباح، آل ثانی، در اردن هاشمی، عمان، عربستان سعودی، بحرین، امارات، کویت، قطر تنها بخش از سیاست حاکم بر جهان عرب در طول دهه های فوق بوده است.

تجربه سال های پس از بیداری در جهان عرب به وضوح نشان می دهد پروسه گذار از دیکتاتوری های فوق به دموکراسی پروسیه ای زمان بر خواهد بود. تجربه لیبی و یمن پس از قذافی و صالح نشان می دهد که فارغ از مداخلات بین المللی در این کشورها، مردمانشان آمادگی طراحی و عملیاتی نمودن حکومتی مبتنی بر دموکراسی نداشته اند. هم اکنون ده ها گروه در لیبی با سیطره بر مناطقی از این کشور حکومتی ملوک طوایفی را ایجاد نموده و عملا لیبی را چند پاره نموده اند.

سوریه در این روند استثنا نبوده و بایستی دانست در فقدان اسد و مدنیت و به ویژه با وجود فعالیت گسترده گروه های تکفیری در این کشور، عملا امکان تحقق دموکراسی وجود نداشته و به کشتار و خونریزی و عملا چندپارگی کشور منجر خواهد شد. ایالات متحده و اروپا نیز بدین باور رسیده اند که در نبود اسد این گروه های باصطلاح میانه رو نیستند که بتوانند خلا موجود را پر نمایند، چرا که به دلیل فقدان محبوبیت تا کنون و در هر تقابلی با گروه های افراطی و تروریستی محکوم به شکست بوده اند.

تاکید بر ضرورت حضور بشار اسد در آینده سوریه به منزله تداوم حکمرانی اش به سبک سیاق سابق نبوده و می بایست در روند گذار شرایط برای تحقق دموکراسی در آینده سوریه مهیا شود. بی گمان پافشاری بر ماندگاری اسد بدلیل وجود ساختارهای حکومتی از سوی اوست، ساختارهایی که متاسفانه بدون اسد پابرجا نبوده و فرو خواهد پاشید و شاهد چند پارگی سوریه خواهیم بود.

مقابله با تکفیری ها و ضرورت حفظ انسجام سوریه

جامعه بین المللی اعم از حامیان بشار اسد و دشمنانش در طول سال های اخیر ظاهرا در مقابله با جریان تکفیری اشتراک نظر داشته اند. فارغ از برخی حمایت های پیدا و پنهان عربستان سعودی و حتی ایالات متحده جهت پا گرفتن تکفیری ها در منطقه، دو طرف بر ضرورت مقابله با تروریست های تکفیری و تبعات قدرت گیری آن ها اشتراک نظر دارند، از همین روست که سرگی لاوروف در پیامی از امریکا خواست لااقل در نحوه مقابله داعش میان دو طرف گفتگو برقرار شده و با هماهنگی واحد به مقابله با تروریسم تکفیری بپردازند.

براورد گروه های دخیل در بحران سوریه نشان می دهد که این تنها ارتش سوریه است که توان رویارویی با تکفیری ها را  دارند، ارتشی که به جهت وابستگی قومی و ایدئولوژیک به شخص اسد امکان سر پا ماندن را در بدون حضور وی ندارد، لذا ضرورت دارد با ایجاد ائتلافی میان ارتش سوریه و گروه های میانه رو و معارض به رفع خطر تکفیری ها به عنوان بزرگترین معضل حال حاضر  خاورمیانه پرداخت.

خطر فروپاشی سوریه را می توان از بزرگترین مخاطرات پیش روی این کشور دانست. رخدادی که پیامدهای ان تمامی منطقه خاورمیانه و بلکه فراتر از آن را تحت الشعاع قرار خواهد داد.

نهادهای امنیتی آمریکا فارغ از صداقت شان در این باره در گزارش های اخیرشان نسبت به چند پاره شدن سوریه و عراق در آینده و تغییر شکل خاورمیانه هشدار دادند.

ژنرال وینسنت استوارت٬ فرمانده آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا دو روز پیش به بیان ارزیابی صریحی از تحولات خاورمیانه پرداخت. او گفت ممکن است عراق و سوریه به طور دایم درگیر جنگ و تنش‌های قومی باقی بمانند. استوارت گفت: «می‌توانم زمانی را در آینده ببینم که در آن سوریه به دو یا سه بخش تقسیم شده است.» او تصریح کرد این چیزی نیست که آمریکا می‌خواهد ولی به صورت فزاینده‌ای محتمل به نظر می‌رسد. جان برنن٬ رئيس سازمان اطلاعات مرکزی آمريکا (سیا) که در نشست مشترک با استوارت سخن می‌گفت٬ بیان کرد که سوری‌ها و عراقی‌ها اکنون بیش از معمول هویت خود را با قبیله یا فرقه مذهبی‌شان٬ تا با ملیت‌شان تعریف می‌کنند. او گفت: «فکر می‌کنم خاورمیانه در یک یا دو دهه آینده شاهد تغییراتی خواهد بود که شکل آن را از آن‌چه تا پیش از این بود متفاوت خواهد کرد.»

براورد های فوق نشان می دهد که زمان چندانی تا تصمیم گیری در رابطه با آینده سوریه از سوی قدرت های بین المللی و منطقه ای وجود نداشته و تکثیر بیش از پیش تکفیری ها عملا بسان سدی در این مسیر خواهد بود.

وفاداری شماری از طوائف سوری به اسد

جامعه سوریه را می توان جامعه ای چند پاره به لحاظ قومی و مذهبی دانست. اگرچه عمده سکنه سوریه را اعراب سنی تشکیل می دهند، با این حال قریب به چهل در صد از این جامعه را علوی ها، کردها، مسیحی ها، دروزها، اسماعیلی ها، شیعیان و... تشکیل می دهند، اقلیت هایی که نگران آینده سوریه در صورت قدرت گیری تکفیری ها هستند. سیره تکفیری ها به ویژه داعش در قلع و قمع، کشتار و اخراج اقلیت ها آن ها را به پشتیبانی و حمایت از حکومت بشار اسد وا داشته است.

برآیند تحولات سوریه نشان می دهد که فارغ از نفوذ اسد در میان اعراب سنی، وی حمایت قاطعی را از سوی اقلیت ها پشت سر خویش دارد. موقعیت و و جایگاه اسد عملا او را به عنوان تحت حامی این اقلیت ها قرار داده و هر گونه کناره گیری او منجر به شکاف در صفوف اقلیت ها شده و به نابودی شان منجر خواهد شد. از همین روست که گروه های فوق با چنگ و دندان و با وجود خسران تحمیل شده به آن ها قاطعانه در برابر معارضین ایستاده و به دفاع از بشار اسد می پردازند.

نکته حائز اهمیت دیگر در این مقوله آن که متاسفانه ارتش، نهادهای امنیتی و ساختارهای دولتی سوریه در طول چهل پنج سال حکومت خاندان اسد طوری طراحی شده است که عملا این اقلیت ها عموم مناصب و پست ها را در اختیار داشته باشند، لذا کناره گیری شخص اسد از قدرت منجر به فروپاشی ارتش و ساختارهای برجای مانده خواهد شد. نهادهایی که جدای از انتقادات وارده به آن ها تنها ساختار موجود جهت حفظ تمامیت ارضی سوریه و احتمال گذار به دموکراسی در این کشور می باشند.

تامین هم زمان منافع سوری ها و قدرت های بین المللی و منطقه ای

تحلیل بحران کنونی حاکم بر سوریه نشان می دهد که اکنون بحث از بشار اسد صرفا به شخص وی اختصاص نداشته و عملا او اکنون جناح هایی بیرونی و درونی را در سوریه نمایندگی می کند، لذا سخن از حذف او موجب تداوم بحران در سوریه می گردد، از همین رو ایده آل ترین وضع ممکن تلفیقی از نیروهای طرفین و ایجاد دولتی ائتلافی می باشد.

بر مبنای طرح فوق بشار اسد در قدرت مانده اما بخش عمده ای از کابینه مثلا  پنجاه درصد آن نصیب معارضین میانه رو و سالم خواهد شد و نیروهای مسلح طرفین می توانند به گونه ای جداگانه یا در پروژه ای ادغام شده در راستای آینده نسبتا مسالمت آمیز سوریه جهت رویارویی با تکفیری ها گام بردارند.

بی گمان طرح فوق علاوه بر ایجاد نیرویی متحد و منسجم جهت رویارویی با تکفیری ها و ممانعت از تجزیه سوریه و هم چنین اتمام بحران مهاجرین و آوارگان، توامان منافع هم زمان آمریکا و روسیه و هم چنین قدرت های منطقه ای هم چون ایران را تامین خواهد کرد. اگرچه می بایست دولت ائتلافی فوق موقتی بوده و پس از گذار از بحران با برگزاری انتخاباتی در امنیت زمینه انتخابات رئیس جمهور از طریق آرای مردمی فراهم آورد.

منبع:فرهنگ نیوز

http://hadidnews.com/vdcauune.49ne615kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما